متقلبان خیرنما

آفتاب یزد – سمیرا نوری: حوادث طبیعی، با وجود آسیبی که به جان و مال افراد می‌زند، می‌تواند یکی از تجلی‌های حضور مردم برای کمک به هم‌نوعان باشد. بعد از زلزله‌ی کرمانشاه بسیاری از مردم ایران، برای کمک به زلزله‌زدگان، به طور خودجوش راهی سر پل ذهاب شدند. این حضور صحنه‌هایی عجیب و تازه را در تاریخ جاده‌های ایران آفرید. ترافیک شدید و قفل شدن خودروها در هم در نزدیکی سرپل‌ذهاب، سوژه‌ی خوبی برای عکاسان شد. چنین حضوری از نظر انسان‌دوستی بسیار قابل احترام و تحسین‌برانگیز است. اما چه اتفاقی افتاده است که مردم به جای سپردن این کار به نهادها و دستگاه‌های مسئول، خودشان عزم سفر می‌کنند؟ این موضوع نشانه چیست؟

روند رو به رشد اعلام شماره حساب
این اقدامات، تنها به سفر به کرمانشاه خلاصه نمی‌شود. چه بسیار مشاهیر چه از نوع واقعی و چه مجازی آن، شماره حساب اعلام کردند و خواهان کمک‌های مردمی شدند. شماره‌های بسیاری اعلام و پیام‌های زیبایی برای انگیختن مردم منتشر شد. این پیام‌ها به قدری از نظر احساسی غلیظ بودند که آدم دلش می‌خواست برای تمام این شماره حساب‌ها پول واریز کند. از شخصیت‌های اجتماعی و مدنی گرفته تا مشاهیر دنیای هنر و ورزش برای کمک به زلزله‌زدگان شماره حساب اعلام کردند. پول بسیار زیادی توسط خیران به این حساب‌ها واریز شد. بخشی از این پول‌ها در همان جهتی که باید خرج می‌شد، صرف شد. اما همچنان در بخشی از حساب‌ها پول‌هایی از کمک‌های مردمی باقی است. ما نمی‌دانیم که بقیه‌ی پول‌ها چه زمانی و چگونه خرج خواهد شد، پس به قضاوت صاحبان حساب‌ها نمی‌پردازیم. نکته‌ای که آفتاب یزد را به نوشتن این گزارش واداشته است، اعتماد مردم به این حساب‌ها، جای خالی نهادهای دولتی و از همه مهم‌تر روند رو به رشد اعلام حساب از سوی مشاهیر و این اواخر بسیاری از افراد عادی در شبکه‌ها‌ی اجتماعی از جمله اینستاگرام است. این شبکه پر است از خیران مجازی که با انتشار عکس افراد نیازمند، به جمع‌آوری پول برای کمک به آن‌ها می‌پردازند. خیلی از این افراد خیر یا خیرنما، نه بازیگرند، نه ورزشکارند و نه هیچ هنر و علمی دارند. آن‌ها صرفا آدم‌هایی هستند که به لطف فضای مجازی و با انتشار فیلم‌های عجیب و غیرعادی از خود، شهرتی دست و پا کرده‌اند؛ شهرتی پوشالی و درون‎تهی.



سوءاستفاده از احساسات مردم
چند ماهی است که از زلزله‌ی کرمانشاه گذشته است، اما هنوز بازار پول گرفتن‌های اینترنتی داغ، بلکه داغ‌تر نیز شده است. هر روز بر تعداد صفحاتی که ادعای کمک به نیازمندان را دارند، افزوده می‌شود. شاخ‌های اینستاگرامی از این طریق پول‌های بسیاری را جمع‌آوری کرده‌اند که معلوم نیست با آن چه‌ کرده‌اند. اصغر کیهان‌نیا روان‌شناس در این خصوص به آفتاب یزد می‌گوید: «مردم ایران احساساتی هستند و خیلی هم زود‌باورند. چون در دین ما گفته شده اگر کمک کنید یا ببخشید ثواب می‌کنید، مردم فکر می‌کنند باید از هر راهی این کار را انجام دهند. در این میان، عده‌ای باندباز حرفه‌ای (این افراد را باید از هنرپیشگان، خوانند‌گان و ورزشکاران، متمایز کنیم و با آن‌ها اشتباه نگیریم) پیدا می‌شوند و از احساسات صادقانه و پاک مردم سوءاستفاده می‌کنند. می‌گویند فلان بچه سرطان دارد و یک رقم بزرگ را برای درمان او اعلام می‌کنند. مردم هم به حساب این افراد پول واریز می‌کنند. وقتی عده‌ای از مردم پول بدهند، بقیه نیز اعتماد می‌کنند و این کار را تقلید می‌کنند.»

قانون درست اجرا شود
اصغر کیهان‌نیا در ادامه می‌افزاید: «اما چرا در ایران این اتفاق در حال رخ دادن است؟ در کشور ما قانون درست اجرا نمی‌شود. برای هر کاری باید قانونی وجود داشته باشد. اما در سایت‌های مجازی کسی نیازی به گرفتن مجوز نمی‌بیند و هر کاری دلش بخواهد می‌کند. به همین دلیل نیازمند دخالت پلیس فتا هستیم. موسساتی که رسمی هستند باید اجازه بگیرند و مراحل سختی را باید برای این مجوز طی کنند. هر کسی نمی‌تواند برای چنین کارهایی مجوز بگیرد. معمولا کسانی که شایستگی دارند و واجد شرایط هستند به طور قانونی اجازه می‌گیرند و ثبت می‌کنند. اگر قانون اجرا شود، مشخص می‌شود چه کسانی حسن نیت دارند و چه کسانی نه. این‌گونه است که موسسات واجد شرایط می‌توانند مشغول به کار شوند؛ مانند محک. اما در مورد ورزشکاران؛ تعدادی از آنان این کار را کردند. من در جایی خواندم که در همین چند روز پیش شماره‌ی حساب تعدادی از این‌ها مسدود شده است. یعنی از آن‌ها خواسته شده که این پول را بپردازند یا اگر پرداخت کردند صورت‌حسابی ارائه دهند. اما ضرری که این اقدامات می‌تواند برای جامعه داشته باشد، از دست رفتن اعتماد عمومی است. یعنی آن‌جایی هم که لازم است مردم کمک کنند، منصرف می‌شوند. زیرا فکر می‌کنند این بار هم ممکن است کلکی در کار باشد؛ بی‌اعتمادی، بزرگ‌ترین خطر این مسئله است. کمک مجازی نمی‌تواند قابل اعتماد باشد. پلیس باید جلو این افراد را بگیرد. وقتی می‌شود از قانون فرار کرد یا قانون دقیقا اجرا نمی‌شود، سوء‌استفاده نیز زیاد می‌شود. مردم عادی نباید بدون تحقیق کافی اعتماد کنند. نباید احساسات بی‌خود به خرج ندهند. می‌توانند ابتدا از پلیس بپرسند و سپس اقدام به
کمک کنند.»

نقش سازمان‌ها و تشکل‌های عمومی چیست؟
آیا می‌شود این حرکات را مشارکت اجتماعی نام نهاد؟ آیا می‌توان با این حرکات امیدوار بود که حس همدردی در ایرانیان به طور وافر وجود دارد؟ مجید ابهری جامعه‌شناس در این باره به آفتاب یزد می‌گوید: «مشارکت مردم در ابعاد مختلف اجتماعی نماد بارزی از مردم‌سالاری و رشد سرمایه‌ی اجتماعی است چرا که مشارکت اجتماعی یکی از اصلی‌ترین شاخصه سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل مردم به دولت و دولت به مردم است. مخصوصا در بروز حوادث و بلایا که انسانیت مردم کشور ما باعث حضور پررنگ‌تر و کمک‌های بی‌دریغ آن‌ها می‌شود. مثل همین زلزله آذربایجان یا این اواخر زلزله کرمانشاه که هموطنان ما با تشکیل صف‌های کیلومتری از ترافیک به کمک هموطنان آسیب دیده شتافتند در این میان بعضی از چهره‌های معروف و سلبریتی‌ها نیز به‌عنوان وظیفه انسانی قدم به میدان گذاشته و با اعلام شماره حساب‌های مختلف و با استفاده از جایگاه اجتماعی، هنری و فرهنگی خود مبالغی قابل توجه‌ای جمع‌آوری کردند. موضوع از این جا آغاز می‌شود که هیچ سازمان و نهاد مسئول، نظارتی بر این‌گونه رفتارها نداشته و معلوم نیست این حجم گسترده از کمک‌ها برای چه اهدافی هزینه شده است. قصد ما این نیست که خدای ناکرده در اعتماد به این افراد خدشه وارد کنیم بلکه موضوع بی‌سامانی این‌گونه کمک‌هاست. در حالی که نهادهای متولی مانند هلال احمر، بهزیستی، و تشکل‌های مختلف و متعدد مردمی در این زمینه‌ها فعالیت گسترده دارند، معلوم نیست حکایت این کمک‌ها به کجا خواهد رسید. چرا این افراد گزارشی به صاحبان این کمک‌‌ها نمی‌دهند و محل هزینه‌ها را نشان نمی‌دهند؟ همین تاریک بودن باعث بدبینی مردم به این‌گونه حرکات شده مخصوصا که سم‌پاشی‌های متعددی نیز در این زمینه‌ها صورت گرفته است. از این مرحله که بگذریم حتی مردم عادی برای درمان بعضی از بیماران مخصوصا کودکان و نوجوانان با استفاده از احساسات مردم اقدام به جمع‌آوری کمک می‌کنند. درست است که این رفتارها بسیار پسندیده، انسانی و نیکو است، اما نقش سازمان‌ها و تشکل‌های عمومی و مردمی در این جا چه می‌شود؟ حتی برای درمان حیوانات مثل سگ و گربه خیابانی نیز کمک جمع‌آوری می‌شود.»

گروهی ناظر انتخاب شوند
این جامعه‌شناس در ادامه می‌گوید: «ضمن احترام به احساسات پاک و صادقانه‌ی این هموطنان به ‌عنوان کسی که 30 سال در آسیب‌شناسی اجتماعی عمر خود را صرف کرده‌ام، استدعا دارم این‌گونه رفتارها، نخست سازماندهی، ساماندهی و کانالیزه شود. دوم تعدادی از افراد در رشته‌ی فردی که اقدام به جمع‌آوری کمک کرده به عنوان ناظر انتخاب شوند؛ اگر استاد دانشگاه است از اساتید، اگر هنرمند است از هنرمندان. و به همین ترتیب هیئتی برای نظارت بر نحوه‌ی هزینه شدن تشکیل شود و گزارشات کار را به مردم بدهند تا اعتماد اجتماعی کمرنگ‌تر از اینی که هست، نشود. ضمنا سازمان‌های متولی نیز با دعوت از چهره‌های محبوب در جامعه در این‌گونه حرکات کمپینی تشکیل دهند و با دست و حضور این عزیزان به یاری نیازمندان بشتابند.» کمک و دستگیری از نیازمندان در هر اندازه و به هر شیوه‌ای که انجام شود، پسندیده است. نگذاریم که افرادی سودجو کاریکاتوری از این عمل انسانی تحویل جامعه دهند و آن را نزد مردم بی‌اعتبار کند. وای به روز جامعه‌ای که مردم آن از کمک کردن بترسند.