پسری که الگوی مادر شد

تمام عمرش را وقف خدمت به خانواده‌هاي نيازمند و دختران بي‌سرپرست و بدسرپرست كرده است. براي دختران بسياري سرپناه ساخته، مقدمات تحصيل‌شان را فراهم كرده، به آنها حرفه آموخته و خلاصه مادري را در حق‌شان تمام كرده است. اما مادر و بانوي خير مشهدي كه همه او را با راه‌اندازي مركزي براي حمايت از دختران بي‌سرپرست و بدسرپرست مي‌شناسند، خودش را شاگرد پسري مي‌داند كه در دامان او مشق امدادرساني و بشردوستي كرده است. مرحوم «‌مهدي عميدي» كوهنورد و امدادگر داوطلب امداد و نجات كوهستان استان خراسان رضوي كه به قول مادر هم قهرمان كوهنوردي بود و هم قهرمان اخلاق. صغري زارع مزاري در اين گفت‌وگو از تأثير روحيه امدادگري فرزند در فعاليت‌هاي خيريه‌اش براي حمايت از خانواده‌هاي نيازمندان و دختران بي‌سرپرست شهر مي‌گويد.    عکس‌ها امانش نمی‌دهند
نام مهدي را با افتخار مي‌برد. مي‌گويد پسرش هم قهرمان كوهنوردي بود و هم قهرمان اخلاق. براي حرف‌هايش هم دليل دارد. از صعود آقا مهدي بدون اكسيژن به قله اورست آن‌هم به‌عنوان نخستين ايراني و اهتزاز پرچم علي ابن موسي الرضا(ع) بر بام جهان براي نخستين بار. به عكس‌ها و تصاوير مهدي وقتي كه قله‌هاي صعب‌العبور را زير پا گذاشته نگاه مي‌كند، هجوم خاطرات امانش نمي‌دهد و مي‌گويد: «‌از نوجواني كه به كوهنوردي علاقه‌مند شد هميشه كوله‌بارش آماده بود. پس از آشنايي با چند گروه كوهنوردي، دوره‌هاي حرفه‌اي كوهنوردي، مربيگري و امداد و نجات را گذراند و طولي هم نكشيد كه به عضويت جمعيت هلال‌احمر درآمد. با اينكه تخصصش امداد و نجات كوهستان بود اما
هر جا كه به توانايي‌هايش نياز داشتند، پيشقدم مي‌شد. مثل حضور در زلزله بم به‌عنوان امدادگر داوطلب هلال‌احمر.» حرف‌ها كه به اينجا مي‌رسد صغري زارع مزاري خاطره‌اي از نوعدوستي آقا مهدي‌اش براي‌مان تعريف مي‌كند. ماجرايي كه هنوز هم پس از سال‌ها در خاطرش مانده و هر بار با لبخندي غرور‌آميز آن را براي ديگران تعريف مي‌كند: «‌هنوز خسته صعود قبلي‌اش به ارتفاعات مشهد بود كه خبر دادند مردي در همان ارتفاعات گرفتار شده و نياز به كمك دارد. گفتم: مادر جان خستگي صعود قبلي هنوز به تنت مانده. همان‌طور كه لوازم و تجهيزاتش را جمع مي‌كرد، نگاهي به من انداخت و گفت: آن مرد 5 فرزند قد و نيم قد دارد. وقتي برگشتم براي استراحت كردن فرصت زيادي دارد. همين را گفت و فرداي همان روز با شوق فراوان از نجات دادن آن مرد و خوشحالي همسر و فرزندانش برايمان تعريف كرد.»   اينجا همه او را دوست دارند
با وجود اين‌كه صغري زارع مزاري در ميان فعالان امور خيريه و خانواده‌هاي كم‌بضاعت مناطق محروم مشهد چهره‌اي شناخته شده و باسابقه فراوان است اما مي‌گويد ماجراها و روايت‌هايي كه پس از درگذشت آقا مهدي از كارهاي خير او شنيده، بيشتر از گذشته او را براي كمك‌رساني به خانواده‌هاي كم‌بضاعت شهر ترغيب مي‌كند. خودش در اين‌باره مي‌گويد: «‌مي‌دانستم كه مهدي كوهنوردي را براي چه مي‌خواهد. عاشق كوه و فتح قله‌هاي مرتفع بود اما وقتي به‌عنوان داوطلب لباس سرخ هلال‌احمر را پوشيد، انگار هدف بزرگ‌تر و روشن‌تري را در پيش گرفت. هر وقت از عمليات امداد و نجات كوهستان بر مي‌گشت با اشتياق از نجات دادن جان آدم‌ها برايم مي‌گفت. اما ديگر فعاليت‌هاي خيريه و بشردوستانه‌اش وقتي براي‌مان روشن شد كه ديگر از پيش ما رفته بود.» مادر اين را مي‌گويد و خاطره ديگري تعريف مي‌كند: «6 ماه از حادثه‌اي كه در هنگام صعود به قله منت بلان فرانسه برايش پيش آمد مي‌گذشت. همان حادثه‌اي كه براي هميشه مهدي را از ما جدا كرد. يك روز براي بررسي وضعيت معيشت يكي از خانواده‌هاي نيازمند مشهد سري به خانه‌شان زده بودم. خانواده‌اي كه 3 فرزند معلول داشتند و با كمترين امكانات در يك خانه محقر زندگي مي‌كردند. وقتي خودم را خانم عميدي معرفي كردم، ناگهان يكي از بچه‌ها گفت: شما مادر آقا مهدي هستيد؟! تعجب كرده بودم. عكس مهدي را از روي گوشي تلفن همراه نشانم دادند و گفتند: اينجا همه آقا مهدي را دوست دارند. او هواي معلولان منطقه گلشهر مشهد را داشت. هميشه مي‌آمد و بچه‌هاي معلول را براي تفريح و هواخوري با خودش به كوه مي‌برد. از وقتي خبر فوتش را شنيديم ديگر كسي سراغ ما نيامد.» مهدي عميدي كوهنورد بنام مشهدي يكي از 5 ايراني بود كه با صعود به 5 قله مرتفع لنين، خانتان‌گري، كورژنفسكايا، كمونيسم و پوبدا در منطقه پامير و تيان‌شان توانست عنوان «پلنگ برفي» را از سوي فدراسيون جهاني كوهنوردي كسب كند. در كارنامه كوهنوردي او علاوه برصعودهاي متعدد داخلي، صعود به بلندترين قله‌هاي جهان از اورست تا مرتفع‌ترين قله‌هاي اروپايي و آسيايي ديده مي‌شود.


  همه فرزندان من
اما صغري زارع مزاري بيش از هر چيز ديگري به دليل راه‌اندازي مركزي براي حمايت از دختران نوجوان و جوان كم‌بضاعت، ميان خيّران و فعالان امور خيريه مشهد شناخته مي‌شود. دختراني كه براي آنها مادري كرده و با حمايت‌ها و كمك‌هايش مقدمات موفقيت آنها در تحصيل، ازدواج و حتي كارآموزي و كارآفريني را فراهم كرده است. خودش مي‌گويد: «‌بيش از 10 سال پيش با كمك همسر، فرزندان و ديگر دوستان خير به فكر راه‌اندازي مركزي براي حمايت از دختران بدسرپرست و بي‌سرپرست افتادم. اسمش را خانه فرزندان گذاشتيم تا مثل اعضاي يك خانواده نيازهاي آنها را تأمين كنيم. برنامه‌هاي مختلف تحصيلي، ورزشي، تفريحي و حرفه‌آموزي كه زمينه‌هاي توانمندسازي دختران را فراهم مي‌كرد. اما اين مركز ما نياز به گسترش، جلب توجه و جذب كمك‌هاي خيّران داشت تا اينكه با كمك آقاي شالچي مدير مؤسسه خيريه شالچي كه در چند كشور جهان از جمله ايران با هدف از بين بردن فقر فعاليت مي‌كند مقدمات خريد يك ساختمان و دريافت مجوز رسمي فراهم شد.» حالا 2 سالي هست كه خانه فرزندان صغري زارع مزاري در ساختمان جديد با نام فرزند امدادگرش مرحوم «مهدي عميدي» و به شكل نظام‌مند‌تري فعاليت مي‌كند. زارع مزاري در اين‌باره مي‌گويد: «‌نام مركز را به خاطر تمام دغدغه‌ها و تلاش‌هايي كه مهدي براي كمك به افراد نيازمند انجام مي‌داد، به نام خود او تغيير داديم تا راهش از اين طريق ادامه پيدا كند. حالا در اين مركز دختران بي‌سرپرست و بدسرپرست در 2 گروه سني 13 تا 18 سال و بيش از 18 سال با كمك خيّران حمايت مي‌شوند. با همين حمايت‌ها بسياري از آن دختران توانسته‌اند در حوزه‌هاي ورزشي، تحصيلي و درآمدزايي موفق شوند و شرايط براي ازدواج آنها نيز فراهم شده است.»   راهش ادامه دارد
روحيه امدادگري مرحوم مهدي عميدي به‌عنوان يك امدادگر داوطلب هلال‌احمر به تمام اعضاي خانواده‌اش سرايت كرده است. آنها به رسم هميشگي آقا مهدي كه در مواقع بحراني و حوادث و بلاياي طبيعي با تمام توان با ديگر امدادگران هلال‌احمر همراه مي‌شد، كمك حال خانواده‌ها و افراد آسيب ديده هستند. صغري زارع مزاري مي‌گويد: «‌آقا مهدي با خدمات و فعاليت‌هاي داوطلبانه‌اش در جمعيت هلال‌احمر همه ما را با ماهيت فعاليت‌هاي جمعيت آشنا كرد. براي همين بعد از فوت او هم همه ما براي مشاركت در فعاليت‌هاي بشردوستانه هلال‌احمر دغدغه داريم و مي‌خواهيم راهي كه مهدي در آن قدم گذاشت همچنان ادامه پيدا كند.» زارع مزاري مكثي مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «‌به‌عنوان مثال وقتي خبر زلزله كرمانشاه را شنيديم همگي براي جمع‌آوري، بسته‌بندي و ارسال كمك‌هاي مردمي به مناطق زلزله‌زده بسيج شديم. با كمك خيّران و از طريق مؤسسه خيريه و مسجد المنتظر كمك‌هاي مردمي را جمع‌آوري كرديم. حتي دختران مركز هم با وجود دغدغه‌هاي تحصيلي، حرفه‌آموزي و... پاي كارآمدند تا كمك‌هاي جمع‌آوري شده زودتر به دست زلزله‌زدگان برسد. تا چند روز كار‌مان جمع‌آوري و بسته‌بندي پوشاك، پتو و ديگر اقلام مورد نياز بود. كمك‌هاي نقدي و غيرنقدي را هم از طريق هلال‌احمر به خانواده‌هاي آسيب ديده رسانديم. چراكه مطمئن بوديم مهدي هم همين كار را انجام مي‌داد. او با مشاركت داوطلبانه در فعاليت‌هاي هلال‌احمر از عمليات‌هاي امداد و نجات كوهستان تا حضور در ديگر بحران‌ها و حوادث راه را به من و ديگر اعضاي خانواده و خيراني كه با ما همكاري مي‌كنند نشان داد.» آن پاييز تلخ
 آن حادثه تلخ مهرماه سال 91 در نزديكي قله مون بلان فرانسه اتفاق افتاد. قله‌اي صعب‌العبور با شكاف‌هاي يخچالي فراوان كه كار فتح آن را بسيار دشوار مي‌كند. مهدي اما به تنهايي عازم فتح اين قله 4800 متري شده بود. يك تيم سوييسي مهدي را ديده بودند كه از
جان پناه نزديك قله كه در ارتفاع 4 هزار متري قرار دارد، خارج شده و خودش را براي صعود آماده مي‌كرد. به گفته شاهدان عيني وضعيت آب و هواي قله ناگهان تغيير كرد و برف و كولاك تمام ارتفاعات را در برگرفت. ديگر اما خبري از مهدي نشد. قله‌اي كه پيش از این جان بيش از 200 كوهنورد كاركشته ديگر را هم گرفته بود، با مهدي امدادگر مهربان هلال‌احمر هم مثل همه آنها تا كرد. 5 سال از آن پاييز تلخ گذشته و هنوز خبري از پيكر مهدي نشده. درست مثل همه آن كوهنورداني كه فتح قله مون بلان بدل به آخرين صعودشان شد.
   مرحوم مهدي عميدي
   تولد: 1358
   فوت: 1391
   كوهنورد، امدادگر داوطلب امداد و نجات كوهستان استان خراسان رضوي، نخستين فاتح ايراني قله اورست بدون كپسول اكسيژن، دارنده لقب «پلنگ برفي»