«ابتکار» نگاه اصلاح طلبان به تضاد های تحزب در توسعه سیاسی و استراتژی وحدت انتخاباتی را بررسی می‌کند

وحدت جناحی ؛ هدف یا وسیله ؟
امید عبدالوهابی
ساختار اصلاح‌طبان باید تغییر کند. آیا اصلاح‌طلبی نسبتش را با قدرت تعریف نکرده است؟ این دو محور شاید کلیدی‌ترین ضرورت‌های نقد درون گفتمانی است که به شکلی جدی در قالب مصاحبه‌ها مطرح می‌شود. این جریان سیاسی از ابتدای شکل‌گیری، محوریت گفتمانی‌اش را توسعه سیاسی قرار داده است. یکی از شاخص‌های توسعه سیاسی هم تقویت احزاب، نقش و کارکرد آن‌ها در بستری متکثر است. با این حال تجربه نشان داده اصلاح‌طلبان در آستانه هر انتخابات و کمی پیش از آن سعی می‌کنند مجموعه طیف‌های مختلف این جریان را حول یک محور جمع کرده و با ارائه لیست‌ها و کاندیداهایی غیرحزبی، به موفقیت انتخاباتی دست پیدا کنند. در این شرایط دو پرسش اساسی مطرح می‌شود. نخست آن‌که حضور در عرصه قدرت انتخابی چه تاثیری بر ادامه حیات سیاسی این جریان دارد؟ و آیا قدرت را وسیله می‌دانند یا هدف؟ اگر دستیابی به قدرت هدف جریان اصلاح‌طلبی است، چرا در فاصله دو انتخابات اصلاح گفتمانی را در دستور کار قرار نمی‌دهند؟ و اگر وسیله است، چرا نسبت به تقویت بنیان‌های تکثرگرایی در جریان‌های سیاسی و تقویت احزاب توانمند اقدام خاصی نمی‌کنند؟
غلامرضا انصاری فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره ساختار تصمیم‌گیری وابسته به لیست و نقش کمرنگ احزاب به «ابتکار» می‌گوید: «در جریان اصلاح‌طلبی ما حزب به معنای واقعی که بتواند کادرسازی کند، فضای سیاسی و اجرایی را برای تحقق توسعه تمام‌ عیار مهیا کند و دارای یک مانیفست مشخص باشد، نداریم. بستر حضور احزاب و گروه‌های سیاسی در دهه‌های گذشته متاسفانه کمرنگ بوده است. در صورتی که وجود دموکراسی و وجود انتخابات آزاد به یقین با حضور احزاب شناسنامه‌دار است که محقق می‌شود. قطعا اصل حضور احزاب در محور توسعه سیاسی مبتنی بر برنامه و دورنمای سیاسی است. حیثیت سیاسی خود و ماندگاری خود را در عرصه عمومی منبعث از برنامه‌های مشخص و شفاف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مبتنی است. حزب افراد را متناسب با برنامه خودش و دورنمای چشم‌اندازی که برای توسعه خود در نظر می‌گیرد، انتخاب می‌کند. احزاب هم به قانون پاسخگو هستند هم به ارکان اجرایی و هم به سایر احزاب. خود احزاب نیز پاسخگوی کم و کاست‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای برنامه خود خواهند بود. مردم هم می‌توانند با نگاه بهتر و واضح‌تری انتخابات را ساماندهی و جهت‌دهی کنند. پس ما تاحزب واقعی نداریم و نمی‌توانیم از زمینه حضور آنها دفاع کنیم.»


«تَکرار می‌کنم» در دوره‌های اخیر انتخابات تکیه‌گاه اصلاح‌طلبان شده است. جریان اصلاحات همچنان شب انتخاباتی است و شرایط و شیوه انتخاب درون‌ساختاری آنها شاهد حضور افراد است نه احزاب. انصاری در این باره تاکید می‌کند که: «این جو فقط در اصلاح‌طلبان نیست؛ در کل فضای سیاسی کشور ما شاهد اثرگذاری اشخاصیم. چهره‌های شاخص‌تر هستند که به عنوان تمام‌کننده عمل می‌کنند. مثالی می‌زنم: ما یک تیم فوتبالی را در نظر بگیریم که بدون مربی و بدون برنامه موفق شود و همه هم پیروزی را پیروزی شخص خود بدانند و در عالی‌ترین تیم اما بدون مربی و استراتژی وارد زمین شده و با یک تیم ضعیف اما با برنامه مواجه شود نتیجه چه ‌خواهد بود؟ قطعا بازنده است. پس نمی‌توان نقش مثبت افراد را نادیده گرفت. امروز فضای سیاسی ما متکی به اشخاص است. این یک آفت است که افراد جای نظارت مردمی و حزبی را می‌گیرند. نظارت و فرماندهی وجود ندارد و این آسیب‌هایی به وجود می آورد. ما در فصل انتخابات ادعای برنامه‌های غیرقابل وصول را به همه اعلام می‌کنیم و در همین راستا فضاهای غیرممکن در اذهان عمومی ایجاد می‌شود. افراد هیچ تعهدی نسبت به وعده‌های خود ندارند و این خود به خود دلسردی مردم را به وجود می‌آورد.»
او می‌افزاید: «ما پارلمان و دولت انتخابی داریم که ده‌ها برنامه غیرقابل توجیه و اجرا دارند. همگی سر انتخابات وعده دادیم اما عمل نکردیم و این استفاده حداقلی از منابع کشور را از بین خواهد برد. همگی می‌دانیم که برای دست‌یابی به یک دموکراسی واقعی و دولت و مجلس و ارکانی که حقیقتا از دل مردم شکل گرفته باشند نیازمند تقویت و توسعه احزاب واقعی هستیم. احزاب بزرگی که متناسب با مرامنامه و اساسنامه‌شان و مبتنی بر برنامه‌های خود در قبال مردم و کشور مسئول باشند.»
اما همچنان ساختار درونی اصلاح‌طلبی متکی به احزاب نیست و این داستان خود را در طرح پیشنهادی برخی احزاب برای تشکیل پارلمان اصلاحات به جای شورایعالی سیاست‌گذاری نشان داده است؛ مسئله‌ای که همچنان موافقان و مخالفان خود را دارد و خبر از ادغام شورایعالی در پارلمان یا نوعی تعامل بین آن دو مطرح می‌شود اما هرچه هست تا به امروز تحقق بیرونی نیافته و درگیر ابهام است: «وقتی از حزب صحبت می‌کنیم باید بپرسیم ما چند حزب واقعی در کشور داریم که هم گستره جغرافیایی و هم بدنه و عقبه منسجم و کادر داشته باشند؟ ما در کل کشور در هر دو جناح حزب به مفهوم واقعی نداریم؛ دو سه حزب بیشتر نیستند که آنها هم نسبت به احزاب مدرن جهان در کشورهای توسعه یافته در ابتدای کارند. ما چاره‌ای نداشتیم و نداریم که با همین سیستم جلو برویم. همین روند ما را در چند انتخابات با پیروزی مواجه کرده پس این طریقه مدیریت ما بی‌نتیجه نبوده چراکه با همین احزاب نیم‌بند ما توانستیم موفقیت کسب کنیم. شورایعالی هم باید خودش را اصلاح کند. شورای جدید یا مجمع یا پارلمان به زودی شکل خواهد گرفت و کلیات جریان اصلاح‌طلبی و به ویژه احزاب را متناسب با پایگاه و جایگاه‌شان در جامعه وارد این پارلمان خواهد کرد. من اسمش را می‌گذارم شورای جامعی که به احزاب جامع می‌رسد و همه خانواده اصلاحات را در برخواهد گرفت.»
اعتقاد غالب تحلیلگران بر این است که اصلاح‌طلبی به قدرت نگاهی هدف‌گونه دارد یا مردم‌محور، به احزاب پایبند است یا خیر و هر موضع دیگری را در قالب یک مانیفست متقن و شفاف و البته غیرمطلق طرح می‌کند تا مردم بدانند چرا باید فقط به یک لیست رای بدهند؟ یا چرا احزاب لیست‌های جداگانه نمی‌دهند.
این عضو اسبق شورای شهر تهران نظر خود را این‌طور بیان می‌‌‌کند: «قطعا این اتفاق خواهد افتاد. رئیس دولت اصلاحات و دبیران کل احزاب و اعضای شاخص شورایعالی سیاست‌گذاری بر این مسئله صحه می‌گذارند که یک مجمع فراگیر برای احزاب و همچنین ارائه یک مانیفست جامع را گوشزد می‌کنند. این برنامه قطعا انتخاباتی نخواهد بود و یک برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت را شامل می‌شود. در ادامه همین مسیر است که ما دولت و مجلس و شورایی پاسخگوتر از قبل خواهیم داشت.»
منتقدان از جریان اصلاح‌طلبی می‌پرسند نسبت‌شان با مردم و قدرت چگونه است؟ و کدام شکل از اصلاحات باعث ارتقای جایگاه آن در کشور می‌شود؟ سجاد سالک عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در این رابطه به «ابتکار» می‌گوید: «ما نمی‌توانیم این دو را از هم تفکیک کنیم و اینکه ما خود را ناچار و ناگزیر ببینیم که بین این دو رویکرد یکی را انتخاب کنیم اشتباه است. این دو باید در کنار هم با یک توازنی قرار بگیرند و اینکه ما باید بتوانیم بین آنها یک نسبتی برقرار کنیم. به عنوان مثال در سال‌های 84 تا 92 اصلاح‌طلبان هیچ جایی در قدرت نداشتند و اتفاقا در آن سال‌ها به لحاظ حمایت افکار عمومی جایگاه خوبی به دست آوردند تا جایی که در اولین فرصت انتخاباتی پیروز میدان شدند و حرف‌ها و جایگاه مردم را در آن زمان پیگیری کردند و بر آن مبنا پشت روحانی ایستادند. اما بدون اینکه پایی در قدرت داشته باشند چه امکانی برای تحقق مطالبات وجود دارد؟ ما با عینیت سیاسی مواجهیم. نکته این است که من لزوما توجه به احزاب را به معنای مردم‌محوری ترجمه نمی‌کنم به این دلیل که احزاب ما نتوانسته‌اند خاستگاه و پایگاه مردمی داشته باشند، معنی این حرف که ما باید توجه به احزاب داشته باشیم تداعی نمی‌شود و مقبول عام نمی‌افتد. اما در نگاه ساختاری باید به احزاب توجه شود و این یعنی نهادسازی و من از زاویه نهادسازی به احزاب نگاه می‌کنم. اینکه اصلاح‌طلبان به نهادها کم‌توجهی کردند و آنها را ذیل اشخاص مدفون کرده‌اند نقد واردی‌ است که البته ریشه فرهنگی دارد مانند: کدخدا در روستا، ریش‌سفید در ایلات و ...»
او تاکید می‌کند: «نخبگان ما راه موفقیت را در شخص‌محوری می‌دانند چراکه هرگاه ما مسائل و مقاصد خود را از طریق اشخاص پیش می‌بریم با سازوکاری غیرشفاف و زدوبندهای پشت‌پرده راهی سریع‌الوصل‌تر را انتخاب کرده‌ایم ولی وقتی ساختار احزاب و نهادها را داشته باشیم می‌بینیم که آنجا باید فضا شفاف و مناسبات روشن باشد. ما چاره‌ای جز این نداریم وگرنه به عنوان نمونه در جریان انتخابات شورای شهر مکانیزم‌ها نامشخص بود و همین امر سطح انتقادات را بالا برد. شورایعالی سیاست‌گذاری هم متکی به اشخاص است که بدون دلیل موجه در این ساختار نفوذ کرده و جایابی شده‌اند و همین امر انتقادات را تشدید می‌کند.»
وی شکل‌گیری مانیفست اصلاحات را در چارچوب مسئولیت‌پذیری سیاسی امری واجب می‌داند که نبودش به جریان اصلاحات ضربه می‌زند: «به هرحال اگر ما به سمتی حرکت کنیم که یک نهاد مشخص رفتاری را انجام دهد و مسئولیت آن رفتار را نیز برعهده بگیرد می‌توانیم ادعا کنیم که از پس مشکلات و انتقادات بر می‌آییم. مسئولیت‌پذیری رفتار سیاسی یکی از مطالبات ما است و این به شفافیت کمک می‌کند نه مثل لیست مجلس و شوراها که هر کس می‌گوید کی بود کی بود من نبودم. صرف حضور احزاب هم افاقه نمی‌کند بلکه مشکل ما مسئولیت‌پذیری سیاسی است. در مورد اصلاح‌طلبی هم سال‌ها است که بحث می‌شود. اما ما نباید درگیر یک سری تعاریف نظری و تئوریک شویم که هیچ انتهایی هم ندارد؛ ما نباید خود را در یک قالب خشک محصور کنیم چون ما با قرائت‌های مختلف از مسائل طرف هستیم، هرچند که چارچوب‌های اصلاح‌طلبی در کلیات مشخص باشد اما در تاکتیک‌ها می‌توانیم متفاوت باشیم مهم این است که زمینه را برای حضور بهتر احزاب در ساختار سیاسی اصلاح‌طلبان فراهم کنیم.»
هفته اول خرداد زمانی بود که توسط مبدعان برای رونمایی پارلمان اصلاحات اعلام شده بود اما اکنون در تیرماه سال97 همچنان ابعاد و سازوکار آن و همچنین تائید بزرگان اصلاح‌طلب در هاله‌ای از ابهام است. آنچه مسلم می‌نماید ضرورت تقویت احزاب بزرگ است؛ آنهایی که بتوانند بار دیگر واژه تحزب را در ادبیات سیاسی ایران معنا
کنند.
بدیهی است که تا زمانی که مانیفستی جامع و مانع برای اصلاح‌طلبان در پاسخ به مطالبات امروز مردم و دفاع از جایگاه اصلاح‌ط‌لبی در ایران تدوین نشود حتی در شرایط تقویت احزاب این خانواده بزرگ سیاسی روی خوش به خود نخواهد دید.
سایر اخبار این روزنامه
عضو هیات رئیسه مجلس : لاریجانی و روحانی درباره لایحه FATF با رهبر انقلاب دیدار خواهند کرد «ابتکار» از جلسه غیرعلنی پیش بینی نشده مجلس درباره مشکلات اقتصادی گزارش می دهد برنامه دولت برای مقاومت در برابر تا 2 سال جنگ تحریمی ظریف خطاب به منتقدان دولت : خیال نکنید اگر روحانی رفت و اصولگرایان آمدند موفق می‌شوند محمد صادق جنان صفت رئیسی که نمی داند چه کند بهتر است برود روز گذشته معاملات آتی سکه در بورس کالا تا اطلاع ثانوی متوقف شد سرگیجه پژواک‌های طلایی «ابتکار» نگاه اصلاح طلبان به تضاد های تحزب در توسعه سیاسی و استراتژی وحدت انتخاباتی را بررسی می‌کند «ابتکار» از آثار اخبار در نگاه شبکه های اجتماعی بر سایر مردم گزارش می دهد تصویر مبهم «خبر» در آینه اذهان جامعه کیوان ساکت در گفت وگو با «ابتکار » از اساسنامه جشنواره موسیقی فجر می گوید اجرا شدن یا نشدن ؛ مسئله این است! مقتدی صدر و حیدر العبادی برای تشکیل فراکسیون اکثریت توافق رسیدند عراق در مسیر دشوار گذار هشتادمیلیون، یک ملت با یک ضربان قلب امروز منتظر مهمترین بازی تاریخ تیم ملی فوتبال ایران هستند دفاع جهانگیری از لایحه تفکیک وزارتخانه‌ها