خسرو معتضد مطرح کرد: غفلت از تاریخ خوانی؛ زمینه ساز سوء استفاده شبکه های ماهواره ای معاند

برخلاف باور عمومی، تاریخ صرفاً نقل وقایع گذشته نیست؛ تاریخ می‌تواند الگویی برای آینده باشد. اگر بخواهیم از داشته‌هایمان پاسداری کنیم و حافظ آن ها در برابر تهاجم دشمنان باشیم، راهی جز یادگیری صادقانه تاریخ نداریم. این روزها و در شرایطی که گاه نقل غیرواقعی یا نیمه‌واقعی وقایع، به دستاویزی برای توهین و افترا زدن به ملت بزرگ ایران تبدیل شده است و در بازار مکاره‌ای که برداشت‌های شخصی به عنوان محکمات تاریخی به خورد مردم داده می‌شود و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به جولانگاه چنین سوءاستفاده‌هایی از تاریخ و روایت پیشینیان ما تبدیل شده است، حراست از داشته‌ها و پاسداری از حقیقت و هویت یک ملت آزاده، کاری سخت و دشوار به نظر می‌رسد. واقعیت تلخ آن است که حافظه تاریخی مردم ایران قوی نیست و طی سال‌های اخیر، با گسترش شبکه‌های ماهواره‌ای و بالا رفتن ضریب نفوذ شبکه‌های اجتماعی، این کاستی، فرصتی برای سوءاستفاده مخالفان و دشمنان نظام جمهوری اسلامی به وجود آورده است تا با نادیده گرفتن حقایق تاریخی و عرضه ناقص روند وقایع، به تطهیر رژیم گذشته بپردازند. برنامه‌سازان خبره شبکه‌های ماهواره‌ای آن سوی مرزها، با ساختن برنامه‌هایی در این زمینه، کار را به جایی رسانده‌اند که به شعور و انتخاب ملت ایران توهین می‌کنند. پاسخگویی به چنین هجمه گسترده‌ای، بی‌تردید نیازمند دانش و دقت عمل بسیار است. در گفت‌وگو با خسرو معتضد، تاریخ نگار معاصر و مُعرِّف حضور همه خوانندگان عزیز، به بررسی کاستی‌هایی پرداختیم که زمینه‌ساز این هجمه گسترده شده است. از او خواستیم تا دیدگاه‌هایش را درباره چگونگی رفع این معضل، ارائه کند. آن‌چه در پی می‌آید، حاصل این گفت و گوست.
آقای معتضد، به نظر شما چرا حال و روز عرضه اطلاعات تاریخی در کشور ما خوب نیست؟ فکر می‌کنید چرا بازار روایت‌های غیر مستند این قدر داغ است؟ مشکل ما کجاست؟
یکی از مهم ترین مشکلات ما این است که برای بیان مباحث و تبیین وقایع تاریخی، از صاحب نظران استفاده نمی‌کنیم. نتیجه اتخاذ چنین رویکردی این است که وقایع تاریخی، با شکلی غیر واقعی به مردم ارائه می‌شود. دوره، دوره آگاهی و تبادل اطلاعات است و مطمئن باشید وقتی شما اطلاعات را غلط یا ناقص ارائه می‌کنید، مجرای دیگری وجود دارد که جامعه و فرد را از این نقص آگاه و شما را نزد مخاطبتان بی‌اعتبار می‌کند. آن وقت رقیب شما، می‌تواند از فضایی که علیه خودتان ساخته‌اید، نهایت استفاده را ببرد. کسب اعتماد مردم، تنها در صورتی امکان پذیر است که صاحب نظران، با هر فکر و ایده‌ای، مجال عرضه تتبعات و پژوهش‌هایشان را پیدا کنند. برخی از مسئولان ما، متأسفانه فکر می‌کنند که تاریخ چیزی مربوط به گذشته است و می‌توان آن را با قصه قیاس کرد؛ خیر! ابداً این طور نیست. تاریخ مجموعه‌ای از تجربیات ناب است که می‌تواند در مواقع حساس، به عنوان راهکارهای امتحان شده، کارگشا باشد. تاریخ، فقط نقل نیست، تحلیل هم هست و این تحلیل زمانی می‌تواند به صحیح بودن نزدیک باشد که اطلاعات درست عرضه شود. این‌که می‌بینید در سال‌های اخیر، تحلیل‌های نه چندان موثقی از وقایع تاریخی ارائه می‌شود و کار به جایی می‌رسد که عده‌ای در آن سوی مرزها جرئت کنند و بگویند که سقوط شاه کار بیگانگان بوده است و آن وقت به شعور و انتخاب مردم بزرگوار ایران توهین کنند، ناشی از ارائه تحلیل‌های اشتباه و دادن مجال به افراد فرصت‌طلبی است که درصدد ضربه زدن به کشور هستند.
یکی از معضلات جامعه ما، حافظه تاریخی ضعیف مردم است. فکر می‌کنید چطور می‌شود این مشکل را حل کرد؟ چگونه می‌توان به جای اطلاعات غیرواقعی، اطلاعاتی را که به واقعیت نزدیک تر هستند، در ذهن مردم نهادینه کرد؟


حق با شماست؛ حافظه تاریخی مردم ایران اصلاً خوب نیست. از طرف دیگر، وقتی می‌خواهیم اطلاعات تاریخی را هم در اختیار مردم و حتی طبقه نخبه و تحصیلکرده بگذاریم، از منابع دست چندم استفاده می‌کنیم. من جاهای دیگر هم گفته‌ام؛ چرا باید دانشجوی ما برای کسب اطلاعات درباره ایران، محتاج فردی مانند آبراهامیان باشد که همه اطلاعاتش را از منابع چپگرا و روزنامه‌های وابسته به جریان چپ گرفته است؟ چرا در کشور ما، آثار افرادی که تحلیل درستی از تاریخ ایران دارند و می‌توانند حقایق را خیلی بهتر ارائه کنند، مهجور و ناشناخته می‌ماند؟ افزون بر صاحب نظران ایرانی، بسیارند خارجی‌هایی که خیلی بهتر از امثال آبراهامیان، تاریخ و مردم ایران را می‌شناسند. به تازگی کتابی به نام «Immortal» را مطالعه می‌کردم که نوشته یک ژنرال آمریکایی و درباره تاریخچه ارتش ایران است؛ فردی بسیار باسواد که اقلیم ایران و مردم این سرزمین را به خوبی می‌شناسد و درباره مقاومت ایرانیان دربرابر نیروهای متجاوز خارجی، تحلیل‌های بسیار زیبایی دارد؛ خب، چه ایرادی دارد که چنین افرادی را بشناسیم و آثارشان را بخوانیم. در دیگر نقاط دنیا هم درباره ایران پژوهش و مطالعه می‌کنند و همه راه‌ها به امثال آبراهامیان ختم نمی‌شود. ژاپنی‌ها طی یک قرن گذشته، 40-30 کتاب درباره تاریخ ایران نوشته‌اند؛ اما هیچ‌جا حرفی از آن ها نیست. روزنامه شما چقدر به این مسئله توجه کرده است؟ باید به این مسئله مهم توجه شود. تغییر ذائقه اهل مطالعه، راهکاری مناسب برای حل این مشکل است.
طی چند سال اخیر و با گسترش شبکه‌های اجتماعی، شاهد افزایش سرسام آور عرضه اطلاعات غیرواقعی یا نیمه واقعی به مردم هستیم. چه کسی و چگونه باید به این همه شبهه پاسخ دهد؟
امروزه شبهات و پرسش‌های بسیاری به ذهن مخاطبان ایرانی می‌رسد که باید به آن ها پاسخ داد و متأسفانه، برخی کسانی که وظیفه دارند به این پرسش‌ها پاسخ دهند، سواد تاریخی ندارند. برخی از ما عادت کرده‌ایم که برای پاسخ دادن به چنین پرسش‌هایی، نگاه یک سویه به تاریخ داشته باشیم و از داشته‌هایمان کمترین بهره را ببریم. وقتی شبکه‌های آن سوی مرزها می‌آیند و درباره ساخت و سازهای دوره پهلوی حرف می‌زنند و ذهن مخاطب را درگیر این موضوع می‌کنند، ما به جای ارائه آن‌چه در این 40 سال انجام گرفته و بسیار بیشتر و به لحاظ کمی و کیفی، ارزشمندتر از دوره پهلوی است، به سراغ مباحثی می‌رویم که جواب این شبهه‌افکنی نیست! یادم می‌آید که یکی از اعضای اپوزیسیون خارج از کشور گفته بود: اگر بنا به ساختن و توسعه کمی و کیفی باشد که جمهوری اسلامی در این 40 سال، خیلی بیشتر از دوره پهلوی کار کرده است. ما چقدر سعی کرده‌ایم که یک مقایسه درست و بی‌کم و کاست را از این دو دوره به مخاطبانمان ارائه دهیم؟ وقتی رفتار و پاسخ‌ شما ناقص باشد، آن‌وقت طرف مقابل هم می‌تواند روی خیلی از چیزها مانور بدهد و تازه، اعتماد مردم را به اطلاعاتی که ارائه می‌دهید هم، سلب کند. آدم‌هایی که در آن سوی مرزها می‌نشینند و برنامه می‌سازند، افراد بی‌سوادی نیستند.
 بسیاری از آن ها از تاریخی که بناست درباره آن مطالبی ارائه بدهند، آگاهی مناسبی دارند؛ بد و خوبش را می‌شناسند و می‌دانند چگونه بدل هر چیزی را رو کنند و از این مهم تر، به آرشیو گسترده بی‌بی‌سی دسترسی دارند؛ آن وقت وضعیت ما چیست؟ برخی مسئولان میانی ما چقدر اطلاعات تاریخی دارند؟ اصلاً تاریخ دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را می‌شناسند؟ در شرایطی که حال اقتصادی مردم خوب نیست و می‌توان با استفاده از موج تبلیغاتی روی روحیه آن ها اثر گذاشت، درست تاریخ خواندن و تاریخ را درست ارائه دادن، از واجبات است. به نظر من لازم است همه مسئولانی که بناست در اداره کشور نقشی ایفا کنند، اطلاعات تاریخی کافی داشته باشند.