این خط و این هم نشان!

این خط و این هم نشان!
سجاد وجدانیان- به تازگی دستورالعمل تشخیص صلاحیت مشاوران خدمات مدیریتی و بهره‌وری از طرف سازمان اداری و استخدامی کشور به تمامی دستگاه‌های اجرایی ابلاغ شده است. هدف از تدوین این دستورالعمل، به کارگیری مشاوران حرفه‌ای مدیریت به عنوان یکی از الزامات توسعه ذکر شده است. این دستورالعمل پس از تعریف واژه‌ها و اصطلاحات، مشاور مدیریت را در دو دسته اشخاص حقیقی و حقوقی تقسیم‌بندی کرده است و برای هر دسته معیارهایی را جهت کسب گواهینامه صلاحیت حرفه‌ای تعیین کرده است. برای اشخاص حقیقی از معیارهای تحصیلات و آموزش، تجربه کاری، مصاحبه و فعالیت‌های حرفه‌ای و گواهینامه‌های بین‌المللی استفاده شده و برای اشخاص حقوقی از معیارهای نیروی انسانی متخصص، کیفیت پروژه‌های قبلی، تجربه ریالی و امکانات پشتیبانی استفاده شده است. چند نکته در خصوص این دستورالعمل قابل ملاحظه است:
1- این دستورالعمل توسط دولت تنظیم شده است. بخش دولتی همواره گرفتار سوء‌مدیریت شدید بوده است و مشخص نیست دولت با چه معیارهایی خود را ارزیابی کرده که به استناد آن، خود را واجد صلاحیت برای تدوین دستورالعمل مدیریتی دانسته است.
2- اینکه دولت به تنهایی اقدام به تهیه دستورالعمل کند، نشان می‌دهد که دولت با وجود همه گفتار‌درمانی‌ها، هنوز به توانایی‌های بخش دانشگاهی اعتقاد ندارد و نمی‌خواهد گامی در جهت علمی کردن فرآیندها در نظام اجرایی بردارد.


3- تدوین این دستورالعمل را می‌شد به نظام دانشگاهی کشور برون‌سپاری کرد تا آنها با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی دستورالعملی را تدوین کنند که هم علمی باشد و هم به نفع بخش خصوصی نه به نفع عده‌ای بازنشسته تاریخ‌گذشته.
4- در عنوان این دستورالعمل دو کلمه مدیریت و بهره‌وری از هم تفکیک شده است. این تفکیک نشان‌دهنده ذهنیت نادرست از مدیریت است. مدیریت بدون بهره‌وری معنا ندارد و بهره‌وری هم بدون مدیریت امکان‌پذیر نیست.
5- دولت همان رویه‌ای که در انتخاب وزرا داشته و پیرهای با‌تجربه را جایگزین جوانان باانگیزه کرده، در این دستورالعمل هم ادامه داده است. امتیازآورترین معیار در این دستورالعمل، تجربه کاری است که تقریبا 40 درصد کل امتیاز را دارد. اینکه چگونه کسی که به علم روز مسلط است و تجربه‌های باسابقه‌ها را به دقت مطالعه کرده، می‌تواند گواهی صلاحیت بگیرد، مشخص نشده است. می‌شد تا درصدی از نصاب معاملات کوچک، شاخص جایگزینی را به موازات معیار تجربه برای صدور گواهینامه صلاحیت ارائه کرد.
6- امروزه شایستگی‌های مدیریت را با شاخص‌هایی چون هوش شناختی، هوش عاطفی، خود‌مدیریتی، هوش اجتماعی، آگاهی مدیریتی و مدیریت روابط می‌سنجند. شگفت اینکه هیچ خبری از این معیارها نیست.
7- با این همه باز هم این دستورالعمل می‌تواند مفید باشد اگر در گام اول از آن برای مساله‌یابی استفاده شود. چرا‌که اگر موضوعی مساله اولویت‌دار نباشد، آن وقت بهترین پیشنهاد، بدترین راه‌حل است. ما نمونه این را قبلا به تلخی تجربه کرده‌ایم. هدفمندی یارانه‌ها وقتی به عنوان یک آسیب کلان شناخته شد، بهترین پیشنهاد برای آن، تدوین قانون هدفمند کردن یارانه‌ها بود که بدترین راه‌حل بود به دلیل اینکه اولویت چیز دیگری بود و آن، تعیین دهک‌های درآمدی به منظور تخصیص بهینه یارانه بود. با توجه به این اشتباه در اولویت‌بندی، این قانون از زمان ابلاغ تا الان، تبدیل به اژدهایی شده که منابع جاری را می‌بلعد.
این خط و این هم نشان؛ این دستورالعمل بیش از آنکه مدیریتی باشد، سوء‌مدیریتی است. نباید اجازه داد سرنوشت قانون هدفمندی یارانه‌ها دوباره تکرار شود.
s.vojdanian@chmail.ir