بخش کشاورزی یارای آزمون و خطا را دیگر ندارد

این روزها و از بعضی تریبون‌ها، ضرورت احیای مجدد ستاد یا وزارت جهاد سازندگی سابق شنیده می‌شود.در اين خصوص چندي پيش مدیرعامل موسسه جهادنصر در مصاحبه با خبرگزاری فارس تاکيد کرد: «قطعا اگر نهاد جهاد سازندگی به همان شکل اول تاسيسش باقی می‌ماند، کارایی بيشتري داشت و شاید مشکلات اقتصادی کمتر بود. همواره نهادهایی همچون جهاد سازندگی در برطرف کردن مشکلات بسيار موثر بودند و اکنون تقریبا بسياری از مسئولان کشور از فقدان نهادی مانند جهاد سازندگی اظهار نارضایتی می‌کنند و همه می‌گویند کاش در سال ٧٩ ادغام جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی صورت نمی‌گرفت». به‌نظر می‌رسد اين اظهار نظر بیش از گشودن روزنه ای برای برون رفت از تنگناهای موجود نوعی احساس افسوس و حرمانی نوستالژیک باشد. در فضای احساسی و آرمان‌گرایانه ‌ای که در اوان انقلاب اسلامی بر جامعه و مدیریت نوپای کشورمان حاکم بود وجود فاصله‌ای عمیق بین شهر و روستا نشینان همچون دمل چرکینی می‌نمود که اکنون باز شده بود. بنیانگذار انقلاب اسلامی در پیامی ( بیست و هفتم خرداد ماه 1358) درضرورت تشکیل نهاد جهاد سازندگی و با تاکید بر زدودن چهره فقر در روستا ها از جمله فرمودند : «الان كه مرحله سازندگي است، ما دستمان را پيش ملت دراز مي‏كنيم و از ملت مي‏خواهيم كه همه در اين نهضت شركت نمايند».
در این تاکید ملاحظه می‌کنیم که معظم له نهایتا به حضور و مشارکت تمامی آحاد جامعه در فقرزدایی و کاهش نابرابری‌های به جامانده از گذشته نظر داشته‌اند. امام خمینی (س) به موازات صدورفرمان چنین ستادی البته به تشکیل پانزده نهاد ضروری با توجه به الزامات آن شرایط زمانی خاص از جمله کمیته های انقلاب اسلامی و .... دستور صادر كردند. اگر بخواهیم با چنین نگاه حسرت‌باری به گذشته، ناکارآمدی‌های موجود را مورد کند و کاو كرده و راه حل آن‌ها را تنها در احیای نهاد های برخاسته در ابتدای انقلاب و بازگشت به گذشته بدانیم پس لابد باید به بازسازی شورای انقلاب، کمیته‌ها و .....نیز بپردازیم. در درک ضرورت و فوریت این ستاد در آن زمان باید گفت که وزارت کشاورزی در چند سال قبل از انقلاب و در زیر سایه درآمد نفت به یک چرخ پنجم در بخش کشاورزی تبدیل شد و عملا خرج از روستا و روستاییان که حدود 65 درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دادند جدا کرده بود. به طور قطع تشکیل چنین ستادی اولا برای صیقل دادن چرخ های زنگ زده وزارت مذکور و نیز فراخوان تمامی مردم کشور در روند فقر زدایی بوده است. بنابراین اگر شرایط به طور طبیعی پیش می رفت باید انتظار می‌داشتیم چنین تشکل مردم نهادی برای دیگر دستگاه‌های اجرایی کشور نیز تشکیل می‌شد. متاسفانه بروز جنگ تحمیلی در شهریور 1359 و حضور و درگیر شدن بسیاری از نیرو های فعال و فداکار جهاد سازندگی نوپا در جبهه‌های جنگ ادامه آن آغاز آرمانی را در این ستاد با خلأ‌های آشکاری روبه‌رو ساخت. شرایطی که مجال را برای تدوین یک طرح جامع سازنده و مبتنی بر اهداف راهبردی اولیه سلب كرد. به موازات ادامه جنگ و توسعه اجتناب ناپذیر ستاد جهاد سازندگی که در حقیقت عملا به ستاد پشتیبانی دفاع مقدس تبدیل شده بود در برنامه‌های توسعه روستاها به جای آموزش و افزایش توان و مهارت در تولیدکنندگان عمدتا در جهت کمک‌های خیریه ای و صدقه وار عمل شد. روندی که روستانشینان را اتفاقا بیش از گذشته از قابلیت‌های خود دور و وابسته‌تر كرد.
دیری نگذشت که نیروهای پر شمار این ستاد و به دلایلی کاملا ملموس در قالب یک وزارت به نام جهاد سازنگی شکل گرفتند؛ وزارتی که در سال 1365 و با تلاش آقای بیژن زنگنه وزیر وقت جهاد و به واسطه نوع نیرو و فعالیت‌هایش برآن شد که با وزارت کشاورزی ادغام شود. تلاشی که با مقاومت و مخالفت وزیر کشاورزی وقت نهایتا به بار ننشست. پس از پایان جنگ تحمیلی دو وزارت جهاد سازندگی و کشاورزی و به دلیل بسیاری موازی‌کاری‌ها، در عرصه رقابتی پنهان در جهت گسترش حجمی و تعدد ساختار و تبدیل فله ای نیروهای کارشناسی به مقاطع ارشد و دکترا قرار گرفتند . رقابتی که در حراست از منابع و افزایش بهره‌وری پایدار تاثیرگذار نبوده و در حقیقت مردم این سرزمین ناگزیر از پرداخت هزینه آن بودند. در شرایطی که تنها 25 درصد از جمعیت این کشور را روستاییان تشکیل می‌دهند و ادغام دو وزارت کشاورزی و جهاد سازندگی با تحمل فرساینده هزینه، انرژی و حاشیه‌های فراوان و پس از نزدیک به 18 سال به تعادلی نسبی رسیده طرح مجدد جدایی نهاد جهاد سازندگی از وزارت کشاورزی بسیار شگفت‌انگیز به نظر می رسد. آرزو هایي مبني بر بازگشت به روحیه ایثار و عدم بی تفاوتی مردم به سال‌های اولین پس از انقلاب اسلامی چه بسا مانند اکثریت مردم کشورمان باشد.
اما اگر كساني در این مورد تصور می‌کنند که تنها انتزاع این دو تابلو موجب افزایش بازده در بخش کشاورزی و روستاها هست به نظرمی‌آید که بیش از حد در وادی افسوس به گذشته افتاده‌اند. مگر نه اینکه کارکنان وزارت جهاد کشاورزی حال حاضر یا دیگر دستگاه اجرایی هم از مردم این کشورند. جدا کردن مجدد یک گروه با نمادهای انقلابی و ایثار و آن هم بعد از 40 سال در حقیقت به انزوا راندن دیگرانی است که در زیر تابلو جهاد سازندگی احتمالی جدید نیستند.


آیا چنین نتیجه ای با نگاهی که امام خمینی(س) در بدو تشکیل جهاد سازندگی داشتند، منافات ندارد؟ نگاهی که بران بود تمامی آحاد و اجزای جامعه نهایتا در سازندگی کشور مشارکت كنند. بايد باور کنیم ساختار مدیریت بخش کشاورزی در خلال دهه های گذشته و در این آزمون و خطاهای مکرر، فربه، خسته و ناپویا شده است. نباید برای بازگشت به رویاهای پیشین، با این تن مجروح بیش از این آزمون‌های بی نتیجه انجام دهيم.