«حشمت مهاجرانی» مطرح کرد: انگیزه های عالی مقابل ستاره های پرتغالی

مانند بسیاری از هم‌نسلانش، فوتبال را با پاهایی برهنه از زمین‌های خاکی سعدآباد آغاز کرده و از آن زمین خاکی و محله قدیمی تا جام جهانی و بزرگ ترین ورزشگاه های جهان، راه زیادی را پیموده است.حشمت مهاجرانی نام قابل احترامی در فوتبال ایران است. او به نسلی از فوتبال تعلق دارد که با حداقل امکانات و منهای قراردادهای نجومی، پا به میدان می گذاشت و نتیجه می گرفت. او اولین کسی بود که تیم ملی ایران را به جام جهانی برد و در دوره مربیگری اش، فوتبال کشورمان، کارنامه درخشانی را کسب کرد. بعد از آن هم کارش را در امارات و عمان پیگیری کرد تا یکی از نادر مربیان آسیایی باشد که سه تیم ملی متفاوت را رهبری کرده است. شکسته شدن طلسم حضور او در صدا و سیما، یکی از اتفاقاتی بود که طی هفته های گذشته بازخوردهای زیادی را رقم زد و قلب دوستداران فوتبال و ارادتمندان وی را شاد کرد. او حالا اگرچه حسرت بازنشستگی زودهنگامش را می خورد اما از این که شاگردان خوبی را طی این سال ها پرورش داده، خوشحال است و می گوید: چه چیزی بهتر از این که ده ها فرزند و میلیون ها طرفدارِ عاشق دارم؟ این روزها که جام جهانی و حضور موفق تیم ملی ایران در آن، حال و هوای جامعه را متاثر از خود کرده و آدرنالین خون ایرانی ها را چند درجه ای جابه جا کرده است، به سراغ این مربی دوست داشتنی اهل مشهد رفتیم و ضمن مرور خاطراتش، از او کیفیت حضور تیم ملی کشورمان در جام جهانی 2018 روسیه را جویا شدیم:
پا به توپ از سعدآباد تا جام جهانی آرژانتین
مهاجرانی، حرفش را از عشق به بازی فوتبال در زمین‌های خاکی منطقه سعدآباد مشهد شروع می‌کند و می‌گوید: یادش بخیر، بچه‌های آن دوران حتما به خاطر دارند که چون از زمین، خاک زیادی بلند می شد، ساعت ها قبل از هر بازی آن را آب پاشی می کردیم، بعد مجبور بودیم در گل و لای دنبال توپ بدویم. آن عشق به فوتبال از جنس همان نسلی بود که بدون بهانه توپ و تور در میان تل خاک هم بازی می‌کرد. به غیر از من، از فوتبالیست‌های مشهدی هم‌دوره‌ای ام مرحوم جلال رسولی بود که تا معاونت سازمان تربیت بدنی هم رشد کرد. وی تعریف می‌کند، باشگاه  فوتبال «ابومسلم» به واسطه خانواده آن ها پا گرفته و او و برادران فوتبالیست اش در قوت گرفتن و رشد آن نقش داشته‌اند. تنها تیمی که سال‌ها بعد به لیگ برتر راه پیدا کرد و به خوبی راهش را تا جام تخت جمشید ادامه داد و بی‌شک در ارتقای سطح کیفی فوتبال ایران موثر واقع شد. به نظر وی، از جمله موثرترین اقدامات آن دوران که نتایج مثبت آن تا امروز شامل حال فوتبال ایران شده است، راه اندازی جام تخت‌ جمشید بود که در ادامه مسیر خود به لیگ برتر ختم شد.چه به عنوان بازیکن، چه در کسوت مربی‌، عناوین و افتخارات متعدد ملی و بین‌المللی را در کارنامه فوتبالی خود دارد، با این حال به رسم هم‌نسلانش اهل فروتنی‌ است و علاقه ای به برشمردن آن‌ها ندارد و می‌گوید: در گذشته زندگی نمی‌کنم و بیشتر از آن درس می‌گیرم. زیرا معتقدم کسانی که با گذشته زندگی می‌کنند، از آن چیزی نیاموخته‌اند.
او عاشق فوتبال کشورمان است و خود را مدیون آب و خاکی می داند که بستر پرورش استعداد او بوده است.


عشق؛ مهم ترین موتور محرک فوتبالیست‌های تیم ملی بود
وی نخستین مربی ایرانی است که تیم ملی فوتبال کشورمان را به جام جهانی می برد آن هم در سال 1978 و در شرایطی که آرژانتین میزبانی این مسابقات را بر عهده دارد.مهاجرانی نیم نگاهی دارد به دشواری های مربی‌گری در آن روزها و می گوید: «آن زمان 16 تیم به جام جهانی راه می یافت و از این میان، سهم قاره آسیا تنها یک تیم بود اما اکنون پنج تیم جواز ورود را کسب می‌کنند. لذا راهیابی به این عرصه از رقابت جهانی بسیار دشوارتر از امروز بود. از طرفی یک چالش ما، سفرهای دور و درازی بود که با امکانات اندک آن دوران انجام می شد و ورزشکاران را خسته می کرد. خلاصه آن که تیم ملی برای اولین بار مستقیم و بدون باخت از آسیا به جام جهانی راه پیدا کرد و این موضوع باعث شد تا فوتبال ما در مسیر توسعه و رشد خود قرار گیرد. امکاناتی که در اختیار داشتیم در حد معقول و مناسب بود، ولی بزرگ ترین ویژگی آن تیم دوستی و رفاقتی بود که بین اعضا وجود داشت. آن روزها تیم ملی در تورنمنت‌های بین‎المللی، بازی‎های آماده‌سازی موفقی را پشت سر گذاشته بود اما با وجود این کسی توقع نداشت با جام، از آرژانتین برگردیم. با این حال معتقدم نتوانستیم به قواره توانمان و آن طور که باید و شاید، حضور موفقی را ثبت کنیم». او باور دارد که مهم ترین ویژگی فوتبالیست‌های آن دوران تیم ملی، عشق بود؛«هیچ کدام از اعضا و کادر فنی از مربی تا حتی بازیکنان هم حقوق آن چنانی نمی‌گرفتند. بازیکنان تنها پاداش مسابقات را دریافت می کردند و حقوق من و دیگر کارکنان کادر فنی به قدر گذران اردوها بود. آن زمان جوانان فقط دوست داشتند فوتبال بازی کنند و کسب پول و شهرت، هدف آن ها نبود. با غیرت، جنگندگی و تعصب در هر زمینی برای عظمت و سربلندی مملکت‌شان می‌جنگیدند.»
تیم فوتبالمان با تمام وجود جنگید و آبرومندانه شکست خورد
مهاجرانی درعین حال از توانمندی و انگیزه تیم ملی نسخه 2018 نیز دفاع می کند و می گوید: البته بچه‌های تیم ملی کنونی مان هم میل و اشتهای فراوانی برای تلاش کردن و دوندگی دارند که خروجی خوب و آبرومند آن را در بازی‌های مقابل مراکش و به خصوص اسپانیا به عینه دیدیم. در هیچ پستی بازیکنان ما قدم عقب نگذاشتند و با تمام وجودشان جنگیدند. آن ها تمام توانشان را برای حفاظت از دروازه شان به کار گرفتند و همین باعث شد حتی شکست شان هم آبرومندانه باشد. او کی‌روش را مربی باهوش و آنالیزوری قوی می داند که توانسته جوی رفاقتی در تیم ملی ایجاد کند. این مربی پیش کسوت فوتبال اضافه می‌کند: جدای از طرح و برنامه مربی، تیم ما همه فاکتورهای لازم فوتبال مدرن اعم از حمایت از بازیکن با توپ، پشتیبانی از بازیکن بی‌توپ، فضاشناسی و فضاسازی، دوندگی و هنر استفاده از توپ و... را دارد. حرف‌ها و حدیث‌های غیرحرفه‌ای از قبیل این که توپ گرد است و دروازه گشاد، پس فوتبال حساب و کتاب ندارد و غیرقابل پیش‌بینی است، به گذشته فوتبال تعلق دارد. فوتبال امروز منطق و برنامه دارد و به علم تبدیل شده است. با این همه، روی کاغذ تیم‌هایی چون اسپانیا و پرتغال از ایران می‌برند ولی خیلی اوقات، استعداد و انگیزه بازیکنان هم بخشی از ماجراهای فوتبال را رقم می‌زند.
وی با بیان برخی جنبه‌های مثبت رشد فوتبال در عصر حاضر ادامه می‌دهد: یکی از نکات مثبت فوتبال در عصر حاضر، این است که خوشبختانه این رشته به همه خانه‌ها و خانواده‌ها راه پیدا کرده است و این عشق فقیر و غنی، پیر و جوان، باسواد و بی‌سواد نمی شناسد. اگر کسی علاقه‌مند به بازی حرفه‌ای در زمین چمن هم نباشد، با جهان آن بیگانه نیست. رشد رسانه‌های گروهی هم کمک شایان توجهی به معرفی و رشد روزافزون فوتبال کرده و همه عوامل دست به دست هم داده است تا نسل نو، صرف نظر از هر انگیزه‎ای که دارند، تمایل زیادی به فوتبال و فوتبالیست شدن، داشته باشند.
شیرین‌ترین خاطره عمرم راه یابی به جام جهانی فوتبال است
از شیرین‌ترین خاطرات دوران حرفه‌ای اش جویا می‌شویم که راه یابی به جام جهانی را بزرگ ترین و بهترین خاطره عمرش می‌خواند و نقل می‌کند: پیش از آغاز جام جهانی، تیم ما با استرالیا بازی داشت، در دوران اردوی تمرینی از بازیکنان پرسیدم: ساعت خواب تان را تنظیم کرده‌اید؟ گفتند: نه... خلاصه ساعت دو و نیم شب پینگ پنگ بازی می‌کردیم تا تمرینشان بدهیم که چطور خود را برای سفرهای خارجی و تغییر ساعت آن آماده کنند. خوشبختانه همان آمادگی ها و تمرینات باعث شد تا بازی را در استرالیا ببریم. البته شیرینی اولین حضور تیم ما در جام جهانی خاطره مشترک ملت ماست. این خاطرات شیرین با نسل های مختلف باقی می ماند و به بخشی از تاریخ تبدیل می شود. چه خوب که ما هم سهمی در ساختن این اتفاقات شیرین داشته‌ایم. فارغ از نقش اثرگذارش بر تیم ملی و ساختن نسل طلایی از بازیکنان حرفه‌ای فوتبال در کشورمان، در دوره ای تربیت تیم فوتبال کشور امارات را از پایه تا موفقیت‌شان در مسابقات جام جهانی به دست می‌گیرد. وی تاکید می‎کند که در ایام مربیگری خود تلاش کرده است تا حق کسی ضایع نشود و از استعدادهای ناشناخته و شهرستانی استقبال می‌کرده است. مهاجرانی خاطرنشان می‌کند: ممکن بود برخی از این انتخاب‌ها اشتباه هم باشد ولی چون می‎دانستم جوانان شهرستان با اُمید از شهرشان به پایتخت قدم می‌گذارند، تلاشم این بود که عدالت را تا حد ممکن رعایت کنم.وی شاگردان بسیاری را به جامعه ورزشی کشور و جهان تحویل داده است و با افتخار درباره آن ها می‌گوید: «در شناسنامه ام نام دو فرزند ثبت شده اما به برکت حرفه مربیگری، ده‌ها فرزند و میلیون‎ها طرفدارِ عاشق دارم. همه فرزندان من بودند و هیچ کدامشان برایم با دیگری فرقی نداشتند».
مدیون باشگاه پاس و مربی ام هستم
مثل همیشه به سوالِ استقلالی و پرسپولیسی بودنش جوابی متفاوت می‌دهد و خودش را هنوز یک پاسی درجه یک می‌داند و تصریح می‌کند: من و یکسری از بازیکنان آن دوره، از این باشگاه به تیم ملی آمدیم و هر چه امروز دارم، مدیون آقای اسداللهی مربی آن زمان پاس هستم. هیچ باشگاهی در ایران به اندازه پاس، مربی تیم ملی تحویل جامعه ورزشی نداده است.وی با زبانی گلایه‌آمیز، به کم و کاستی‌های مالی و پشتیبانی نشدن از فوتبال خراسان رضوی اشاره می‌کند و می‌گوید: با این که ده ها کارخانه بزرگ در این شهر داریم، اما کمتر از تیم‌ها و استعدادهای شهرشان حمایت می‌کنند. دیگر دوران فوتبال آماتور گذشته و نمی‌توان با دست خالی فوتبال را به جایی رساند. امروز دیگر فوتبال یک عشق و علاقه صرف نیست و به حرفه بازیکنان تبدیل شده، پس نیازمند حمایت جدی و نگاه علمی است. با هر سفری به زادگاهش، روزهای خوش جوانی مثل فیلمی قدیمی از پیش چشمانش می‌گذرد؛ از مدرسه گرفته تا زمین‌های خاکی اما خاطره‌انگیز فوتبال. کمی از تعلقات احساسی‌اش به این شهر برایمان می‌گوید: هر وقت فرصت دست می‌دهد و سفری به مشهد می‌کنم، خاطرات شیرین دوستان و کوچه پس کوچه‌های محله مان و دوران جوانی برایم زنده می‌شود. چه آن زمانی که در مشهد اقامت داشتم و چه حالا که در تهران مشغول فعالیت هستم هر وقت مسابقه بزرگی داشتم، به مشهد و پابوسی امام رضا(ع) می‌شتافتم. زیارتی می‌کردم و با استمداد از حضرتش برمی‌گشتم. حتی اگر فرصتی اندک  هم بود، با وجود این خودم را شبانه به مشهد می رساندم چون از برکت این سفر آگاه بودم. باور کنید هر آن چه می‎خواستم، آقا عنایت می‎کردند. هیچ وقت ناامیدم نکردند و دست خالی برنگشتم.