روزنامه ابتکار
1397/04/03
امانالله قرایی مقدم در گفتوگو با «ابتکار»: ناکارآمدی محورهای توسعه زاییده رویکردهای جناحی است
امید عبدالوهابیمسئله توسعه در ایران علیرغم اینکه روی کاغذ درخشان مینماید اما در عمل آغشته به تفاسیر مختلف است. چنانکه در تاریخ نظام جمهوری اسلامی برای اولین بار با ورود احمدینژاد به عرصه سیاست کشور برنامه توسعه چهارم که از آن به عنوان زمینهای برای تیک آف دولت پسا اصلاحات نام برده میشد کنار گذاشته و همین امر باعث شد تا دولت روحانی عقب بیفتد و همچنان اندر خم کوچه برنامه توسعه پنجم باشد. با وجود تلاشهای دولت اعتدال در رعایت نص صریح قانون اما هچنان با آغشتگی قوانین به سیاست و یا همان سیاستزدگی محورهای توسعه مواجه هستیم. جناحین نیز هر چند در این باره در سطح عقلای خود به یک نزدیکی استراتژیک رسیدهاند اما همچنان اجماع نخبگان در قبال فراجناحی شدن قانون و به ویژه برنامههای توسعه ایران دغدغه اصلی را در عرصه سیاسی کشور تشکیل میدهد. سوال اینجاست که چرا به چنین آفتی دچار شدیم؟ ریشههای حاکمیت این نگاه به ساختارها برمیگردد یا به اشخاص؟ چگونه میشود با این مسئله مقابله کرد؟ برای پاسخ به این سوالات به سراغ یک جامعهشناس رفتیم. امانالله قرایی مقدم استاد دانشگاه معتقد است که طبیعت حکومت ما با این آفت آلوده شده است و اگر هر چه زودتر تن به تغییرات اساسی ندهیم مردم از حکومت عبور خواهند کرد. وی اصلاحات ساختاری، رفع موانع رویکردهای فراجناحی و توجه به مصالح عمومی را یک ضرورت میداند. قرایی مقدم در همین رابطه دیدگاههای خود را با «ابتکار» مطرح میکند:
چه تفاوتی میان رشد و توسعه از منظر معنا شناختی و جامعه شناسی وجود دارد و این دو در ایران چه وضعیتی دارند؟
رشد با توسعه تفاوت ماهوی دارد؛ رشد تغییرات کمی را شامل میشود یعنی بیشتر مادی است. مثلا درآمد سرانه کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس که متکی به نفت و گاز است معیاری کمی است که رشد اقتصادی را شامل میشود. اما economic developmenیعنی توسعه و این معیار هم کمی و هم کیفی است. یعنی وقتی ما میگوییم درآمدمان بالا رفته بلافاصله باید با این سوال توسعه محور مواجه شویم که آیا سبک زندگیمان نیز بالا رفته است یا خیر؟ فرهنگ استفاده از مادیات، آموزش و پرورش، بهداشت و ... یا تعمیم رفاه اجتماعی و برابری در محور توسعه بررسی میشود وگرنه بحرین هم درآمد بالایی دارد اما این رشد است نه توسعه. ایران در زمینه رشد علمی یا egocatio- رتبه خوبی دارد: 64 درصد از دختران ایران مشغول تحصیل هستند و این در کنار مسائلی مانند باروری و مرگ و میر یکی از محورهای توسعهیافتگی است چرا که متوسط عمر در ایران بالا است و مردان 75 و زنان 79 سال را به خود اختصاص دادهاند. همچنین در خطوط ارتباطی ما پیشرفت داشتیم البته هنوز با ایده آل فاصله داریم.
اگر ما در این مواردی که گفتید پیشرفت داشتهایم، چرا عدهای از کارشناسان معتقدند که در محور سیاسی و اقتصادی توسعه نامطلوب بوده است؟ آیا با این نظر موافقید؟
بله. در زمینه اقتصادی و سیاسی مشکلات فراوانی داریم. مثلا در سیاست ما نظارت استصوابی به عنوان یک شاخص غلط تلقی میشود یا مسئله هزار فامیل همچنان پا برجاست و ما شاهد ژنهای خوب هستیم یا زیر بار FATF نرفتن یک مسئله قابل تاملی است. ما در هرم اجماعی و جمعیتی نیز مشکل پیدا کردیم. اکنون mide- class سیر قهقرایی دارد به سمت underclass یا همان طبقات پایین که البته باید در نظر داشت که در این مورد از نظر جامعه شناسی به تعبیر لوئید وارنر جامعه شناس آمریکایی شش طبقه مطرح میشود: طبقه بالای بالا، طبقه پایین بالا، بالای متوسط و پایین متوسط، پایین و پایین پایین که در این زمینه جامعه ایران دچار مشکلات فراوانی است. توزیع ناعادلانه ثروت و تمرکز آن در اقلیتی خاص، ضعیف بودن قانونمداری و مسئله استقلال قوه قضائیه بخشی از دلایل این افول اقتصادی و سیاسی است.
علت شکلگیری این اختلافهای طبقاتی یا مشکلات نهادی در راه توسعه ایران چیست؟ تمرکز قدرت یا تعدد نهادهای تصمیمگیری؟
ما از یک سو دچار تمرکز قدرت هستیم و از سوی دیگر از تعدد مراکز تصمیمگیری در رنج و عذابیم. ما نه مطلقا متمرکزیم نه مطلقا متعدد و چه بسا این تعدد آسیبهای بیشتری زده است. در ایران الیگارشیها و هژمونیهای متعصب فشار میآورند و ما شاهد یک نوع شبهه فئودالیته در کشور هستیم به عنوان مثال: مشهد حالت ملوکالطوایفی دارد. تعدد مراکز قدرت و ضعف قانونمداری که بروز رابطهمداری در جامعه و ... را نشان میدهد، موجب میشود ما در شاخصهای توسعهیافتگی دچار مشکل باشیم. ما مجلس و انتخابات ریاست جمهوری داریم اما اگر نفوذهای تمامیتخواهی را نادیده بگیریم چگونه احمدینژاد و جریان وابسته به او را از ابتدا تا به امروز تحلیل کنیم؟
به نظر میرسد که ما در محورهای توسعه روی کاغذ مشکل چندانی نداریم اما عملا سد و موانع اجرایی باعث عقبگرد کشور میشود تحلیل شما دراین باره چیست؟
ما از 28 اسفند 1326 اولین برنامه تهیه شده توسعه عمرانی را شاهدیم و در سال بعد در اردیبهشت27 اولین برنامه چهارساله وارد فاز اجرایی میشود. ما این همه برنامه داشتیم حتی طرحی تحت عنوان آمایش سرزمین ایران به نام سنتیران که طرحی روبه جلو است را دستور کار قرار دادیم اما به نظر میرسد نویسندگان این طرح بی توجه به مسائل روستاییان آن را تهیه کردهاند و این نشان میدهد که طرحها هم دچار مشکل است. باید پذیرفت که تمامیتخواهی باعث و بانی آشفتگی و هرج و مرج و آنارشیسم نسبت به قانون میشود. ضعف اصلی ایران قانونمداری است.
برنامههای توسعه ما اگر مناسب هم باشند در عمل و اجرا دچار سیاستزدگی میشوند و همین منجر به تفسیرهای متفاوت در قبال توسعه ایران و توقف سیر پیشرفت برنامههای توسعه میشود با این نگاه موافقید؟ و اگر هستید تحلیلتان درباره چرایی و چگونگی آن چیست؟
در وهله نخست باید این مسئله را باید لحاظ کرد که سیاستزدگی برای امروز ما نیست؛ در طول تاریخ ایران سیاستزدگی حاکم بوده است در بعضی سالها به مانند دولت مصدق این کاهش پیدا کرده وگرنه ما در تمامی دوران تاریخ معاصر به ویژه در این 40 سال سیاستزدگی نه تنها بر مسئله توسعه بلکه بر آموزش و پروش و دانشگاه و سیستم آموزش عالی ما هم نفوذ داشته است. ما هیچگاه اقتصاد مستقلی نداشتیم در صنعت و بهداشت نیز همین نگاه حاکم است. نماینده مجلس در ایران بدون ملاحظات سیاسی حرف نمیزند، ما در این راستا بهتر است بگویم دچار فقر تئوریک و عملی در ساختار حکومت هستیم.
راهکارتان برای برونرفت از جناحیگرایی برای پیادهسازی ارکان توسعه چیست؟
پاسخ به این سوال بسیار مشکل است. چون ما مانع سیستمی داریم. لیکرد میگوید ما باید به سمت انتخاب اصلح برویم اما آیا در جامعه ما چنین چیزی ممکن است؟ مردم آیا میتوانند به طور واقعی آزادانه آنچه را که میخواهند انتخاب کنند؟ البته که باید مردم هم بخواهند تا سیستم سه و چهار لیکرد حاکم شود؛ لیکرد میگوید: ما چهار سیستم داریم: سیستم یک، استبدادی است دومی نیمه بسته و نیمه استبدادی، سیستم سه تصمیمات از پایین به بالا ورود پیدا میکند اما رهبری دارد که او تصمیمگیرنده نهایی است. در سیستم چهار هم بالا و هم پایین با تعامل در تصمیمگیری دخالت دارند بنابراین با این وضع کنونی امکان چنین مسئلهای جز با تغییرات اساسی در درون ساختار حاکمیت وجود ندارد. ما باید به سمت اصلاحات ساختاری برویم وگرنه به قول جان دیوید سن این تفکر حاکم میشود: «اینک زمان تخطی فرا رسیده! دیگر هیچ رسمی، اندیشهای و عملی حرمتش واجب نیست و اینک میتوان از آن تخطی کرد.» ما اگر همچنان نظارهگر حضور الیگارشی و تمایت خواهیها در ایران باشیم و نهادهای غیرسیاسی و امنیتی عملا در سیاست دخالت کنند، احتمال تخطی در مردم بالا میرود. در ایران کنونی مشاهده میشود، طبقه متوسط که در تمام جهان طرفدار نظام است و اتصالش با راس حاکمیت در حال تحلیل است. تئوری وبر هم این است که در هرم معروفش انتخابها غیرشخصی است. ما نباید روابط را به تخصصها دخیل کنیم بلکه باید انتخاب براساس قانون و مقررات خوب باشد و در ضلع سوم همین هرم میافزاید: تخصصگرایی ملاک است اینها در کشور ما کجاست؟ کدام روابط شخصی است که حاکم نباشد؟ البته ما درباره جو غالب صحبت میکنیم. تا زمانی که حاکمیت نعل به نعل قانون از صدر تا ذیل حاکم نشود ما روی توسعهیافتگی را نخواهیم دید. بنا به گفته وبر نباید تفسیرهای ما از قوانین شخصی باشد. اما این مسئله در ذات حکومت ما نهادینه شده است ما در بهداشت و دانش پیشرفت داشتهایم اما در سایر نقاط متاسفانه درجا میزنیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
امانالله قرایی مقدم در گفتوگو با «ابتکار»:
ناکارآمدی محورهای توسعه زاییده رویکردهای جناحی است
«ابتکار» دلایل موفقیت فراکسیون امید در تصاحب ریاست کمیسیونهای استراتژیک مجلس را بررسی کرد
منوچهر والیزاده در گفتوگو با «ابتکار» از وضعیت رادیو، دوبله و سینما میگوید
تنها به خاطر معرفت شنوندهها به رادیو میروم!
علیرضا صدقی
در مسیر پیروزی
کدام شهرهای ایران میتواند بهترین مقصد سفرهای تابستانی باشد؟
سفر به خنکای تابستان
آیا میتوان داستانهای خیلی کوتاه را بخشی از ادبیات دانست؟
فصل خزان کلمات در دنیای داستان
روز گذشته واردات 1400 کالا از جمله خودرو به کشور ممنوع شد
حمایت از تولید داخل یا تنگتر شدن دایره ارز 4200 تومانی؟
فدراسیون فوتبال با مربی پرتغالی به توافق اولیه دست یافت
با کیروش تا ۲۰۲۲
«ابتکار» از تفریحات لاکچریبازها در فصل گرما گزارش میدهد
هشتگ تابستون!
سرنوشتسازترین انتخابات ترکیه کلید خورد
رویاهای اردوغان در چالش صندوقهای رای
واکنش نوبخت به شایعه ارتباط فرزندش با موساد
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در حاشیه بازدید از ایران خودرو:
دست دلالان را از بازار خودرو قطع میکنیم