مرتضی آژند

تنها فوتبال این هنر را داشت که برای یک شب هم که شده همه نداشته‌ها و اختلاف‌هایمان را حریف شود و مردم را برای یک شادی رنگارنگ به خیابان‌ها بکشاند، شادی برای همه ایرانیان فارغ از هر دسته بندی.
شاید اگر می باختیم همان جمله کلیشه ای
بی روح از سر ضعف، چیزی از ارزشهایمان کم نشده را می گفتیم و با حسرت و بغض دیگری از ناکامی در عرصه بین المللی به خواب می رفتیم، اما بردیم تا مزایای حضور و افتخار آفرینی در عرصه‌های جهانی در شادمانی، همبستگی و ارتقای حس غرور ملی روشن شود.
شادی های ادامه دار بعد از بردن این مسابقه تنها به خاطر پیروزی در همین تک بازی نبود، بغض ترکیده ای از حضور نداشتن در عرصه‌های بین المللی و افتخارآفرینی بود، به واقع ما هم دلمان لک زده بود که در عرصه جهانی توانایی خودمان را نشان دهیم، با کشورهای دیگر رقابت کنیم و تمام تلاشمان را برای پیروزی انجام دهیم، حتی اگر موفق نشویم.


ما خسته شده بودیم بس که دور خودمان دیوار کشیدیم و در مجامع فرهنگی، ورزشی، علمی ... حضوری کم رنگ داشتیم، خسته بودیم از اینکه هنوز تنها حافظه مشترک ملی فوتبالیمان به بازی ۲۰ سال قبل ایران استرالیا یا ایران آمریکا برمی‌گردد، ما در چنین میادینی حس نداشتن، نتوانستن وجودمان را گرفته بود و به همین دلیل با این برد که شاید کوچک هم باشد چنین به جشن و پایکوبی نشستیم.
ما هم دوست داریم که مردم کشورهای دیگر، کشورمان را تنها با سخنرانی‌های مسئولان در مجامع بین‌المللی ... نشناسند، دوست داریم بگویند از مدعیان قهرمانی فوتبال جهانند، در المپیک حرفی برای گفتن دارند، بگویند نشان‌های علمی گرفتند، فرهنگ و هنرشان این است و فلان برند معروف در صنعت، ایرانی .. است.
ما هم انسان‌هایی روی همین کره خاکی هستیم و با مردم دیگر دنیا در نیازمندی های امروزی زندگی فرقی نداریم؛ ما هم دلمان می‌خواهد زندگی عادی داشته باشیم و برای یک دوره نامزد میزبانی جام جهانی شویم، نامزدی یک رویداد مهم ورزشی یا فرهنگی، چه اشکالی دارد بگویند ایران میزبان فلان مسابقات جهانی یا حتی آسیایی است، چه می‌شود اگر یک روز گزارشگران از قلب پایتخت، تهران؛ اخبار را مخابره کنند یا به جای شهرهای برزیل، روسیه و قطر از اهواز، اصفهان و شیراز.. تصاویر ارسال شود.
شاید همه غمگین بودن و عصباینت ما تنها به خاطر مشکلات اقتصادی یا محدودیت‌های زندگی شخصی نباشد و بخشی از این سرخوردگی ها به خاطر حضور فعال نداشتن در مناسبات
بین المللی و همراه نبودن با دیگر کشورهای دنیا در برنامه های جهانی است.
ما روزانه زندگی مردم کشورهای دیگر را می بینیم، خاطرات مشترکشان در عرصه‌های مختلف را به نظاره می‌نشینیم و جای خالی آنها را در زندگی جمعی خود احساس می کنیم، ما دوست داریم تنها از رونالدو، مسی و محمد صلاح .. حرف نزنیم، دوست داریم بعد از 42 سال تیم ملی فوتبالمان قهرمان آسیا شود، جام قهرمانان باشگاه های آسیا را کسب کند، دوست داریم همانند دیگران بتمن ها و سوپرمن ها داشته باشیم و عکس های وطنی هم بر اسباب بازی های کودکانمان یا دیوار اتاق ها آویزان باشد.
فوتبال ایران و مراکش را ببیند، به تلاش بچه‌ها نگاه کنید، کدام نطق سیاسی می تواند مانند تکل شجاعانه امید ابراهیمی، دنده های کبود و له شده او غرور آفرین باشد، کدام حرف زدن های بی عمل می تواند همانند نفس فرومانده امید که بالا نمی آمد در خاطره مشترک و جمعی ما بماند؟
ما از سیاست زدگی خسته ایم و
به خاطرات مشترکی برای زندگی و حرف زدن نیاز داریم.