پناهجویی، موجی که سونامی می‌شود؟

مانا اسکویی- در اوج حکمرانی مرگبار داعش و همزمان با بالاگرفتن جنگ سوریه، موج پناهجویان، بیشتر آوارگان از هستی ساقط شده به سوی اروپا جاری شد، موجی که اینک و با گذشت سه سال، اگر به سونامی تشبیه شود، به طور قطع با مسما و توجیه‌پذیر خواهد بود‌.
در طول چند ماهی که این موج خروشان از دریای مدیترانه به سوی جنوب اروپا می‌رفت و به طور خاص به ایتالیا و یونان می‌رسید، صف طولانی و پرجمعیتی از پناهجویان، از زن و مرد و پیر و جوان و کودک، موجی از خبر و عکس و فیلم و واکنش عاطفی و سیاسی و انسانی را در سراسر جهان راه انداخته بود تا جایی که وقتی مرکل، نزدیک به 800 هزار نفر از آنان را به آلمان فراخواند، جهان به یک باره، لب به تحسین صدراعظم آلمان گشود و حتی در داخل کشور هم به غیر از دست راستی‌های افراطی، نگاه‌ها به پذیرش پناهجویان، دست کم در چند ماه اول، امیدوار‌کننده و انسانی بود‌.
در همان زمان، اما در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، نسبت به اتخاذ سیاست واحد، اختلاف بود، به ویژه نزد کشورهای برآمده از اتحاد جماهیر شوروی سابق و در راس آنها مجارستان، نوعی بدبینی آمیخته با پوپولیسم وجود داشت‌.
با گذشت سه سال، با وجود آن که از موج بلند انسانی پناهجویان دیگر خبری نیست، اما هنوز قاچاق انسان به اروپا یک بازار داغ مالی و رسانه‌ای است که ماجرای «کشتی آکواریوس» حامل چند صد پناهجوی از مبدا لیبی که 10 روز پیش به در بسته ایتالیا برخورد کرد و در نهایت پس از یک هفته سرگردانی در دریا و از دست رفتن جان تعدادی از سرنشینان مورد پذیرش اسپانیا قرار گرفت، جدیدترین مورد آن است که به طور قطع آخرین نخواهد بود‌.


ماجرای پناهجویان، در حال حاضر به غیر از جنبه انسانی آنکه بیشتر مورد توجه سازمان‌های مردم‌نهاد و یا نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل قرار می‌گیرد و در اکثر موارد هم از حرف و بیانیه فراتر نمی‌رود، به یک بحران سیاسی- اجتماعی به ویژه در اتحادیه اروپا بدل شده است‌.
اتحادیه اروپا که زمانی بریتانیا را در میان خود می‌دید و به محور پاریس-برلین تکیه می‌کرد، امروز با توجه به برگزیت و حضور رو به افزایش دولت‌های راست‌گرای افراطی، بنا شده بر اندیشه پوپولیستی، از مجارستان و اتریش گرفته تا ایتالیا و تاحدودی هلند و در نهایت رشد تفکرات افراطی در آلمان که پس از انتخابات اکتبر گذشته، دامنه آن به پارلمان این کشور هم رسیده، دچار ضعف و اختلاف شده، به ویژه که دولت ائتلافی مرکل که به خودی خود، دست و پای او را برای تقویت سیاست‌های اتحادیه اروپا بسته است، در حال حاضر به دلیل اختلاف‌نظر صدراعظم با وزیر کشور بر سر پناهجویان، در خطر سقوط هم قرار گرفته است، امروز در میانه سال 2018 که جهان با انواع و اقسام مشکلات و بحران از آب و محیط‌زیست و سلاح اتمی گرفته تا جنگ تجاری آمریکا با اروپا و چین و اوضاع خاورمیانه که به یک بمب ساعتی بدل شده، دست به گریبان است، پناهجویی و پناهجویان، هم به نوبه خود چالش‌برانگیز است‌.
مشکل پناهجویی، از آن چه امروز در آمریکای زیر دست ترامپ می‌گذرد تا آن چه که اتحادیه اروپا را به مرز شکست نزدیک کرده است، جدا از ریشه‌های اقتصادی و اجتماعی و در کنار تجارت پر سود انسانی، به گونه‌ای با آینده نه‌چندان دور جهان هم مربوط می‌شود، چراکه قاره آفریقا با بالاترین رشد زاد و ولد که در 2050 به اوج خود می‌رسد از یک سو و آمریکای‌جنوبی و خاورمیانه از طرف دیگر، در جست‌و‌جوی زندگی بهتر-اقتصادی، سیاسی، اجتماعی-بیشترین سهم را در روانه کردن پناهجویان دارند، موجی که اگر قرار باشد ادامه یابد، به نوعی امتزاج و تغییر نسل در کشورهای میزبان خواهد انجامید‌.
در یک کلام، مشکل و نگرانی از پذیرش پناهجویان، نزد اروپا و آمریکا، جدا از نگاه تبعیض‌آمیز نژادی، مذهبی، قومی و نوع رنگ پوست و در کنار ترس از دست رفتن شغل و تنگ شدن جای زندگی به از دست رفتن هویت آنان نیز برمی‌گردد، به این معنا که می‌ترسند در چند دهه آینده، نژاد و قوم برتر در اروپا، به آفریقایی‌ها تعلق یابد یا آمریکا، مثلا در سال‌های 2060 و 2070 زیر سلطه قومی و زبانی آمریکای‌جنوبی قرار گیرد‌.
در کنار آب و جنگل، گرمایش زمین، سلاح اتمی و در کنار بی‌سیاستی و ناشایستگی خیلی از اداره‌کنندگان جهان، «پناهجویی» هم با وجود ذات انسانی‌اش گلوی کره خاکی را فشار می‌دهد‌.
osk.ma@yahoo. com