روزنامه همدلی
1397/03/30
دموکراسی چگونه می میرد؟ درسهایی از ظهور حاکمان قدرتمند در کشورهای ضعیف
ترجمه: زهرا شریعتیفر- بزرگترین خطر تهدید کننده کثرتگرایی (پلورالیسم) در دموکراسیهای نوظهور ریشهدار نظارت و توازن در این کشورها است.آیا دموکراسی با مشکل مواجه است؟ نزدیک به 30سال از اظهارات فرانسیس فوکویاما درباره پایان تاریخ و پیروزی لیبرال دموکراسی میگذرد و این موضوع دیگر عجیب و غیر عادی نیست. آمریکا، سردمدار دموکراسی، رئیس جمهوری دارد که هنجارهای این کشور را پایمال میکند. شی جین پینگ، چین ِ طرفدار استبداد را با حکومت تک نفره هدایت میکند و در میان قدرتهای نوظهور دنیا، حاکمانی قدرتمند، قد بر افراشتهاند. رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان بیش از 200هزار
ترک را به دلایل سیاسی در بند و حذف نموده است. او احتمالا در انتخابات 24 ژوئن پیروز خواهد شد و خود را سلطانی قدرتمند تصور خواهد کرد.
حکومت نیکاراگوئه به شکنجه و کشیدن ناخنهای معترضان مبادرت میکند و ولادیمیر پوتین در پی ِ آن است تا موفقیت بزرگ تبلیغاتی را از جام جهانی فوتبال کسب نماید.
پس از بحران مالی سال 2008-2007، افول در شاخصهای سلامت دموکراسی مشاهده میشود. در مطلبی که در واحد اطلاعات اکونومیست به چاپ رسید، مشخص شد که در سال 2017، 89کشور به شرایط نابسامان سیاسی گذشته خود بازگشته و تنها 27کشور در بررسی شاخص سلامت دموکراسی، بهبود را
تجربه نمودهاند.
برخی نظرسنجیها حاکی از آن است که کمتر از یک سوم جمعیت جوان آمریکا، به ضرورت زندگی در نظام دموکراسی میاندیشند. جای تعجب آنکه در سال جاری با افزایش قابل توجه انتشار کتابهایی با عناوین ترسناک مانند «پایان دموکراسی» و «مردم علیه دموکراسی» مواجه بودهایم. این بدبینیها را باید در زمینهاش بررسی کرد. امروزه و پس از پیشرفتهای قابل توجه حاصله در نیمه دوم قرن بیستم، بازگشتی عظیم در حال وقوع است.
از سوی دیگر، در سالهای نه چندان دور و در سال 1941، تنها چندین نظام دموکراسی در سراسر دنیا وجود داشت، در حالیکه تا سال 2000، فقط 8کشور در جهان هرگز انتخابات برگزار نکرده بودند. یک نظرسنجی گسترده در 38کشور نشان داد که از هر 5نفر، 4نفر ترجیح میدهند که در نظام دموکراسی زندگی کنند. تمامی تهدیدها علیه کثرتگرایی، روند و نظم مشابهی را دنبال نمیکنند. در دموکراسیهای بالغ همانند آمریکا، نظارت و توازنِ قوی، حتی رئیس جمهورِ تشنه قدرت آن را نیز مقید و محدود میکند.
در دموکراسیهای غیر بالغ، چنین نهادهایی ضعیفترند، از این رو حاکمان قدرتمند به سرعت و اغلب بی سرو صدا میتوانند این نهادها را از میان ببرند.
دقیقا به همین دلیل بیشترین تخریبهای نگرانکننده در برخی کشورهای در حال بازگشت و نیز در دموکراسیهای جوان نوظهور و شکننده، در حال وقوع است. از ونزوئلا تا مجارستان، این روند معکوس، شباهتهای قابل توجهی را آشکار میسازد.
چگونه یک دموکراسی تضعیف میشود؟
دموکراسیهای نوین نوعا در چهار مرحله برچیده میشوند. در مرحله اول شکایات واقعی مردمی از وضع موجود شکل میگیرد و اغلب هدف این شکایات، نخبگانِ لیبرالِ دارای مسئولیتند. مجارستانیها، ضربه نخست را از بحران مالی خوردند و پس از آن مرعوب حضور انبوه پناهجویان سوریای شدند که مسیر سوریه تا آلمان را میپیمودند. اکثریت جمعیت مسلمان ترکیه حس میکنند که از سوی نخبگان سکولار این کشور «در حاشیه» قرار گرفتهاند.
در مرحله دوم، حاکمان قدرتمند، اهدفی را تعیین میکنند تا رایدهندگان عصبانی به سرزنش آنها بپردازند. پوتین از توطئه غربی که قصد تحقیر روسیه را دارد، سخن میگوید. رئیس جمهور، نیکولاس مادورو، آمریکا را به دلیل درگیریهای ونزوئلا مورد سرزنش قرار میدهد و ویکتور اوربان نخست وزیر مجارستان، به جورج سوروس سرمایهگذار و بازرگان
مجار-آمریکایی به سبب تعلق به کشور آمریکا اهانت میکند.
در مرحله سوم، این حاکمان با بهرهبرداری از ترسها و نارضایتیها صاحب قدرت میشوند. حاکمان قدرتمند در مطبوعات آزاد، در نظام دادگستری بیطرف و سایر نهادهایی که بخش لیبرال دموکراسی را شکل میدهند، به نام خنثیسازی تلاشهای دشمنانِ مردم ظاهر میگردند. آنها قضات صالح را مورد اتهام قرار داده و دستنشاندگان خود را جایگزین یا بازرسان مالیاتی را به تلویزیونهای خصوصی فرستاده و مالکان آنها را مجبور به فروش میکنند. این مرحله، «دموکراسیِ مخالف آزادی» نام دارد؛ جایی که در آن حقوق فردی و حاکمیت قانون از میان رفته است اما حاکمان قدرتمند همچنان میتوانند وانمود کنند دموکرات هستند زیرا خود را برنده انتخاباتی شبه آزاد میدانند.
در نهایت، و در مرحله چهارم، فرسایش نهادهای لیبرال، به مرگ دموکراسی در همه ابعاد آن منجر خواهد شد و تنها نامی از آن باقی خواهد ماند. فعالیت ناظران بیطرف در انتخابات متوقف میشود؛ از حضور نامزدهای اپوزیسیون جلوگیری به عمل میآید؛
حوزهها ناعادلانه تقسیم میشوند؛ قوانین اساسی تغییر میکنند و در موارد حاد، قوه قانونگذاری از کار میافتد.
این فرایند نه اجتنابناپذیر و نه غیر قابل درمان است. هند برای مدت 70سال و بوتسوانا 50سال دموکراسی پر افت و خیزی را تجربه کردند. روندهای تخریبی میتوانند متوقف و حتی معکوس شوند. حزب حاکم مالزی به نام سازمان ملی مالاییهای متحد (UMNO) متعلق به نجیب رزاق، اعلام کرد که دو عضو خود را به دلیل حمایت از کاندیداتوری ماهاتیر محمد، در انتخابات ۹مه از حزب اخراج میکند؛ معترضان در ارمنستان حاکمیت ده ساله یک حزب را در هم شکستند. در دسامبر سال گذشته مردم آفریقای جنوبی، رئیس جمهور قدرتمند، ژاکوب زوما که به رفقایش مجوز غارت کشور را داده بود تحت فشار قرار دادند. حتی ترکیه هم محکوم به ادامه در شرایط مشابه نیست: احزاب مخالف فرصت مناسبی در
اختیار دارند تا در ماه جاری کنترل مجلس این کشور را در دست گیرند.
دشوار است بگوییم که کدامین دموکراسی در معرض خطر است. در بحث مهاجرت، جریانها و رکودهای اقتصادی اغلب از پیشگامان مشکلات و البته غیر ضروری و ناکافی هستند. تعداد اندکی پیشبینی میکردند که دموکراسی در لهستان، کشوری با اقتصاد در حال رشد و جمعیت اندک مهاجر، که از عضویت در اتحادیه اروپا منافع بسیار می برد، متزلزل شود.
مهمتر از پسرفت شرایط و اوضاع سیاسی، مراتب یادگیری حاکمان خودکامه از یکدیگر است؛ یعنی این واقعیت که از یکدیگر میآموزند چگونه اخبار کذب را منتشر، روزنامه نگاران پیگیر و روشنگر را سرکوب و با کارت عوامفریبی بازی کنند. نقاط ضعف آنها نیز مشابه یکدیگر است. حاکمان قدرتمند از مالزی گرفته تا آفریقای جنوبی، در نهایت با تنفر شدید مردم از حجم فسادهای اعمال شده از سوی آنها از اریکه قدرت به پایین کشیده میشوند.
شباهت رفتاری این حاکمان خودکامه درسهای خود را دارد. اصلیترین آنها موضوع نهادهاست. دموکراسی غربی اغلب بر کیفیت انتخابات تمرکز میکند. در حقیقت، قضات مستقل و روزنامهنگاران جنجالآفرین، خط مقدم دفاع از دموکراسی به حساب میآیند. خیرین و سازمانهای مردمنهاد باید تلاشهای خود را در حمایت از حاکمیت قانون و مطبوعات آزاد مضاعف نمایند؛ گرچه حاکمان خودکامه بهطور اجتنابناپذیر، افرادی را که از سوی عوامل خارجی حمایت میشوند، متهم میکنند. دومین درس مهم آن است که دلیل بازگشتها و وخامت اوضاع، بیشتر حاکمان قدرتمندند تا پذیرش ایدئولوژی غیر آزاد از سوی
رای دهندگان. این در نهایت حکومت را شکننده میسازد. هنگامی که خودکامهها با بیشرمی بسیار اقدام به اختلاس میکنند، هیچگونه سانسوری نمیتواند مردم را از دانستن
باز دارد.
آخرین نکته، درسی ناراحتکننده است که نمونههای آن را در دموکراسیهای بالغ میبینیم. نهادهای قدرتمند آمریکا، رئیس جمهور ترامپ را در خانه محدود خواهند ساخت اما آنها تحقیر هنجارهای دموکراتیک از سوی او مانند بیان دروغهای زنجیرهای و خلوت با دیکتاتورها جهت ایجاد پوششی برای خودکامگیاش را متوقف نمیکنند. گزارشها از مرگ دموکراسی بسیار مبالغهآمیز است اما این نظام حکومتی طراحی شده با حداقل نقاط ضعف تا اکنون، امروزه با مشکل مواجه است! دموکراسی به حضور مدافعان نیاز دارد.
منبع: اکونومیست، 16 ژوئن 2018
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دموکراسی چگونه می میرد؟ درسهایی از ظهور حاکمان قدرتمند در کشورهای ضعیف
«همدلی» گفتههای نماینده همدان درباره فساد سیستماتیک در کشور را بررسی میکند فسادِ درون
«همدلی» از فرونشست نگرانکننده زمین در تهران و بیتوجهی مسئولان نسبت به این موضوع گزارش میدهد
بازی ایران- اسپانیا در جام جهانی، جایی برای رویاپردازی حمله یوزها به قلب ماتادورها
«همدلی» در گزارشی میدانی و گفت وگو با متخصصان حوزه فناوری و اطلاعات مکانیزم پیامکهایی که از مشترکان پول کم میکند را برررسی کرد
تشکیل ستاد اطلاعرسانی و تبلیغات علیه اقدامات آمریکا باحضور سه قوه و صدا و سیما کاش این آنتن صدا داشت
هرمز شریفیان استعفای خوب
در دیدار کرباسیان با وزیر اقتصاد سوریه مطرح شد؛ آمادگی ایران و سوریه برای اعمال تعرفه ترجیحی واردات کالا
عضو کمیسیون انرژی مجلس مطرح کرد: پالس منفی برخی تولیدکنندگان نفت به بازار نفت
مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی : قوانین موجود با رشد تولید، سرمایهگذاری و اشتغال سازگار نیستند
معاون مدیرعامل شرکت ملی نفت: کار در فاز ۱۱ پارس جنوبی متوقف نشده است
بازی ایران- اسپانیا در جام جهانی، جایی برای رویاپردازی حمله یوزها به قلب ماتادورها
بازی ایران- اسپانیا در جام جهانی، جایی برای رویاپردازی حمله یوزها به قلب ماتادورها