روزنامه جهان صنعت
1397/03/28
کرهشمالی الگوی ایران نیست
ملیحه اسناوندی، سبا محسنینژاد- پس از دیدار رهبران دو کشور آمریکا و کرهشمالی و رسیدن آنها به یک توافق برای غیرهستهای شدن کره شمالی، رسانههای غربی و برخی رسانههای فارسیزبان خارجی در گزارشهای مختلف چشمانداز رسیدن ایران به چنین توافقی با آمریکا را دور از ذهن ندانستهاند. آنها با مقایسه شرایط ایران و کرهشمالی در تحریمها و فشارهای اقتصادی، شرایط را برای مذاکره مستقیم ایران با آمریکا مناسب ارزیابی کردهاند. به گفته این رسانهها، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا پس از خروج از برجام، ایران را برای قبول این مساله راضی خواهد کرد. از اینرو است که دونالد ترامپ، رییسجمهور و جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا مدام از افزایش تحریمهای بیسابقه علیه ایران سخن میگویند و حتی بولتون ایران را تهدید کرده است که در تیرماه در این زمینه کشورمان را سورپرایز خواهد کرد.پیش از این رییسجمهور آمریکا تنها راه خروج از این شرایط را برای ایران، مذاکره و توافق جدیدی خوانده بود که براساس آن علاوه بر اینکه میتوانند بندهایی از برجام را اصلاح کنند مسایلی همچون برنامه موشکی ایران و نفوذ کشورمان در منطقه را هم به آن اضافه کنند. مسالهای که البته برخی از کشورهای اروپایی همچون فرانسه نیز با آن موافق بودند و امانوئل ماکرون رییسجمهور فرانسه در دیدار با ترامپ این نتیجه را اعلام کرد. در ادامه برخی از این رسانهها تنها دلیل مخالفت با مذاکره با آمریکا را گروههای افراطی در کشور خوانده و علت مخالفت آنها را نیز بیاعتمادی به آمریکا دانستند و اعلام کردهاند این مخالفتها نظر مردم ایران نیست. شیگاکو تیربیون به نقل از نیویورکتایمز در گفتوگو با یکی از اعضای اتاق بازرگانی تهران گفته است: «کشور ما دارای انتخاباتهای شهرداری، مجلس و ریاستجمهوری است، جامعه ۸۰ میلیونی ما باز و پویاست. ایران در مقایسه با کرهشمالی جامعهای پیشرفتهتر و بازتر است. بنابراین چرا ایران و آمریکا نتوانند بنشینند و بهطور مستقیم مذاکره کنند؟» شیکاگو تریبون در ادامه گزارش خود نوشته است: «اگر قرار باشد توافقی با ایران انجام شود، به همان دلیلی انجام خواهد شد که کرهشمالی را به سنگاپور کشاند. کیم دستاوردهای بسیاری خواهد داشت، اگر زرادخانه هستهای خود را رها کند. عالیرتبهترین مقام ایران هم همینطور، اگر توانمندی ساخت سلاح هستهای و آغاز جنگ را تسلیم کند.» این جملات تنها نمونه کوتاهی از تلاش رسانههای غربی برای القای این تفکر است که ایران باید همانند کرهشمالی خود را برای مذاکره با آمریکا آماده کند. مهمترین سوال اینجاست که آیا اساسا شرایط ایران همانند کرهشمالی اجازه میدهد به راحتی پای میز مذاکره بنشیند؟ بدعهدیهای آمریکا در برجام و پایبند نبودن به آن علت اصلی مخالفتها برای مذاکره مجدد است که امری منطقی هم به نظر میرسد.
همچنین مسایلی دیگری چون دشمنی آشکار آمریکا با ایران امری بدیهی است که مانع از هرگونه رودررویی ایران با رهبران این کشور میشود. همان یک بار هم که ایران پای میز مذاکره نشست به دلیل حضور کشورهای اروپایی به عنوان دیگر اعضای این مذاکرات بود. با این حال تفاوت در شرایط ایران با کرهشمالی موجب میشود تا کرهشمالی الگوی مناسبی برای ایران در مذاکره با آمریکا نباشد. بررسی وضعیت شبه جزیره کره به خوبی این تفاوتها را نشان میدهد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی گمان نمیکردند که روزی رهبر سرسخت کرهشمالی با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند. سال گذشته درگیرهای لفظی کیم جونگ اون و دونالد ترامپ رییسجمهور آمریکا تا جایی پیش رفت که بسیاری جنگ و درگیری در شبه جزیره کره را حتمی میدانستند.
با این حال کیم جونگ اون رهبر کرهشمالی در چرخش ناگهانی از موضع خصمانه خود علیه آمریکا کاست و در نهایت 22 خردادماه در سنگاپور روبهروی ترامپ نشست. اگرچه بسیاری از تحلیلگران هنوز علت اصلی حضور رهبر کرهشمالی را در این مذاکره نامعلوم میدانند و برای آن سناریوهای مختلفی میچینند اما به صورت مشخص فشارهای اقتصادی و چراغ سبز کشور چین به رهبر کره شمالی علت اصلی برای حضور وی در این مذاکرات بوده است. با وجود اینکه کره شمالی توانسته به سلاح هستهای دست یابد و به صورت مستقیم نه تنها آمریکا که کشورهای دیگر جهان را به حمله نظامی تهدید میکرد و تحریمهای سنگینی علیه این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شده اما موقعیت جغرافیایی این کشور تهدید جدی علیه کشورهای پر قدرت جهان نیست. اگرچه کرهجنوبی و ژاپن به عنوان دو قدرت مهم در شرق آسیا و یکی از چند قدرت اقتصادی جهان شناخته میشوند اما به اندازه متحد آمریکا یعنی اسراییل اهمیت ندارند. بنابراین آمریکا و کشورهای اروپایی با وجود تهدیدهای همیشگی رهبر کره شمالی درباره حمله احتمالی به مواضع خود چندان احساس خطر نمیکنند درحالی که ایران در خاورمیانه و در نزدیکی اسراییل قرار دارد. مقامات این کشور همواره از افزایش قدرت دفاعی ایران در زمینههای مختلف هراس دارند و به دنبال آن هستند تا قدرت ایران را در این زمینه کاهش دهند.
کشورهای اروپایی نیز به همین دلیل همچون اسراییل از قدرتگیری ایران در منطقه احساس خطر میکنند. حضور ایران در سوریه و رسیدن نیروهای نظامی ایران تا مرزهای اسراییل یکی از علتهای اصلی در افزایش فشارها علیه ایران از سوی کشورهای جهان است. مسالهای که کره شمالی با آن روبهرو نیست. از طرف دیگر یکی از ایدئولوژیهای ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون دفاع از مردم فلسطین و مخالفت با اسراییل بوده است که به شدت به آن پایبند است، این عقیده کاملا در تضاد با منافع آمریکاست و مانع ازهرگونه مذاکره ایران و آمریکا میشود.
با وجود آنکه کرهشمالی به عنوان کشوری کمونیست داعیهدار مخالفت با امپریالیسم جهانی و آمریکاست اما در عمل چندان سفت و سخت از مواضع خود دفاع نکرده است. بنابراین انتظار این رسانهها برای رودررو قرار گرفتن ایران و آمریکا برای مذاکره مجدد امری محال به نظر میرسد. نکتهای دیگر آنکه نتایج گفتوگوهای آمریکا با کرهشمالی هنوز به صورت مشخص نمایان نشده و دستاورد عملی ویژهای نداشته است و خود دولتمردان کاخ سفید هم به درستی نمیدانند در آینده چه اتفاقی در ارتباط با این کشور خواهد افتاد، این در حالی است که رسانهها با نتیجهگیریهای زودتر از موعد تلاش کردهاند تا کرهشمالی را الگویی مناسب برای ایران جا بزنند.
خصومت با آمریکا را پایان دهید
علی خرم*- مدتی است که رسانههای فارسیزبان به این موضوع میپردازند که آیا ایران میتواند الگویی مثل الگوی کرهشمالی در ارتباط با آمریکا داشته باشد؟ ابتدا باید گفت که الگو برای همه ما یکسان و روشن نیست و ممکن است آنچه که ما از الگو میفهمیم با آنچه که مدنظر رسانههای فارسیزبان است متفاوت باشد. آن چه که به عنوان منافع و امنیت ملی ایران میتوان فهمید این است که آقای کیم جونگ اون با دونالد ترامپ در سنگاپور نشستی داشتند و مذاکرهای کردند که این مذاکره یک شکل و یک محتوا دارد. در شکل هر دو رهبر سعی کردند که نشان دهند یک کار موفق انجام دادند چراکه هر کدام از زاویهای به برد در مذاکرات سنگاپور احتیاج دارند. کیم جونگ اون میخواهد به دنیا بگوید که تنش تمام شد و زمان آن است که رابطه معمول با کرهشمالی برقرار شود. دونالد ترامپ نیز میخواهد بگوید که من بالاخره توانستم در صحنه سیاست خارجی یک موفقیت کسب کنم، او میخواهد انگشت در چشم باراک اوباما کند و بگوید که رییسجمهور سابق آمریکا یک توافق بد با ایران امضا کرد و در عوض ترامپ یک توافق خوب با کرهشمالی امضا میکند.
البته این حرفها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و شاید در عمل 80درصد آرزوهای دونالد ترامپ برآورده نشود. خود رییسجمهور آمریکا نیز میداندکه این آرزوها برآورده نمیشود اما چون احتیاج دارد که در ظاهر نشان دهد که یک کار موفق انجام داده با کلی سروصدا اجلاس سنگاپور را به نمایش گذاشت. پس از نظر شکلی در دنیا آمریکاییها تبلیغ کردند که کیم جونگ اون رفت و مذاکره کرد و تسلیم شد و تمام سلاحهای هستهای و موشکیاش را تحویل داد جدا از اینکه این موضوع صحت ندارد اما به هر صورت هرکسی در جهان که درباره کیم جونگ اون صحبت میکند میگوید که آدم نادانی بود که بدون اینکه امتیازی بگیرد با کسی که به قول آقای نوبخت اهل نقض پیمان است چنین قراری گذاشت.
اگر اینچنین تبلیغ شده که کیم جونگ اون رفت و با بلاهت تمام مایحتاج و مایملکاش که موشکها و صنعت هستهای است تحویل داده در این صورت به هیچ وجه برای کشور ما خوب نیست که از الگوی رهبر کرهشمالی پیروی کنیم زیرا که به دنبالش همه جهان فکر میکنند که ایران برای تسلیم شدن آمده است و خدا نکند که روزی بیاید که ما بخواهیم اینگونه مقابل ترامپ ظاهر شویم. بهتر است در موقعیت اقتدار و عزت با ترامپ روبهرو شویم. پس از نظر اینکه ما بخواهیم این الگو را به کار ببریم با آن معنایی که تسلیم شویم کار اشتباهی است.
از طرفی ایران بالاخره باید بعد از چهل سال پایانی براین خصومت و دشمنی با آمریکا بدهد چراکه ما با آمریکا جنگ رودررو مثل ایران و عراق هم نداشتیم از طرفی مثل روسیه هم نبوده که عهدنامه ترکمانچای و گلستان امضا شود یا سرزمینهای قفقاز و آسیای مرکزی که جزیی از ایران بود را از دست داده باشیم ما سابقهای با آمریکا نداشتیم کودتای 28 مرداد گرفتن سفارت آمریکا از سوابق خصومت ایران و آمریکاست که البته قابل تبادل نظر و مذاکره و به پایان رساندن است چرا که در روابط بینالملل هیچگاه دوستیها و دشمنیها ابدی نیستند آن چه که ابدی است منافع و امنیت ملی کشورهاست یعنی در ایران چه رژیم شاه باشد و چه حکومت جمهوری اسلامی باید الزامات منافع و امنیت ملی این کشور برآورده شود.
بنابراین آن چیزی که در رابطه با استیفا و احیای منافع ملی کشور پیش میآید ممکن است گاهی دوستی و شراکت و همکاری و گاهی دشمنی و رقابت باشد همین که چهل سال خصومت ایران و آمریکا طول کشید یعنی این میوه پوسیده و از بین رفته و باید پایانی برآن دهیم. زمان اوباما و کلینتون بهترین فرصت بود تا مذاکره رودررویی میکردیم و برسوابق منفی که نسبت به یکدیگر داشتیم پایانی میدادیم. همه کشورهای دنیا از دشمنی ایران و آمریکا برای چهل سال است که استفاده و با ایران بازی و جیبشان را پر میکنند. همه کشورها از این فرصت استفاده کردند جز خود ایران که این خصومت جز خسارت و هزینه برای خودش چیز دیگری نداشته است اما روسیه، چین، عربستان، اسراییل، عراق و سوریه و هر کشور دیگر از دشمنی ما استفاده میکنند. هر وقت بخواهند از آمریکا امتیازی بگیرند ایران را نشان میدهند ما باید به این داستان تاسفبار پایان دهیم نه به این معنا که از الگوی رییسجمهور کرهشمالی پیروی کنیم ولی باید مسوولان امر در یک موقعیت مناسب بتوانند به این داستان به شکل آبرومندی پایان دهند. مدل کرهشمالی یعنی تسلیم شدن آنچه دونالد ترامپ حاضر است بپذیرد، در صورتی که مدل اوباما این بود که براساس منافع ملی و احترام متقابل با هم توافق کنند چرا که او اعتقاد داشت با ایران نمیخواهد بجنگد و میخواهد با ایران به توافق برسد و اعتقاد به بازی برد- برد داشت در حالی که ترامپ اعتقاد به بازی برد- باخت دارد بنابراین از مدل کرهشمالی نمیتوانیم پیروی کنیم.
*کارشناس مسایل بینالملل
سایر اخبار این روزنامه
انتقاد آخوندی از «یارانه نقدی»
ورود سازمان بازرسی به بازار ارز
دولت بزرگترین حاشیهساز بازار
اصرار بخش خصوصی، انکار دولت
سردرگمی آژانسهای مسافرتی برای دریافت ارز گردشگری؛
پولیک،نسخه ایرانی گلدکوئیست
سایه تحریم های آمریکا بر درآمدهای نفتی ایران
درگیری شهرداری و میراث با بنیاد مستضعفان
کمپین «نخریدن» خریدار دارد؟
بابک زنجانی روی دفترچه بیمه!
اتحاد ملی در نخریدن کالاهای گرانقیمت
دگردیسی تاریخی
ناتوانی اروپا در حل بحران پناهجویی
کرهشمالی الگوی ایران نیست
مهار قیمت با اهرم بورس
شورای شهر پنجم و مطالبات بر زمین مانده تهرانیها
اتحاد ملی در نخریدن کالاهای گرانقیمت