حفظ شادی مردم در شکستن کمر بیکاری و تورم است

سرویس سیاسی –پس از پیروزی شیرین تیم ملی فوتبال ایران، مقابل مراکش در جام جهانی روسیه، مردم کشورمان در تمامی شهرها از جمله پایتخت به خیابان‌ها آمدند و برای این موفقیت غرورآفرین، جشن پیروزی گرفتند. در شهرهای بزرگ از جمله پایتخت ایران، اغلب معابر عمومی قفل شده بود. در روز عید فطر، این عیدی قهرمانان وطن به مردم ایران، حال همه‌مان را دگرگون و دل میلیونها ایرانی را شاد کرد.
تیم ملی فوتبال ایران در پنج دوره حضور در جام جهانی، تنها یک پیروزی مقابل تیم ملی فوتبال آمریکا در جام جهانی 1998 به دست آورده بود و با پیروزی مقابل مراکش با گل به خودی یکی از بازیکنان این تیم ، طلسم 20 ساله شکسته شد و بازیکنان تیم ملی ایران، شادی را به قلب‌های ملت هشتاد میلیونی‌شان هدیه دادند.
این موفقیت و پیروزی که شادی زایدالوصف مردم کشورمان را به همراه داشت در شرایطی اتفاق افتاد که فشارهای اقتصادی و تلخی‌های اجتماعی به جامعه ایران شرایط خاصی بخشیده بود. به تبع بی‌ثباتی در فضای اقتصادی افزایش لجام‌گسیخته اخیر در قیمت دلار، مسکن، طلا، سکه و خودرو و... بر تلخ کامی جامعه افزوده و مردم را در شرایط سخت‌تری قرار داده که در این شرایط جامعه بیش از همیشه تشنه موفقیت و پیروزی است.
در واقع پیروزی ایران مقابل مراکش در بزرگ‌ترین و با‌اهمیت‌ترین آوردگاه جهانی، پاسخی به این عطش همگانی برای یک موفقیت دلچسب و پرقدرت بود.


بسیاری از کارشناسان معتقدند این پیروزی تیم ملی فوتبال باعث می‌شود که تا حدودی نگاه‌ها از اقتصاد به سمت ورزش معطوف شود و برای مدتی مردم مشکلات اقتصادی را فراموش کنند، به عبارت دیگر شادی مردم ایران در پی موفقیت تیم ملی فوتبال کشورمان در حد سرخوشی لحظه‌ای و زودگذر است که شاید بتوان به آن به‌عنوان مُسکن نگاه کرد.
در همین رابطه محمود شهابی جامعه‌شناس به روزنامه دولت می‌گوید این نوع شادی‌های موقت به تعبیری مردم را از زیربار انواع استرس‌ها خلاص می‌کند و مثل مُسکن، کوتاه مدت عمل می‌کند و با وجود این نمی‌توان عنوان این شادی را نشاط اجتماعی گذاشت بلکه این اتفاق یک نوع سرخوشی است چرا که نشاط باید پایدار باشد و با شاخص اجتماعی، رفاهی و اقتصادی توأم باشد.
به عقیده این استاد دانشگاه گرچه برای ساعاتی تمامی تفاوت‌ها و نابرابری‌ها و گسست‌ها به‌طور موقت فراموش خواهد شد و همه دور محور ایرانی بودن جمع می‌شوند، لذت می‌برند، پایکوبی می‌کنند و جشن می‌گیرند ولی ما همچنان با مسائل نا‌امید‌کننده اقتصادی سر و کار داریم و صرفاً حال مردم به این راحتی و با یک یا چند پیروزی خوب نمی‌شود. باید نشاط اجتماعی را به‌صورت زیر ساختی و پایدار در کشور ایجاد کرد و به پیروزی‌های ورزشی زیاد دل نبست چرا که این شادی‌ها کوتاه مدت‌اند و زود هم فراموش می‌شوند.
شادی فوتبالی مردم
و روزهای سخت اقتصادی
وضعیت اقتصادی کشور در حال حاضر علی‌رغم برخی آمارهای مثبتی که از سوی دولتمردان ارائه می‌شود، چندان مناسب نیست و مشکلات معیشتی مردم روز به روز ملموس‌تر می‌شود.
نگاهی به افزایش 32 درصدی قیمت خانه در تهران طی یکسال اخیر، افزایش تا 30 میلیونی برخی خودروها طی چند هفته گذشته، افزایش 87 درصدی قیمت دلار در ماههای اخیر ، افزایش 100 درصدی قیمت سکه و... نشان می‌دهد حال و روز اقتصادی کشور علیرغم ادعاهای دولتی‌ها مساعد نیست.
از سوی دیگر درحالی که مسئولان دولت معتقدند تورم همچنان تک رقمی مانده است اما براساس آمار اخیر بانک مرکزی، که حاصل بررسی قیمت کالاهای اساسی در هفته منتهی به 18 خرداد امسال است، از 11 گروه کالاهای اساسی، هشت گروه با افزایش قیمت مواجه شدند که برخی از آنها گرانی سرسام‌آوری را تجربه کرده‌اند.
به عنوان نمونه قیمت تخم مرغ، گوشت قرمز و میوه‌های تازه به ترتیب 52 درصد،22/7 درصد و 17/4 درصد افزایش یافته است، ضمن اینکه قیمت برنج خارجی در این آمار ذکر نشده که بر اساس آماری که مرکز آمار در اردیبهشت امسال منتشر کرده بود 37/2 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل گران شده بود.
یکی از شهروندان در تماس با کیهان با ‌اشاره به گرانی بیش از حد گوشت قرمز طی ماه‌های اخیر اعلام کرده بود: چند روز پیش برای خرید یک کیلو گوشت به قصابی محل‌مان واقع در خیابان جیحون مراجعه کردم که با کمال تعجب با قیمت سرسام‌آور هر کیلو تا مرز 55 هزار تومان مواجه شدم. شهروند دیگری حتی قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی را تا 60 هزارتومان اعلام می‌کند و خواستار تدبیر مردم برای جلوگیری از کوچک شدن بیشتر سفره مردم می‌شود.
از فتح الفتوح برجام
تا اقتصاد حبابی
هرچند درباره گرانی‌های اخیر، سخنگوی دولت اعلام کرد که اینها حباب است! اما جا دارد از ایشان پرسیده شود گرانی‌های امروز حباب است یا وعده‌های برجامی دیروز که حتی آب خوردن مردم را هم به توافق هسته‌ای گره زدید؟ آیا همین مقامات دولتی نبودند که برجام را «آفتاب تابان» و «فتح الفتوح» می‌نامیدند یا اینکه شخص آقای روحانی در فروردین95 و پس از برجام مدعی شدند: امروز زنجیرهای تحریم را گسسته‌ایم و رابطه خوبی بین بانک‌های ایرانی و جهان برقرار است و گشایش‌ها یکی پس از دیگری انجام می‌شود!
از سوی دیگر، معضل بیکاری در کشور همچنان تداوم یافته و برخی کارشناسان آمار بیکاری را توضیح دهنده کاملی برای وضعیت‌اشتغال کشور نمی‌دانند چراکه بسیاری از مردم و خصوصا جوانان با معضل بیکاری ناقص و یا شغل‌هایی که با رشته تحصیلی و تخصصشان نامرتبط است، درگیرند.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، در سال 1396، نرخ بیکاری 12/1 درصد و سهم‌اشتغال ناقص از‌اشتغال کشور 10/4 درصد بوده است. در حالی مرکز آمار شمار رسمی بیکاران را 3/2 میلیون نفر اعلام می‌کند که با احتساب کسانی که‌اشتغال ناقص دارند، جمعیت واقعی بیکاران به مرز شش میلیون نفر می‌رسد.
متاسفانه رکود اقتصادی در کشور منجر به بیکاری بیش از پیش شده و هرچند روز یک‌بار شاهد تعطیلی یک کارخانه یا کار کردن آن با ظرفیت پایین هستیم که در جدیدترین نمونه آن دیروز اعلام شد بزرگ‌ترین کارخانه تولید نی آشامیدنی کشور تعطیل شد و اخباری هم شنیده می‌شود مبنی بر اینکه به علت پرداخت نشدن بدهی دولت به راه‌آهن، بیش از چهار هزار نفر بیکار شد‌ه‌اند. تعطیلی کارخانه‌های تولیدی با سابقه‌ای نظیر ارج، آزمایش، داروگر، پارس خزر، قند ورامین، روغن نباتی قو، پارس الکتریک، فولاد سهند، 17کارخانه کاشی و سرامیک و چندین کارخانه دیگر طی چهارسال اخیر فقط نمونه‌هایی از نتایج عملکرد دولت تدبیر و امید است که به بیکاری پنهان دامن زده است و موجبات تلخی کام هزاران خانواده را فراهم کرده است.
طلبکاری به جای پاسخگویی درباره اوضاع اقتصادی
با این وجود می‌بینیم رئیس‌جمهور اعلام می‌کند رسانه‌ها توقعات مردم را بالا نبرند؛ آیا حل مشکلات اقتصادی یا حل معضل رکود و تسهیل روند تولید، بالا بردن توقعات مردم است؟ این فرار رو به جلو است که به جای پاسخگویی و رفع‌اشکالات موجود، دیگران را متهم کنیم؛ همانطور که دو روز پیش طهماسب مظاهری، رئیس‌اسبق بانک مرکزی گفته بود: «دولت باید با اجتماع نظرات خودشان، بپذیرند تصمیماتی که گرفتند قابل تجدیدنظر است و ‌اشتباهاتشان را قبول کنند.» بهتر است به فکر وضعیتی که با سیاست‌های غلط خود ایجاد کرده‌اند باشند، سیاست‌هایی که با غفلت از ظرفیت‌های داخلی بسیاری از فرصت‌ها را از بین برد و تبعات آن امروز‌گریبانگیر مردم شده است.
واردات بی‌رویه صدها کالای لوکس و یا مصرفی که مشابه آنها به سادگی و در تیراژ انبوه در داخل تولید می‌شود از دیگر معضلاتی است که کام مردم را تلخ کرده است. بر اساس گزارش‌های منتشرشده، رشد مجموع واردات کالا به کشور در ۱۱ ماهه سال گذشته ۲۴ درصد بوده است؛ اما جزئیات کالاهای وارداتی واقعیت نگران‌کننده‌تری را روشن می‌سازد.
آمارهای دولت درباره واردات کالا به کشور به تفکیک کالاهای مصرفی، واسطه‌ای و سرمایه‌ای نشان می‌دهد بالاترین رشد در بین سه گروه مذکور، به کالاهای مصرفی اختصاص داشته به طوری که واردات کالاهای مصرفی از ۵ میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار در ۱۱ ماهه سال ۱۳۹۵ با جهش ۶۵ درصدی به ۸ میلیارد و ۶۸۴ میلیون دلار در مدت مشابه سال گذشته رسیده است. از لحاظ وزن هم واردات کالاهای مصرفی به کشور بیش از ۶۰ درصد رشد کرده است. در ۱۱ ماهه سال ۱۳۹۵ مجموع کالاهای مصرفی که به کشور وارد شد 1/8 میلیون تن بود که در مدت مشابه سال ۱۳۹۶ به 2/9 میلیون تن رسید.
بر اساس آمار گمرکی، واردات کالاهای واسطه‌ای به کشور در ۱۱ ماهه سال گذشته ۲۵ درصد و واردات کالاهای سرمایه‌ای فقط ۶ درصد بیشتر شده است که مقایسه آن با رشد ۶۵ درصدی واردات کالاهای مصرفی، واقعیت تلخ رشد واردات به کشور را نمایان می‌کند.
سرعت بالاتر واردات کالاهای مصرفی نسبت به کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای سبب شده تا سهم کالاهای مصرفی از کل واردات کشور از 13/7 درصد در ۱۱ ماهه ۱۳۹۵ به 18/2 درصد در 11 ماهه ۱۳۹۶ برسد. این آمار مؤید آن است که روزبه‌روز ترکیب کالاهای وارداتی به کشور، به سود اجناس مصرفی و به ضرر کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای پیش می‌رود.
بر اساس تعاریف اقتصادی، کالاهای واسطه‌ای همان مواد اولیه هستند که در فرآیند تولید قرار می‌گیرند. بنابراین واردات کالاهای واسطه‌ای در صورتی که مشابه تولید داخل نداشته باشد، امری مذموم نیست و نشان‌دهنده رونق تولید داخل است. کالاهای سرمایه‌ای نیز به ماشین‌آلات و تجهیزات گفته می‌شود که عموماً در کارخانجات و بنگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، بنابراین واردات این دست کالاها نیز نامطلوب شمرده نمی‌شود.
اما واردات کالاهای مصرفی، قطعاً نامطلوب است، خصوصاً اگر کشور توان تولید این کالاها را داشته باشد یا بدتر آنکه اگر این کالاها در داخل کشور در حال تولید باشد.
پایگاه اطلاع‌رسانی دولت در روزهای پایانی سال گذشته، در واکنش به انتقادات نسبت به افزایش واردات، گزارشی درباره سهم کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای از واردات منتشر کرد.
در این گزارش که به آمار سازمان توسعه تجارت استناد شده بود، عامدانه رشد جهشی واردات کالاهای مصرفی به کشور سانسور شد و فقط به سهم کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای از واردات‌اشاره شده و اینطور نتیجه‌گیری شده بود: «بر اساس اعلام سازمان توسعه تجارت ایران، سهم واردات کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای از کل واردات ۱۱ ماهه امسال حدود ۷۶ است و این رقم به باور کارشناسان نشان‌دهنده رونق تولید و قرار گرفتن واحدهای تولیدی کشور در مسیر رشد است.»
اما همانطور که در بالا توضیح داده شد، رشد جهشی واردات کالاهای مصرفی به کشور در سال گذشته، حقیقت تلخی است که با سانسور دولتی‌ها هم نمی‌توان آثار زیان‌بار آن بر اقتصاد کشور را نادیده گرفت.
درعرصه جنگ اقتصادی با دشمن طرفیم
نه رقیب
حال در چنین شرایطی از دولتمردان که انتشار تصاویری نشان می‌داد با پوشیدن پیراهن تیم ملی سعی کرده‌اند به همراه مردم از این رویداد ورزشی ابراز شادمانی کنند اما پیش از این آنها خود در رقابتی دیگر حدود 5 سال است پیراهن تیم ملی کشورمان را بر تن کرده و نه در زمین فوتبال و مصاف با رقیب که در عرصه جنگ اقتصادی به مصاف دشمن رفته‌اند باید پرسید چه برنامه و تاکتیکی دارند؟
آیا اعضای تیم دولت در عرصه جنگ تمام عیار اقتصادی و در مصاف با دشمنان ملت ایران هم منتظرند تا با گل به خودی طرف مقابل پیروز این میدان باشند؟ آیا همچنان با معطل و بلاتکلیف نگه‌داشتن مدیریت و اقتصاد کشور به دیوانه‌بازی‌های ترامپ و به امید واهی به اختلاف میان اروپا و آمریکا، می‌توان در این عرصه به پیروزی رسید؟ یا این نبردِ سنگین اقتصادی که جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های نظام را طی دهه گذشته به سمت توجه بیش از پیش به امر اقتصاد کشور سوق داده است، نیازمند عزم و اراده جدی مسئولان برای شکستن کمر بیکاری و تورم است؟
سوءاستفاده از شادی مردم
به سبک اصلاح‌طلبان
در همین حال رفتار جریان مدعی اصلاحات در مواجهه با جشن و شادی مردم در پی پیروزی تیم فوتبال کشورمان هم قابل تامل بود. مدعيان اصلاحات که پيش از این بارها زاویه خود با ارزش‌هاي اسلامي را نشان داده‌اند، در اقدامی سخیف کوشیدند از شادی اجتماعی میلیونها ایرانی ماهی سیاسی خود را صید کنند و تصاویر برخی تماشاچیان ایرانی در روسیه و یا عده اندکی که با ظاهری متفاوت و بدور از فرهنگ رسمی کشورمان برای شادی به خیابان آمده بودند را با تقلب‌نمایی به کل مردم ایران تعمیم دهند. تلاش این جریان که همواره کوشیده‌اند شادی و خوشحالی را مترادف هنجارشکنی و برخلاف ارزش‌های اسلامی جا بزنند ادامه همان خط تبلیغی آمریکا و جریان ضد انقلاب است که می‌کوشد جامعه ایرانی را جامعه‌ای بریده از اعتقادات و ارزش‌های اسلامی معرفی کند. این در حالی است که رخداد اجتماعی پس از پیروزی ایران بر مراکش در جامعه ایرانی، در کنار اجتماع بزرگ مردم ایران در لیالی قدر و همچنین نماز عید فطر و حتی راهپیمایی روز قدس نشان داد این خط تبلیغی دشمن که از سوی برخی افراد و رسانه‌های مدعی اصلاحات تکرار می‌شود، چقدر غیرواقع‌بینانه و دور از واقعیت است.