روایت «علینقی عالیخانی» از علل ناکارآمدی برنامه های توسعه رژیم پهلوی

 گروه اندیشه
info@khorasannews.com

بعد از کودتای ۲۸ مرداد 1332، در حالی که کشور در خفقان به سر می‌برد و هرگونه اعتراض به وضعیت رژیم با خشونت جواب داده می‌شد، برخی افراد تکنوکرات ترجیح دادند در کنار حکومت قرار گیرند و با جذب شدن در دستگاه، هم زمینه ارتقای اجتماعی خود را فراهم کنند و هم این‌که اگر دیدگاهی درباره توسعه کشور دارند، آن را به اجرا درآورند. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، با این حال، تجربه تعامل این افراد با محمدرضا پهلوی نشان داد که فقط اشخاصی می‌توانند در سیستم باقی بمانند که مطیع محض باشند و حتی مسائل علمی را به قیمت رضایت شاه زیر پا بگذارند. درباره برنامه‌های توسعه زمان شاه نیز، وضع به همین منوال بود و اگر فردی از صاحب منصبان، انتقادی از برنامه می‌کرد، بلافاصله مغضوب شاه می‌شد. روایت علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد رژیم پهلوی، بین سال‌های 1341 تا 1348، در این زمینه، بسیار جالب و در خور تأمل است.
عالیخانی وارد می‌شود!


بعد از پایان یافتن دوران نخست وزیری علی امینی، به دلیل سیاست‌های اقتصادی در زمان او، از جمله کنترل نقدینگی و نیز بر هم خوردن تراز تجاری ایران، در اواخر دهه 1330، کاهش وام‌های خارجی و ... کشور دچار بحران ارزی و رکود اقتصادی شده بود؛ از این رو، در دوران عَلَم، وزارتخانه‌های بازرگانی و صنایع و معادن ادغام شدند و وزارت صنایع و بازرگانی و معادن ایجاد شد؛ سپس این وزارتخانه با الحاق گمرک، به وزارت اقتصادی تغییر یافت. در این زمان، عَلَم فردی به نام عالیخانی را که تحصیلکرده رشته اقتصاد و پیش از این، به عنوان مشاور اتاق بازرگانی فعالیت کرده بود، به وزارت اقتصاد منصوب کرد. عالیخانی در زمانی تصدی وزارت اقتصاد را به عهده گرفت که در نتیجه اجرای سیاست‌های انقباضی، بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی به حالت تعلیق درآمده بود. او باید در این زمان، اقداماتی را برای حل مشکل رکود و ایجاد رونق اقتصادی انجام می‌داد. براین اساس، در برنامه چهارم توسعه، بحث توسعه صنایع از طریق منابع حاصل از فروش نفت و همچنین، اجرای برنامه چهارم توسعه، در دستور کار قرار گرفت. با این حال، هرچند برنامه چهارم توسعه سبب شد در دهه 1340، اقتصاد کشور از رکود خارج و واحدهای صنعتی بسیاری در کشور دایر شود، اما عالیخانی اعتقاد داشت که ایرادهای همین برنامه‌های توسعه، مشکلات متعددی را برای کشور در دهه‌های آینده رقم خواهد زد.
ورود فناوری قدیمی توسط برخی از واحدهای صنعتی
عالیخانی یکی از ایرادهای طرح‌های توسعه را، کم توجهی به بهره‌وری می دانست و معتقد بود همین موضوع باعث شد برخی مواقع به جای ورود کارخانه ای با فناوری روز به کشور، دستگاه‌های کم کیفیتی به منظور ایجاد واحد صنعتی وارد کشور شود و همین قدیمی بودن فناوری، مشکلاتی را برای فعالیت کارخانه ایجاد و ادامه تولید در آن واحد صنعتی را غیر اقتصادی کند. او در این باره گفته است: «من رفتم یکی از کارخانه‌ها را دیدم. یک مقدار ماشین‌آلات نساجی، که این ماشین‌آلات دست دوم را از هندوستان خریده بودند، آورده بودند به تبریز. حالا استاندار می‌گوید: این ماشین‌آلات اصلش انگلیسی بود، چرا کار نمی‌کنند. گفتم این‌گونه ماشین‌آلات فرسوده نباید هم کار بکند. وقتی که آمدیم بیرون، در باغ آن کارخانه، استاندار به من گفت: ما چه بکنیم؟ گفتم: شما در این محوطه اگر سیب پاییزه بکارید بهتر است تا به خیال تولید با ماشین‌آلات فرسوده باشید.»
ارتباط ارز دولتی و توسعه
عالیخانی یکی از مشکلات عمده برنامه توسعه در ایران را وابستگی به منابع ارزی حاصل از دلارهای نفتی می‌دانست. او اعتقاد داشت توسعه واحدهای صنعتی به ارز حاصل از نفت وابسته است و این مسئله باعث می‌شود در برخی از مقاطع، واحدهای تولیدی با مشکل بازپرداخت وام مواجه شوند. عالیخانی در این زمینه گفته است:«یکی از گرفتاری‌های ما کارخانه‌هایی بود که از بابت وامی که از محل ارزیابی پشتوانه اسکناس گرفته، تعطیل شده بودند؛ چون بدهی به دولت داشتند و بدهی‌شان را نمی‌توانستند پس بدهند. گاهی به خاطر ضعف مدیریت بود، گاهی به خاطر آن بود که به آن کارخانه بی‌جهت وام داده بودند.»
دیکتاتوری شاه
«رضا نیازمند»، از مدیران صنایع دوره پهلوی، یکی از دلایل اختلاف عالیخانی را با شاه، تلاش عالیخانی برای استقلال در برابر تصمیم‌های غیرکارشناسی شاه و تمایل محمدرضا پهلوی برای دخالت در تمامی امور می‌داند؛ برای مثال، نیازمند می‌نویسد:«روزی عالیخانی وارد دربار شد و دید یکی از کارمندان وزارت از دربار خارج می‌شود؛ از او سوال کرد برای چه به آن جا آمده‌ای؟ او پاسخ داده که برای گزارش دهی به شاه آمده است. فردای آن روز عالیخانی او را برکنار کرد، اما در جلسه بعدی وزیر اقتصاد با شاه، محمدرضا به شدت وی را مواخذه کرد که در این کشور مردم نمی‌توانند به شخص شاه گزارش دهند و باید از طریق تو بیایند و به من اطلاع دهند که در وزارتخانه چه می‌گذرد.»
بی توجهی به دموکراسی
عالیخانی یکی از مشکلات برنامه توسعه را بی‌توجهی به دموکراسی می‌دانست و اعتقاد داشت همین مسئله سبب شده است مردم با برنامه‌هایی که اجرا می‌شود، همدلی نداشته باشند و احساس کنند اگر اقدامی انجام می‌شود، نفعی برای همه افراد ندارد و فقط عده کمی، از آن ها بهره برداری خواهند کرد. همچنین، او یکی دیگر از ایرادهای برنامه توسعه را بی‌توجهی به ابعاد اجتماعی می‌دانست. عالیخانی در این باره گفته است:«زمانی که بعد از برکناری از وزارت اقتصاد، به سمت رئیس دانشگاه تهران منصوب و در آن جا مشغول به فعالیت شدم، تعامل با دانشجویان باعث شد متوجه شوم در سال‌های گذشته، ما فقط به اعداد و ارقام و رشد اقتصادی توجه می‌کردیم و به مسائل اجتماعی توسعه، آن گونه که باید، توجه نمی‌کردیم.» عالیخانی اعتقاد داشت کم توجهی به ابعاد اجتماعی توسعه، سبب شده بود که به مرور، شکاف‌های اجتماعی در ایران افزایش یابد و بر میزان نارضایتی مردم افزوده شود. این در حالی است که اگر از همان ابتدا به مسائل اجتماعی و بومی توجه بیشتری می‌شد، به طور حتم اجرای برنامه‌های توسعه به تشدید شکاف طبقاتی در ایران منجر نمی‌شد.
نفتی بودن برنامه‌های توسعه
عالیخانی یکی دیگر از مشکلات برنامه‌های توسعه را اتکای بیش از حد به منابع حاصل از نفت و ریخت و پاش بودجه‌های نفتی می‌دانست. این مسئله در بلندمدت می‌توانست هم تاثیرات تورمی بر اقتصاد کشور به جا بگذارد و هم این‌که روند برنامه‌های اقتصادی را با مشکل مواجه کند. شاه نظر اقتصاددانان را مسخره می‌کرد. عالیخانی درباره هشدارهایش به شاه درباره تزریق درآمدهای نفتی گفته است: «به سهم خودم چند بار یاد‌داشت‌های مفصلی تنظیم کردم و به اسدا... علم دادم که به شاه بدهد. هر بار که این نامه‌ها داده می‌شد،‌ می‌دانستم عَلَم نامه را داده [است]، اما شاه هیچ واکنشی نشان نمی‌داد. با این حال می‌شنیدم که این دست نامه‌ها را به مسخره می‌گیرد و به نویسندگان نامه‌ها یا نقادان، متلک‌پرانی می‌کند.»
آمریکایی‌ها با ایرانی‌ها مانند نوکر رفتار می‌کردند!
عالیخانی یکی از مهم ترین مشکلات برنامه‌های توسعه و استفاده از کارشناسان خارجی را رفتار بد آن ها با ایرانی‌ها بیان کرده و گفته است که آمریکایی‌ها با ایرانی‌ها مانند نوکر رفتار می‌کردند. او به نقل از یکی از مقامات بانک ملی ایران، به مذاکره ایرانی‌ها با آمریکایی‌ها بر سر اخذ وام اشاره کرده و گفته است:«در این زمان، طرف آمریکایی به قدری با طرف ایرانی بد صحبت کرده که او ترجیح داده است از آمریکا وامی دریافت نشود.» بررسی خاطرات عالیخانی، وزیر اقتصاد در دهه 1340، نشان می‌دهد هرچند در دوره پهلوی دوم، اقداماتی برای توسعه ایران انجام شد، اما به دلیل دیکتاتور بودن شاه و بی توجهی به دیدگاه‌های کارشناسی، در عمل، امکان اصلاح ایرادهای برنامه‌های توسعه وجود نداشت؛ به همین دلیل، به مرور، اجرای آن برنامه‌ها به افزایش شکاف طبقاتی و تشدید نارضایتی اجتماعی در بین مردم منجر شد؛ همچنین، شیوه اجرای برنامه به گونه‌ای بود که به دلیل وابستگی به بودجه نفتی، آینده اقتصاد ایران به ارز حاصل از نفت گره خورد و این گونه، بیماری هلندی در اقتصاد ایران نهادینه شد.