رویای ناتمام

مسعود سلیمی- از امروز تا یک ماه، جهان با حرکت و آهنگ فوتبال می‌چرخد، جام‌جهانی فوتبال دست‌کم از سال‌های آغازین دهه 70 میلادی، به عبارت بهتر پس از قهرمانی برزیل که در فینال 1970، مقابل ایتالیا به پیروزی رسید، رفته‌رفته به رویدادی بدل شده که هیچ خبر و حادثه و واقعه‌ای به اندازه آن نمی‌تواند چشم و چراغ جهان شود، به ویژه که در یکی دو دهه اخیر به لطف پیشرفت روزافزون تکنولوژی و به تبع آن تسلط فضای مجازی بر زندگی انسان هزاره سوم میلادی، رویدادی به نام جام‌جهانی فوتبال، در هر کجای کره خاکی برگزار شود، انگار جلوی چشم و بغل گوش آدم رژه می‌رود‌.
ورزش و به‌طور خاص فوتبال، به پدیده‌ای بدل شده که فارغ از تمام مرزهای جغرافیایی، نژادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ایدئولوژیکی و بالاتر از آن بدون هیچ اجبار و رانت و خود شیرینی و ارباب و نوکری، مردم، اگر نگویم تمام هفت و اندی میلیارد جمعیت جهان، اما به یقین می‌توان گفت دست کم حدود پنج میلیارد نفر از ساکنین کره خاکی را به گرد خود جمع می‌کند‌. با نگاهی به تاریخ دوره مدرن، به‌طور مثال به سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم، هیتلر و موسولینی، سوار بر مرکب پوپولیسم‌، با انگشت نهادن بر کمبودهای مادی و معنوی، اصرار بر بزرگ‌نمایی غرور و آرزوهای ترک خورده و برباد رفته، بسیاری از ایتالیایی‌ها و آلمانی‌ها را با مشت‌های گره کرده و فریاد و خروش‌شان با خود همراه کردند، حاصلش آن چیزی شد که میراث امروز، پوپولیست‌های اروپایی به حساب می‌آید، در حالی که اینک و در یک ماهی که پیش روی داریم، دست‌کم با جادوی فوتبال بسیاری در کره خاکی از خودمان گرفته تا حاشیه‌نشین‌های ریو و خیلی آبادنشین‌های آفریقایی تا ایتالیایی‌هایی که غم غیبت‌شان در روسیه را بر دوش می‌کشند و مراکشی‌هایی که درست مثل ما روی بازی اول تیمشان به عنوان امکانی برای صعود حساب می‌کنند و همچنین عاشقان سینه چاکی که در ونزوئلا و نیکاراگوئه، با انقلابی‌های دیروز و بازندگان امروز، در جدال هستند، در همه جا، فقیر و پولدار و قوی و ضعیف‌.‌.‌. با رویاهایشان زندگی می‌کنند‌. فوتبال، در کنار این رویاسازی که حتی اگر نیمه‌کاره و خیس هم باشد که به نوعی عشق و عشق ورزی بدل شده، روی دیگری هم دارد؛ فوتبال یک صنعت است، یک تجارت و در واقع نوعی کسب‌وکار که چون پولساز است در ذات خود، رانت و فساد هم می‌آورد‌. فوتبال چون مردمی است، چون رسانه‌ای است، چون پولساز است، پس می‌تواند در وادی سیاست و در دنیای بسته سیاست‌ورزان به ویژه اگر از جنس پوپولیسم هم باشند، جایگاه خاص خود را داشته باشد‌. فوتبال نورافکنی است که در ید «قدرت» قدرتمندان می‌تابد تا آنها ویترین حکومت خود را به رنگین‌کمان هم مزین کنند‌. برگزاری جام‌جهانی 2018، در روسیه همراه با حرف و حدیث‌های مربوط به انتخابش، درست مانند قطر، مصداق تعریف‌های بالا را به درستی نمایندگی می‌کند، کشوری که با همه ظواهر قدرت مندی رییس‌جمهوراش، از منظر اقتصادی و اجتماعی به‌طور خاص در مناطق حاشیه شهرهای بزرگ و روستاها از فقر و نابسامانی شدید رنج می‌برد تا جایی که هزینه گزاف برگزاری جام‌جهانی که به‌طور قطع با رانت و حیف و میل اطرافیان پوتین همراه بوده، بر وسعت آن می‌افزاید‌. با همه این تفاصیل، برگزاری جام‌جهانی، برای هر کشوری برای تک‌تک مردمانشان، یک آرزو، یک رویا است و غرورآفرین خواهد بود، همان‌گونه که برای ژاپن و کره‌جنوبی، همان‌طور که برای چین و آفریقای جنوبی، یا پرو و مکزیک. من آرزو دارم روزی برسد که ایران آن قدر توان داشته باشد و آن قدر به توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رسیده باشد که مردم در رفاه باشند، که بتواند جام‌جهانی را برگزار کند؛ رویدادی که برای نسل من رویایی خیس است، اما نسل آینده، نباید و نمی‌تواند ناامید باشد‌.
massoudmehr@yahoo.fr