حبـاب بـازی!

آفتاب اقتصادی- الهام علائی: این روزها کم نیستند افرادی که منتقد وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه هستند و این شرایط نامناسب اقتصادی، برای آنها مشکلات عدیده‌ای از زندگی روزمره تا کسب و کارشان ایجاد کرده است.
این مشکلات درست پس از پایان یافتن تعطیلات نوروز 97 با افزایش قیمت عجیب و کم سابقه دلار آغاز شد، به صعود ناگهانی قیمت مسکن منجر شد و نهایتا بازار طلا و سکه را با رشد چشمگیر و غیرقابل باور قیمت‌ها مواجه کرد. اخیرا نیز تکانه‌های این وضعیت نامطلوب به بازار خودرو رسیده و سیل سرمایه‌های سرگردان با سرازیرشدن به این بازار، موجب افزایش قیمت روزافزون خودرو گردیده است.
در این آشفته بازار، طبیعی است که افراد جامعه در پی حفظ سرمایه‌های خود باشند و با پیگیری اخبار و اطلاعات اقتصادی درصدد تبدیل پول نقد به کالایی باشند که با گذشت زمان (بلکه حتی یک بازه زمانی کوتاه!) ارزش خود را از دست ندهد.
چرا که متاسفانه تجربه ثابت کرده، مردم در صورت عملکردی به غیر از این، متحمل ضررهای مالی قابل توجهی شده‌اند که جبران آن هرگز برای آنها مقدور نشده است.



رفتار و گفتار غیرقابل هضم برخی مدیران
در این میان آنچه که بیش از هر چیز عجیب و غیرقابل هضم به نظر می‌رسد، عملکرد برخی مسئولان و نحوه رفتار و گفتار آنهاست.
در اینکه تیم اقتصادی دولت دوازدهم ضعیف عمل کرده است، شکی وجود ندارد. این ضعف عملکرد حتی با در نظر گرفتن چالش‌ها و مشکلات موجود در اقتصاد کشور نیز صحت دارد و قابل اغماض نیست.

دیدگاه موافق تغییر اعضای اقتصادی کابینه
دامنه انتقادات به تیم اقتصادی دولت حسن روحانی تا به آنجا گسترده شده که بسیاری از فعالان اقتصادی معتقدند، ریاست جمهوری ضرورتا و هر چه سریع‌تر باید تغییراتی در این مجموعه ایجاد کند؛ چرا که مردم اعتماد خود را به آنها از دست داده‌اند و «حنایشان دیگر رنگی ندارد!».
حتی به باور برخی از تحلیلگران، تعدادی از اعضای گروه اقتصادی دولت دوازدهم علاوه بر عملکرد ضعیف، تحصیلات مربوطه، تخصص کافی و پتانسیل‌های لازم حرفه حال حاضر خود را ندارند و ادامه فعالیت آنها در دولت اجحاف در حق مردم ایران است.
به گمان این عده، حسن روحانی با اقدامی نظیر تغییر یک یا دو عضو اقتصادی از کابینه خود می‌تواند دست کم جرقه امید را در دل مردم زنده کند.
دیدگاه مخالف تغییر اعضای اقتصادی کابینه
با این حال، کم نیستند آنهایی که معتقدند راهکار حل مشکلات اقتصادی کنونی، تغییر تیم اقتصادی دولت نیست و کشور ما دچار معضلات ساختاری است که جابه‌جایی افراد کمکی به رفع آنها نمی‌کند. برعکس، راه‌حل درمان بیماری اقتصاد ایران، اصلاح سیستم و از بین بردن ویروس‌ها و عوامل تشدیدکننده این بیماری است. به گمان این افراد، چنین اقدامی به مثابه پاک کردن صورت مسئله است و کمکی به حل اساس مسئله نخواهد کرد.

واکنش های دیرهنگام و نامناسب مسئولان
نسبت به بروز مشکلات
اما اگر بخواهیم نگاه موشکافانه‌تری به رفتار مسئولان اقتصادی کشور داشته باشیم، به نکته ظریفی می‌رسیم که شاید در شرایط کنونی شاه کلید حل موقت نابسامانی‌های اخیر در بازارهای مختلف مالی باشد. آنچه که ما از آن به ادبیات گفتاری و لحن کلام تعبیر می‌کنیم، یقینا در مورد مسئولان و مشخصا تیم اقتصادی کابینه دوازدهم دارای مشکلات اساسی است.
بر کسی پوشیده نیست که طی ماه های اخیر و پس از بروز رویدادهای عجیب و غریب در اقتصاد ایران، واکنش مسئولان مربوطه، گذشته از اینکه همواره با تاخیر بسیار همراه بوده، به هیچ وجه خوشایند مردم نبوده است. واکنش‌ها و اظهارات روسای طراز اول اقتصادی کشور، نه تنها موجب بازگشت آرامش به بازار و راحت‌شدن خیال مردم نشده، بلکه به دلیل تکرار کلمات کلیشه‌ای مانند «وجود حباب» و «جو روانی»، اعتمادها به شدت از این مجموعه سلب شده است. این سلب اعتماد از مسئولان، به باور بسیاری از تحلیلگران یکی از بزرگترین آفات جامعه است که می‌تواند منجر به بروز غیرقابل باورترین بحران‌ها در یک کشور گردد.

از عنصر «تکرار» بپرهیزید؛
لزوم احترام به میزان درک مردم
«تکرار» عنصری است که شاید در اشعار و متون ادبی، بسیار وزین و تاثیرگذار باشد اما اگر از سوی یک مقام مسئول، آن نیز بابت گفتن خلاف حقیقت صورت بگیرد، قطعا نه تنها موثر نخواهد بود، بلکه نتیجه عکس داده و اعتبار سخنان وی را از میان می‌برد.
بارها و بارها از زبان بسیاری از اعضای تیم اقتصادی دولت شنیده‌ایم که «قیمت‌ها حباب دارد و این حباب به زودی از بین خواهد رفت!» یا «این گرانی‌ها فقط نتیجه جو روانی است و مردم نباید به این جو دامن بزنند!» یا «مردم از خرید سکه، طلا، مسکن، دلار، خودرو و ... با قیمت‌های فعلی اجتناب کنند؛ چرا که قیمت‌ها به زودی کاهش خواهد یافت!»
بر کسی پوشیده نیست که در کمال تاسف، هیچ‌یک از این اظهارات مکرر، صحت نداشته و به مرور زمان، اندک تاثیر خود را نیز از دست داده است.

سیف: مشکلی در بازار سکه نداریم!
در کمال ناباوری، در یکی از آخرین اظهارات این چنینی، رئیس کل بانک مرکزی پس از سکوت سه روزه در پی افزایش شگفت آور قیمت سکه در یک نشست گفت: «بابت تعادل عرضه و تقاضای بازار سکه مشکلی نداریم. واقعیت این است که در پیش فروش سکه هفت میلیون سکه به فروش رفت که این سکه های پیش فروش شده به سرعت به بازار می آید.»
وی با بیان اینکه هیچ کمبودی در عرضه سکه نداریم، گفت: «به نظر می رسد اتفاقات به وجود آمده بیشتر عامل روانی دارد که به تدریج می تواند برطرف شود. شرایط بین المللی، مسائل روانی و بزرگ نمایی برخی مسائل که ریشه واقعی ندارد توانسته چنین اثری در بازار ایجاد کند که البته محدود به طلا هم نیست. در برخی کالاها هم چنین وضعی به وجود آمده که بیشتر جنبه روانی دارد.»

شکاف عمیق میان برخی مسئولان و مردم!
شاید آنچه که با شنیدن این سخنان به ذهن متبادر می‌شود، به سخره گرفتن مردم و سطح دانش اقتصادی و آگاهی آنها از حوادث پیرامون خود است. در چنین وضعیتی این گونه استنباط می‌شود که شکاف میان برخی مسئولان و مردم آنقدر عمیق شده که قادر به پذیرش درک عمیق اقشار مختلف جامعه از شرایط اقتصادی موجود نیستند! طبیعی است که این گونه اظهارات مسئولان در قاموس مردمی که هر لحظه با حسی توام از اضطراب و بی‌اعتمادی درحال پیگیری تک تک رویدادهای اقتصادی کشور هستند، نمی‌گنجد. هر چند قاطبه مردم پشت به نظام نیستند اما این رویکردها که اشاره شد آسیب‌زاست.
به هر حال، یکی از نخستین فاکتورهایی که مسئولان در اظهارات خود باید در نظر بگیرند، پرهیز از تکرار مکررات باطل و بیهوده‌ای است که صرفا منجر به بدتر شدن وضعیت موجود می‌شود.
چرا نگاه از بالا؟!
از این گذشته، گویی مسئولان کشورمان غافل از مسائل روان شناختی و جامعه شناختی صرفا در پی اثبات صحت سخنان خود هستند. به سادگی می‌توان تحکم و دستور را هم در لحن و هم در کلمات جاری شده بر زبان آنها مشاهده کرد. این نوع نگاه از بالا و از موضع قدرت، آن هم در شرایطی که مشکلات عدیده اقتصادی معیشت مردم را دشوار کرده، مطلقا نه پسندیده است و نه به آن توصیه می‌شود!
گویی که ریسمان ارتباط میان مردم و مقامات مسئول دیرگاهی است که از هم گسسته و دردناک‌تر اینکه هیچ کس عزمی برای گره زدن دوباره آن ندارد! شاید باید در کنار این جمله معروف که «اقتصاد دستور نمی‌پذیرد» عبارت «مردم دستور نمی‌پذیرند» را قرار داد تا بلکه دولتمردان ما به خود آیند و به آنهایی که موجب رسیدن‌شان به جایگاه کنونی هستند با زبان دستور سخن نگویند.

جای خالی صداقت در گفتار برخی مسئولان
به علاوه، شاید یکی از راهکارهای دیگر در راستای رفع چالش‌های متعدد کنونی، سخن گفتن با مردم در عین صداقت و سادگی باشد. باید پذیرفت که زبان انکار هیچ‌گاه نخواهد توانست راهی به دل افراد باز کند و تاثیری در تصمیمات آتی آنها داشته باشد.
شاید اگر صادقانه مشکلات موجود با مردم مطرح و در این راستا از آنها دعوت به همکاری و استمداد می‌شد، به این نقطه نمی‌رسیدیم. اما در کمال تاسف همچنان رئیس کل بانک مرکزی معتقد است که شرایط عادی است. پس از شنیدن این اظهارات ولی‌الله سیف، بلافاصله این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که «اگرهمه چیز مطلوب است، چرا در چنین شرایطی قرار داریم؟!»
درست در این نقطه است که علاوه بر سلب اعتماد، افراد جامعه خود را در جایگاه «قربانی» احساس می‌کنند. اینکه شرایط اقتصادی کشور مطلوب باشد و شرایط اقتصادی مردم نامطلوب، صرفا حس قربانی بودن و اضمحلال را به تک تک افراد القا می‌کند. در نتیجه باید گفت که مسئولان اگر نمی‌توانند مرهم باشند، دست کم از زخم زدن بپرهیزند.

چرا انتقادات مطبوعات نادیده گرفته می شود؟
در پایان باید به نکته حائز اهمیتی اشاره شود که در کشورهای توسعه یافته جهان، همواره از انتقادات رسانه‌ها و مطبوعات نسبت به مسائل مختلف در راستای نیل به موفقیت استفاده می‌گردد اما متاسفانه ظاهرا قرار نیست ما در کشورمان شاهد چنین رویدادی باشیم؛ چرا که این روزها اصحاب رسانه مشمول کمترین توجه از دولت و مسئولان هستند و انتقادات آنها به طور کلی نادیده گرفته می‌شود. باشد که با الگو قرار دادن اقتصادهای پیشرفته جهان و پذیرش راهکارهای سازنده، مسئولانه به مسئولیت خود بپردازیم.