راه هایی برای صرفه جویی در هزینه های سفر

 من بودم و یک ظهر داغ تابستانی، هوای گرم اتاق، قلم و کاغذی در برابرم و کلافه از هزار فکر که برای دخل و خرج این‌ هفته چه بنویسم و ننویسم که در اتاق با شتاب باز شد و مدیر صفحه گرامی در چهارچوب در ظاهر شد و با هیجانی ناشی از عجله ای بسیار گفت:" برای موضوع این هفته، یک مصاحبه داری". تنها چیزی که آن لحظه می توانست تا این حد مرا خوشحال کند، همان چیزی بود که از مدیر صفحه گرامی می شنیدم و مرا از کلافگی و سردرگمی انتخاب سوژه خلاصی می بخشید. چند لحظه بعد آقایی جوان با هیبت و ظاهری عجیب و غریب کنار مدیر ایستاد و گفت:" سلام، مارکوپولو هستم". مبهوت و حیرت زده خشک م زده بود. پرسیدم:" شما همان مارکوپولوی معروف هستید که همیشه در سفر است؟"  با لحنی گرم و صمیمی گفت:" بله خودم هستم. امروز هم این جا هستم تا از تجربیاتم برای شما بگویم". مشتاقانه خودکار را برداشتم و شروع کردم به پرسیدن و نوشتن. "_ جناب مارکوپولو شما میلیونرید که می توانید این همه سفر بروید؟ سفر رفتن هزینه های زیادی دارد. شما چگونه از پس این همه هزینه برمی آیید؟ نکند در حیاط خانه تان درخت پول دارید؟" او با لبخندی غرور آمیز می گوید:" دلیل اش پول نیست بلکه انتخاب ها و تصمیم های هوشمندانه است. من برای شما صدها پیشنهاد و ایده دارم که بتوانید در طول سفر هزینه های خود را کاهش دهید و  یک مسافرت ارزان و لذت بخش داشته باشید". می گویم:" و اتفاقا در این گرانی بازار و تورم چقدر به این توصیه ها نیاز داریم.سراپا گوشیم جناب مارکوپولو". و او با همان لبخند خاص و مرموزش شروع به صحبت می کند:
 
استفاده از هر آن چه رایگان است یا تخفیف دارد
     من باهوشم و همیشه از روزهای رایگان و تخفیف دار استفاده می کنم. شاید این یک پیشنهاد کاملا ساده باشد، اما راه های ساده همیشه خوب هستند. من از مکان های گردشگری و دیدنی در روزهایی که رایگان هستند، یا تخفیف دارند دیدن می کنم و برای آسان تر شدن کارم قبل از سفر یا بازدید از جایی، نگاهی به وب سایت آن ها می اندازم تا ببینم آیا تخفیف و ساعات بازدید رایگان ارائه می دهند یا خیر.
     هم‌ صحبت مردم بومی می شوم و از پیشنهادهای محلی آن ها استفاده می کنم. مثلا از تخفیفات مکان های مختلف مطلع می شوم و وسایل مورد نیازم را ارزان تر می خرم یا حتی آدرس رستوران های خوب را از آن ها می پرسم.
     برای رزرو پروازهای هوایی هیچ وقت عجله نمی کنم و حتی اگر لازم باشد روزها و هفته ها به جست وجوی پروازهای ارزان قیمت می پردازم. معمولا روزها و ساعاتی را که خیلی طرفدار ندارند، انتخاب می کنم، مثل روزهای وسط هفته یا ساعات اولیه صبح. به این ترتیب شانسم در پیدا کردن پروازهای تخفیف دار افزایش می یابد.
     معمولا خودم مستقیم با هتل یا مهمان پذیر تماس می گیرم و درباره اتاق های ارزان تر سوال می کنم. مطمئنا آن ها دوست ندارند اتاق های شان خالی بماند، پس تخفیف خواهند داد. همیشه هم بیشتر از یک شب در هتل می مانم زیرا بسیاری از هتل ها و مهمان پذیرها در صورت اقامت بیشتر از یک شب با هزینه و اجاره کمتری پذیرای مسافران هستند.
    معمولا صفحات مجازی سایت های مسافرتی، خطوط هواپیمایی و هتل ها را دنبال می کنم تا از آخرین اخبار و برنامه های تخفیفی مطلع شوم و به این ترتیب هزینه سفرهایم کاهش می یابد.
     از فوق برنامه های رایگان هتل مثل جنگ های شاد، کنسرت و استخر و غیره نیز استفاده می کنم.
    بعد از اقامت در هتل ابتدا سراغ قسمت اطلاعات گردشگری می روم و از نقشه ها و ایده های رایگان می پرسم. در بسیاری از هتل ها، گشت و گذار با وسیله نقلیه به طور رایگان بر عهده خود هتل است. همچنین بروشورهای راهنما را مطالعه می کنم چرا که بسیاری از آن ها کارت تخفیف یا رایگان برای برخی مکان های دیدنی دارند.
     همیشه که نباید در هتل ها و سوئیت ها ی شیک و مرتب اقامت کرد. بارها پیش آمده که هزینه اقامت در هتل برایم گران تمام می شده  به همین دلیل کنار ساحل یا در پارک چادر زدم و یک روز زندگی دور از هیاهوی شهری را تجربه کردم.
     اغلب سعی می کنم برای مسافرت زمان خود را به گونه ای تنظیم کنم که شب ها را در راه باشم، مثلا در قطار یا اتوبوس که در طول مسیر همان جا بخوابم و مجبور نباشم برای یک شب اقامت در جایی هزینه ای بپردازم.
     تا جایی که می توانم پیاده روی می کنم و مناظر اطراف را با دقت بیشتری می بینم. هم برایم بی هزینه است و هم با پرسه زدن در شهر تجربیات بیشتری به دست می آورم. با مردم بومی هر شهر آشنا و هم صحبت می شوم. هیچ منظره و صحنه قشنگی را از دست نمی دهم و با عکس آن را ثبت می کنم.گاهی اوقات نیز دوچرخه کرایه می کنم یا مانند مردم خود شهر از حمل و نقل عمومی استفاده می کنم.
    هنگام خرید چانه می زنم و تخفیف می گیرم. من هرگز از چانه زدن هنگام خرید خجالت نکشیده ام و با تجربه ای که من در سفر دارم، به نظرم چانه زدن و تخفیف خواستن در اغلب شهرها و کشورها بسیار رایج و معمول است.
    برای خرید سوغاتی، لباس و غذا و هر چیز دیگری که نیاز دارم معمولا از همان جاهایی که افراد بومی خرید می کنند، من‌ نیز خرید می کنم. به دنبال بازارهای هفتگی می گردم یا از مغازه هایی که در خروجی شهرها واقع شده اند خرید می کنم، چون به تجربه دریافته ام که این مکان ها قیمت های ارزان تر  و مناسبت تری دارند.

 
صرفه جویی ها
    عادت ندارم پول خود را صرف خدمات خشک شویی پر هزینه هتل ها بکنم و تا جایی که بتوانم لباس هایم را خودم می شویم.
    دسترسی به اینترنت: یکی از اولویت هایم برای اقامت در یک هتل یا مهمانپذیر ، داشتن وای فای رایگان است. به همین ترتیب نیز  ترجیح ام برای کافه،رستوران و کتابخانه و ... جایی است که وای فای رایگان دارد.البته یادم می آید که یک‌بار هم مجبور به استفاده از کافی نت شدم، آن هم با سرعت اینترنت کند و لاک پشتی که هزینه اینترنت را باید دقیقه ای پرداخت می کردم، اما من فکر خوبی به ذهن ام رسید. ‌ابتدا همه پیام‌هایم را یک‌جا  نوشتم سپس به اینترنت وصل شدم، تا پیام‌هایم همگی یک‌جا ارسال شوند.
    همیشه قبل از آغاز  یک سفر جاده ای، اتومبیل ام را سرویس می کنم. مثلا فشار و باد لاستیک های ماشین را چک می کنم. از روغن مناسب ماشین استفاده می کنم. حواسم هست که بار ماشین را با چمدان های حجیم، سنگین نکنم. زیرا هر چه ماشین سنگین تر باشد، سوخت بیشتری مصرف می شود. دو توصیه هم برای شما دارم که خودم همیشه رعایت می کنم. اول این که آهسته برانید، دوم این که وسایل خود را داخل ماشین قرار دهید نه روی آن.
    به دیدن مکان های کمتری می روم، اما زمان بیشتری را در آن‌جا می گذرانم.من عاشق سفرهای آهسته و آرامم نه این که از این سوی کشور به آن سوی کشور بدوم یا شش کشور را در شش هفته سفر کنم. زیرا با عجله سفر کردن و با سرعت از این شهر به آن شهر رفتن مستلزم متحمل شدن پروازهای هوایی و سفرهای جاده ای متعدد و رانندگی کردن مسیرهای طولانی است که همه این ها می تواند هزینه های زیادی برای من داشته باشد، بنابراین آهسته سفر می کنم و در عوض بیشتر مشاهده می کنم و می توانم هر چیز لذت بخش رایگانی را کشف کنم.
    اگر هتل مناسب پیدا نکنم سراغ اجاره سوئیت هایی می روم که آشپزخانه داشته باشند و به جای صرف غذا در رستوران بتوانم غذایم را در همان آشپزخانه تهیه کنم و به این طریق در هزینه غذا و خوراک خود صرفه جویی می کنم.
     سعی می کنم وعده های غذایی کمتری را در رستوران بخورم چون رستوران ها همیشه هزینه ها را دو چندان می کنند. من همیشه سعی می کنم معمولا هتلی را انتخاب کنم که منوی صبحانه رایگان روی برنامه خود دارد. گرچه من به شخصه اغلب به جای صرف غذای آماده در رستوران، غذای مختصری برای خود آماده می کنم و یک‌ گردش مفرح در یکی از پارک های شهر با مناظری عالی برای خود ترتیب می دهم. حتی غذای بین راهی ام در اتوبوس و قطار را خودم تهیه می کنم.
    هر چیز رایگانی را انجام می دهم و از آن لذت می برم مثل دیدن یک‌ نمایشگاه یا تئاتر خیابانی، بازی در پارک، کوهنوردی، شنا در دریا، پیاده روی، دوچرخه سواری، فروشگاه گردی، تماشای مناظر طبیعی و لذت بردن از طبیعت، تماشای فیلم رایگان در هتل ها یا کافه ها....


 
    و حرف آخر: اگرچه من خود اغلب در سفر به سر می برم، اما حرف آخرم برای دخل و خرجی ها این است که اگر گاهی شرایط و امکانات و هزینه سفر کردن را ندارند، در شهر خود بمانند و همان جا سفر کنند. یکی از بهترین روش ها برای بیشتر سفر کردن این است که در منطقه خودتان مکان های جدیدی را کشف و گردش کنید. سفر لزوما به معنای سفرهای هوایی و جاده ای طولانی و پر هزینه نیست. شما می توانید به سینما،کوه ، پارک های جدید و فروشگاه ها و مجتمع های تفریحی و تجاری تازه تاسیس و خلاصه هر جایی که در شهرتان تازگی دارد بروید و گردش کنید و لذت ببرید. حتی می توانید  یک سفر یک‌ روزه کوتاه به یکی از شهرهای اطراف منطقه خودتان ترتیب دهید.
بعد از تمام شدن حرف های آقای مارکوپولو، از او به خاطر پیشنهادهای سودمندش تشکر کردم و گفتم:"ممنون از این که وقت چنین  مصاحبه مفیدی را به ما دادید اما از این حرف ها که بگذریم چیزی که الان ذهن ام را مشغول کرده این است که در زمان شما این همه فناوری نبوده است، پس چطور این قدر با فناوری امروزه ما آشنایی دارید؟"
و او باز هم یکی از همان لبخندهای مرموزش را زد و گفت:" مثل این که شما فراموش کردید من مارکوپولو هستم و زمان و مکان برایم بی معناست...".