روسیه 2018 جایی برای فراموشی کینه‌ها رنگ‌ها عاشق می‌شوند

مهدی فیضی‌صفت ‪-‬ وقتی «رشیدی یکینی» اولین گل تاریخ فوتبال نیجریه در جام جهانی را 24 سال قبل به ثمر رساند، تور دروازه را در چنگ گرفت، صورتش را در میان قفس توری قرار داد و فریاد زد تمام درد و رنج قاره سیاه را. نیجریه نماینده قاره آفریقا بود و اولین حضورش در بزرگترین تورنمنت فوتبالی جهان را تجربه می کرد اما می‌خواست ظلم و استثمار چند صد ساله را با یک قاب در ذهن جهانیان ماندگار کند. شاید «یکینی» که بعدها افسردگی از پای درش آورد، گمان نمی کرد فوتبال، رنگ نژادپرستی را از چهره کشورهای جهان بپراند ولی معجزه دوّار از هر سیاستمدار و دیکتاتوری قدرتمندتر بود؛ سیاستی که سایه سیاهش، آسمان ورزش را از نور محروم کرده و درخت کینه را در دل ها تنومندتر می کرد. المپیک که قرار بود نماد صلحی باشد برای مردمان سراسر جهان، در سه دوره تیر زهرآگین سیاست را در قلبش احساس کرد. المپیک 1956 ملبورن، آلوده جو مسموم سیاست بود.
چین در اعتراض به پذیرفته شدن تایوان، از عضویت در کمیته بین المللی المپیک استعفا داد و از حضور در مسابقات امتناع کرد. هلند و اسپانیا هم به دنبال اشغال نظامی مجارستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، بازی ها را تحریم کردند. مصر، لبنان و عراق هم دیگر کشورهایی بودند که به خاطر بحران کانال سوئز به ملبورن نرفتند. المپیک 1972 مونیخ هم تحت تاثیر اتفاقات سیاسی همراه با خونریزی، از حالت عادی خارج شده و المپیک 1980 به دلیل اعزام نیرو از جانب اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، از سوی آمریکا، آلمان غربی، ژاپن و ایران تحریم شد. ورزش و مخصوصا فوتبال زیر سایه سنگین سیاست بودند، مردم هم با هیزم ریختن در آتش نژادپرستی تلخ می کردند کام ورزش دوستان را. سولی مونتاری و کوین پرینس بواتنگ، ستاره های سیاه‌پوست غنایی جزو قربانیانش بودند که کاسه صبرشان لبریز شد و یک بار نیمه‌کاره، بازی را رها کردند. با این حال فوتبال پیوند می زند تمام رنگ ها را، مخصوصا در جام جهانی. سفید، سیاه، زرد و سرخ درون مستطیل سبز می شوند برادرانی برابر. رنگ ها هم عاشق می شوند درون چمن سبز جادویی.
هواداران هم تعصبات قومی و نژادی را جا می گذارند درون مرزهای‌شان و می آیند به عشق فوتبال. روی سکوها کنار همدیگر می نشینند، می خندند و گریه می کنند. انگلیسی های مغرور و فرانسوی های خودبین دیگر دوری نمی کنند از مردمان آفریقایی و آسیایی که آهنربای فوتبال می کشاندشان به روسیه؛ پایتخت فوتبال در روزهای جام جهانی. 32 تیم، 32 کشور، 32 فرهنگ و 32 تاریخ، همه و همه به مدت یک ماه تمام باورهای نادرست شان به دست معجزه فوتبال فراموش می شود. مردمان سرزمین های مختلف کنار غریبه هایی می نشینند که غوغایی است میان کشورهای‌شان در عرصه سیاست. در روسیه دیگر خبری از نفرت نخواهد بود، جنگ ها و سیاست ها می ماند برای یک ماه دیگر. باور دارند وقت زیاد است برای ادامه کینه توزی ها. شاید امروز ورزش است که روی سیاست سایه انداخته، سایه ای که لبخند تمسخرآمیزی بر لب دارد، خطاب به سیاستمدارانی که می‌خواهند دیوار فاصله ها میان کشورها را ضخیم تر کنند اما آتشفشان فوتبال، ذوبش می کند.