کتاب مظلوم‌ترین کالای فرهنگی است

مدتی از برگزاری نمایشگاه کتاب گذشته است و باید بگویم که متاسفانه این رویداد بیشتر یک فروشگاه بزرگ است تا نمایشگاه! سطح نمایشگاه ما معلوم است. ما در انتشارات ققنوس، پیش از برگزاری نمایشگاه برنامه های زیادی داشتیم اما بسیاری از آن‌ها اجرایی نشد چرا که نمایشگاه این ظرفیت را نداشت. ما «اورهان پاموک»، نویسنده برنده جایزه نوبل را به ایران دعوت کردیم اما به دلیل محدودیت های موجود در مصلی نتوانستیم استقبال مناسبی از این نویسنده داشته باشیم؛ اگر نمایشگاه ما واقعا نمایشگاه بود باید از پاموک استقبال خوبی می کرد چرا که روی اعتبار نمایشگاه نیز تاثیرگذار بود. ما برنامه های زیادی برای نمایشگاه داشتیم اما در نهایت مجبور شدیم همه را کنسل کنیم و به جای آن ها صندوق‌هایی قرار دهیم تا مردم بتوانند راحت خرید کنند. این نمایشگاه تنها یک فروشگاه بزرگ است که یک بار در سال برگزار می شود. البته نمی توان منکر فروشِ خوب نمایشگاه شد. ما در نمایشگاه 97 رشد چشمگیری از نظر فروش داشتیم و این رشد نسبت به سال قبل، 45 تا 50 درصد بود. همین‌طور سال گذشته که نمایشگاه در شهر آفتاب برگزار شده بود نیز نسبت به سال قبلش، 20 درصد افزایش فروش داشتیم.
اما مشکلات نشر با برپایی سالانه نمایشگاه حل نمی شود. بسیاری می گویند کتاب گران است، اما اگر نگاهی به سایر کالاها بیندازیم می بینیم که کتاب گران نیست و حتی كم‌ترین قیمت ها به کتاب اختصاص داده می شود. تیراژ متوسط یک رمان در کشور ما بین 500 تا 700 نسخه است. از سوی دیگر مسائل ارز، روی سیاست گذاری‌های ما بسیار تاثیر داشته است به‌گونه ای که در عرض چند دقیقه قیمت کاغذ بالا و پایین می شد و به همین جهت بود که ما 20روز برای انتشار کتاب ها دست نگاه داشتیم. خرید کاغذ بسیار مشکل بود و در واقع کاغذی در بازار یافت نمی شد! این حالت اسفناکی در طول دوران گذشته برای کاغذ بود. کاغذ 65 هزار تومانی تا صد و 150تومان افزایش یافت اما ما تلاش کردیم قیمت کتاب‌ها را بالا نبریم و از سود خود هزینه کنیم. برای مثال کتاب ملت عشق از چاپ اول با قیمت 33هزار تومان منتشر شد و ما تا همین امروز تلاش کردیم قیمت را بالا نبریم اما با توجه به این افزایش هزینه، در چاپ های بعد معلوم نیست بتوانیم در مقابل افزایش قیمت مقاومت کنیم.
حوزه نشر از چند مشکل اساسی رنج می‌برد که تنها یکی از آن ها مساله کاغذ است. مساله مهم‌تر مجوز است که پروسه آن بسیار طولانی شده و به جهت سیستماتیک شدن کسی پاسخگوی ما نیست. کتابی هست که6ماه پيش به وزارت ارشاد تحویل داده ایم و هنوز مجوز آن صادر نشده است. کتاب ها را می فرستیم و بعد از چندین و چند ماه بدون اصلاحیه مجوز می‌گیرد. دلیل این پروسه طولانی را هم کسی به ما توضیح نمی دهد.
مشکل بعدی اصلاحیه هایی است که روی کتاب می خورد. خیلی از واژه هایی که در سریال های خانگی یا حتی صدا وسیما بدون مشکل پخش می شوند، در کتاب اصلاحیه می‌خورد. اشاره به کوچک‌ترین کلمات مساوی است با حذف آن. در واقع می‌توان گفت کتاب، مظلوم ترین کالای فرهنگی است.


مساله بعدی قاچاق کتاب است که خوشبختانه توسط اتحادیه ناشران و نیروی انتظامی پیگیری و تا حدی سروسامان داده شد؛ حرکت خوبی صورت گرفت اما کافی نیست. امیدوارم این کار ادامه دار باشد.
از سوی دیگر باید به کتاب فروشی ها توجه کنیم. امروز می بینیم که در بسیاری از مراکز خرید، سینما افتتاح شده است و مردمی که برای خرید و تفریح می آیند به سینما هم می روند اما این امکان برای کتابفروشی ها کمتر است. فروشگاه های کتاب که در مراکز خرید واقع شده اند از فروش نسبتا خوبی برخوردارند. مساله اصلی این است که کتاب در دسترس مردم قرار نمی‌گیرد. این‌طور نیست که بگوییم مردم کتاب نمی خوانند اگر این کالای فرهنگی در معرض دید آن ها قرار گیرد حتما خریداری می کنند.
متاسفانه در کشور ما ویترین مناسبی برای کتاب وجود ندارد. کتاب باید لمس شود، اسمش شنیده شود و مردم آن را ببینند؛ در واقع بحث اولیه ویترین کتاب است. از سوی دیگر در بسیاری از محلات کتابفروشی وجود ندارد چون صرفه اقتصادی چندانی ندارد، کسی سراغش نمی رود و بسیاری از کتابفروشی ها نیز به فروختن لوازم التحریر مشغولند. کتابفروشی‌ها را باید مکانیزه کرد به گونه ای که جوابگوی پاسخ‌های روز مردم باشند.