دغدغه‌ها و خواسته‌های فعالان حزبی از روحانی



مرتضی گلپور / دلیل مشغله رئیس جمهوری باشد یا تعدد برنامه‌ها در بازگشت از سفر چین، قرائن نشان می‌دهد امسال ضیافت افطار رئیس جمهوری با فعالان سیاسی و حزبی برگزار نخواهد شد. این در حالی است که در سال‌های گذشته فعالان سیاسی در چنین نشستی فرصت می‌یافتند تا آخرین دیدگاه‌ها و نظرات خود را برای رئیس جمهوری و اعضای دولت یا دیگر هم صنفان خود مطرح کنند. اکنون که قرار نیست چنین ضیافتی برگزار شود، از فعالان سیاسی پرسیده‌ایم اگر احتمالاً در چنین نشستی حاضر می‌شدید، به رئیس جمهوری و دیگر حاضران چه می‌گفتید؟ فعالان سیاسی اصولگرا، اصلاح‌طلب و اعتدالی، بر دو نکته اشتراک نظر داشتند؛ وحدت و گفت‌و‌گو. آنان می‌گویند شرایط دشوار داخلی و بین‌المللی اقتضا می‌کند که همگان منافع ملی را در نظر بگیرند و درباره مسائل مختلف کشور با هم گفت‌و‌گو کنند تا برخلاف آنچه درباره «اف.ای.تی.اف» در مجلس گذشت، به رهیافت مشترک دستیابیم. برخی دیگر هم عنوان کردند در صورت حضور در چنین جلسه‌ای، از دولت می‌خواستند برای رفع موانع ساختاری، اجتماعی و فرهنگی تحزب گام بردارد تا کار شفاف حزبی و سیاسی در کشور کم هزینه شود. دیدگاه‌های این فعالان سیاسی را بخوانید.



فرهنگ‌سازی برای کار جمعی

مسعود شفیعی
عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه
هنوز به‌مرحله‌ای از توسعه سیاسی نرسیده‌ایم تا بتوانیم بگوییم تحزب در کشور نهادینه شده است. امروز نه تنها در جامعه به‌کار شناسنامه دار سیاسی اهمیت داده نمی‌شود، بلکه افراد تلاش می‌کنند دیدگاه سیاسی خود را بروز ندهند. افراد اغلب بر این باورند که در صورت پنهان کردن دیدگاه و رویکرد سیاسی، منافع بیشتری عاید آنان خواهد شد و در صورت بروز ایده سیاسی، ضرر یا فشارهایی متوجه آنان خواهد شد.
مطابق چنین شرایطی انتظار می‌رود دولت به‌عنوان نهاد اجرایی، تلاش کند فرهنگ تحزب را که جزء لاینفک مردمسالاری دینی است، در کشور نهادینه کرده و نه تنها خود تحزب را به رسمیت بشناسد، بلکه تلاش کند سایر ارکان کشور نیز چنین رویکردی را در پیش بگیرند.
برای دستیابی به چنین مقصودی، دولت باید به سهم خود برای از میان برداشتن موانع ساختاری، فرهنگی و اجتماعی تحزب گام بردارد. به این معنی که باید احزاب به رسمیت شناخته شده و تلاش شود آگاهی جامعه از مفهوم تحزب افزایش یابد. این امر به معنای دخالت دولت در امر تحزب نیست، بلکه انتظار می‌رود دولت بسترهایی را فراهم آورد تا ابتدا، فرهنگ کار جمعی در کشور نهادینه شود و در گام بعدی، کار جمـــــــــعی شناسنامه دار سیاسی به رسمیت شناخته شود؛ کاری که در نهایت می‌تواند در بهبود زندگی تک تک شهروندان ایران مفید باشد.
در این زمینه اگر احساس شود دولت در انتصابات بویژه در حوزه سیاسی به افرادی با شناسنامه سیاسی مشخص و شفاف بها می‌دهد، گام مثبتی در ترویج فرهنگ کار حزبی خواهد بود. اما اگر افراد احساس کنند با پنهان کردن ماهیت دیدگاه سیاسی، منافعی بیشتری عاید آنان خواهد شد – آنچنانکه بخش‌هایی از حاکمیت به این فضا دامن می‌زند- در این صورت نمی‌توان امیدوار بود که کار حزبی در کشور ما ریشه دواند. اکنون ما نیازمند سیاستگذاری، ریل‌گذاری و فراهم کردن بسترهای فعالیت نهادهای مدنی و تشکل‌های اجتماعی فراگیر هستیم تا با ایجاد مشارکت حداکثری در زمینه‌های مختلف، زمینه رشد و بالندگی کشور را به وجود بیاورند.
اکنون شاهد تغییر در قانون احزاب هستیم که از دهه شصت دست نخورده باقی مانده بود. وزارت کشور تلاش می‌کند احزاب را مقید کند در چارچوب جدید قانونی عمل کنند. اما پرسش این است که چقدر به احزاب کمک شده است تا خود را با شرایط جدید وفق دهند. این درحالی است که احزاب به‌طور کلی با محدودیت‌ها و مشکلات بویژه مشکل «فرهنگ حزب گریزی» برای بقای خود دچار مشکل هستند. آنچه امروز به آن نیازمندیم، حمایت نظام مند، قانونمند و شفاف از احزاب است. دراین صورت هم شاهد گسترش تحزب خواهیم بود و هم احزاب مختلف، خواهند توانست دیدگاه‌های بخش‌های مختلفی از جامعه را پوشش دهند که این امر در نهایت به بهره‌گیری از ظرفیت‌های اجتماعی برای توسعه کشور منجر خواهد شد.

آقای رئیس جمهوری گزارش دهند

رحمت‌الله بیگدلی
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
کمتر کسی است که آوردگاه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ را از یاد برده باشد؛ در کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال گذشته، جریان مخالف رئیس‌جمهوری، شمشیرش را از رو بسته و مصمم بود آقای روحانی، نخستین رئیس‌جمهوری یک دوره‌ای ایران باشد. روی این خواسته هم سرمایه‌گذاری سنگینی کرده بود و علاوه بر استمداد از ابر و باد و مه و خورشید و فلک، دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی‌ای به راه انداخته بود تا با اخلال در مجاری اطلاعاتی مردم و تخریب آقای روحانی، وی را از مسند ریاست‌جمهوری به‌‌زیر بکشد‌!
در چنین فضای سنگینی اصلاح‌طلبان همانند سال ۹۲ مردانه پای کار آمدند و از جان مایه‌ گذاشتند و از صرف مال و آبروی خود برای توفیق آقای روحانی دریغ نکردند. خوشبختانه و به لطف خدا، برخلاف خوابی که مخالفان برای آقای روحانی دیده بودند، وی‌ نه تنها در انتخابات پیروز شد، بلکه ارتقای رأی معناداری هم داشت. این در حالی است که آقای هاشمی‌رفسنجانی‌ در دوره‌ دوم ریاست‌جمهوری‌‌اش با وجود اینکه انتخابات تشریفاتی بود و در واقع رقیبی هم نداشت، تنزل رأی معناداری داشت و حتی آقای خاتمی هم با وجود محبوبیت بی‌نظیرش‌ در انتخابات دوم ریاست‌جمهوری‌اش، چنین ارتقای رأی معناداری نداشت، اما آقای حسن روحانی قریب ۷ میلیون رأی بیش‌تر از دوره قبلی کسب کرد؛ آن هم در انتخاباتی بدون حرف و حدیث که به‌دلیل متفاوت بودن مجری‌ و ناظر مطلقاً امکان تصور کوچک‌ترین اعمال نفوذی هم‌‌ در نتیجه انتخابات در مخیله کسی خطور نکرده‌است. همه دیدیم که احد الناسی نتوانست ادعا کند که در این انتخابات یک رأی هم جا به جا شده است.
البته اصلاح‌طلبان به‌رغم حمایت بی‌دریغشان از رئیس‌جمهوری، هیچ‌گاه در پی سهم‌خواهی نبوده‌اند. خواسته اول و آخر اصلاح‌طلبان از آقای روحانی رئیس جمهوری که بارها هم گفته و بر آن تصریح و تأکید کرده‌اند، پایبندی به برنامه‌ها و وعده‌هایی است که در ایام انتخابات مطرح کرد.
متأسفانه در کشور ما در ایام انتخابات افراد متعددی می‌آیند و وعده‌های فراوان و بعضاً «فضایی» می‌دهند، اما با پایان انتخابات، بخش عمده این وعده‌ها به‌فراموشی سپرده می‌شود و همین نکته باعث شده است که بخشی از جامعه معتقد باشد که این وعده‌ها تاریخ مصرف انتخاباتی دارند و در نتیجه به‌تدریج از شرکت در انتخابات دلسرد شوند.
از‌ این‌رو شایسته است آقای روحانی برای اینکه مشمول چنین قضاوتی نشود، در آستانه سالگرد تشکیل دولت دوم‌ خود، درباره قول‌هایی که داده‌اند به مردم گزارش بدهد.
آقای روحانی باید به‌صورت شفاف گزارش دهد که برنامه‌های ایشان تا چه میزان تحقق یافته و چه موانعی بر سر تحقق وعده‌های دیگر وجود دارد و از همه مهم‌تر برای پاسخگویی هر چه بیش‌تر به مطالبات مردم، چه تدبیری اندیشیده است؟
آقای روحانی و دولتش‌ باید در زمینه مسائل بین‌‌المللی، مشکلات ناشی از تخلفات امریکا درباره برجام، مشکلات اقتصادی و کند بودن حرکت کشور به‌سوی پشت سر گذاشتن رکود اقتصادی، موانع موجود بر سر راه تأمین حقوق شهروندی و اقدامات انجام‌شده در خصوص رفع حصر و... توضیحات شفاف و اقناعی به‌مردم بدهند.


مسیر گفت‌و‌گو هموار شود

آذر منصوری
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت
از آنجایی که از کم شدن حجم دیدارهای ماه مبارک رمضان رئیس جمهوری استقبال می‌کنم، از برگزار نشدن جلسه افطاری فعالان سیاسی و رئیس جمهوری هم ناراحت نیستم. زیرا با توجه به فشارهای اقتصادی و معیشتی که برای اقشار مختلف جامعه در کشور وجود دارد، شاید بهتر باشد روزها و زمان‌های دیگری برای گفت‌و‌گو با دولت یا رئیس جمهوری انتخاب شود تا هم فرصت بهتر و زمان بیشتری برای طرح مطالب باشد و هم هزینه‌ای در پی نداشته باشد. فارغ از اینکه این هزینه‌ها از کجا تأمین می‌شود، در شرایط فعلی جامعه می‌توان آنها را در جاهای دیگر هزینه کرد. اما اگر شرایط برای نشست و گفت‌و‌گوی رئیس جمهوری و احزاب فراهم شود، باید این نشست به گونه‌ای طراحی شود که هم طیف‌های مختلف سیاسی حضور داشته باشند و هم وقت کافی برای بیان نظرات این دیدگاه‌ها و سلایق مختلف فراهم شود. باوجود این، مهم‌ترین مسأله این دیدار باید شکل دادن یا ایجاد فرصتی برای گفت‌و‌گوی جریان‌های سیاسی در کشور باشد. گفت‌و‌گو ضرورت غیرقابل انکار سیاست امروز است و می‌تواند مقدمه دریافت مشترک از سیاست‌های مختلف باشد، زیرا تا این درک مشترک وجود نداشته باشد، ایجاد تفاهم مشترک برای دریافت رهیافت‌های مشترک برای حل مشکلات فراهم نخواهد شد. آنچه امروز درباره اف.ای.تی.اف در کشور و مجلس دیده می‌شود، از قضا ناشی از نبود بحث و گفت‌و‌گو در کشور است. حال آنکه همانند برجام باید درباره این ضرورت‌های امروز کشور و جهان تصمیم‌گیری شده و با مسیر گفت‌و‌گو طوری هموار شود که یک گام برای حل مشکلات کشور برداشته شود.


جای خالی «گفت‌و‌گو با مخالفِ من»

ناصر ایمانی
فعال سیاسی اصولگرا
رئیس جمهوری در چند وقت اخیر برای تلطیف فضای سیاسی تلاش بسیار کرده‌اند و همین مجال را مغتنم می‌شمارم تا از ایشان تشکر کنم؛ بنده در گفت‌و‌گوهای گذشته به طرح برخی موضوعات از سوی رئیس جمهوری انتقاد داشتم اما امروز نمی‌توان تلاش صادقانه رئیس جمهوری برای کاستن از فضای تنش و تشنج را نادیده گرفت. چرا که مانع از این می‌شود فضای کشور، بی دلیل تند شود. یکی از اصلی‌ترین خواسته‌ها از رئیس جمهوری این است که هم در ظاهر و هم در عمل به منتقدان خویش بها بدهند. بحث من بر سر برجام نیست و منظورم منتقدان خارج از دایره حامیان رئیس جمهوری نیز نیست. بهتر است آقای روحانی برای پیشبرد بهتر امور کشور، به تعبیری منتقدان را به حساب بیاورد و در موضوعاتی مثل صنعت، کشاورزی، اقتصاد و... که خیلی به خط و خطوط سیاسی و جناحی نیز ربط ندارد، از کسانی که حرفی برای گفتن دارند دعوت به عمل بیاورد و سخنان آنها را بشنود. رئیس جمهوری همچنین می‌تواند وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های مسئول را مکلف به برگزاری جلسه با منتقدان کند؛ چرا که به قطع و یقین برگزاری چنین جلساتی از تنش‌های موجود می‌کاهد. شاید برخی از دوستان از این صحبت دلخور شوند اما یکی از عادات خوب رئیس دولت اصلاحات این بود که هر از چندگاهی برخی از چهره‌های منتقد خود را که گاه خیلی مورد مضحکه رسانه طرفداردولت نیز بودند، به ریاست جمهوری دعوت می‌کرد و در ظاهر هم شده به آنها بها می‌داد.آن رویکرد، به تلطیف فضا کمک می‌کرد و به اعتقاد من این عادت حسنه‌ای بود که می‌تواند از سوی رئیس جمهوری تداوم بیابد.بالاخص که امروزشرایط کشور سخت است. البته منظور از جلسه با منتقدان و شنیدن صدای آنها، حتماً به این معنا نیست که همه حرف‌های منتقدان را گوش کنند؛ همه می‌دانیم که برخی از منتقدان رویه تند و رادیکالی دارند. اما منتقدانی هم هستند که در گذشته مسئولیت داشتند؛ تجربه واطلاعات دارند و می‌توانند کمک کار دولت باشند. چه اشکالی دارد دولت با سعه صدر پای حرف این افراد بنشیند؟ ما مدام از «وحدت ملی» حرف می‌زنیم و وحدت ملی در عمل یعنی همین که رئیس جمهوری با منتقدانش گفت‌و‌گو کند؛ این گفت‌و‌گو، دوری‌های کاذب را از بین می‌برد و منتقدان دیگر شعار تند نمی‌دهند.

به وحدت نیاز داریم

عبدالمقیم ناصحی
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز
وضعیت کشور در بخش‌های مختلف اعم از برجام، اقتصاد و معیشت مردم، این واقعیت را به ما یادآور می‌شود که امروز بیش از هر زمان دیگری به وحدت نیاز داریم. وحدت خواست همیشگی رهبر معظم انقلاب، از مسئولان و جریان‌ها و فعالان سیاسی است. دشواری‌های پیش روی کشور نشان از آن دارد که امروز بیش از هر زمان دیگری به وحدت سلایق مختلف نیاز داریم تا همه کشور به صورت ید واحده در آمده و راه حل‌های لازم برای برون رفت از مشکلات را پیدا کنند. به‌عبارت دیگر، در وضعیتی که مسائل متعدد موجب نگرانی برای ملت شده است، احزاب و جریان‌های سیاسی نباید با دست خود بر طبل تفرقه بکوبند.
فشارهای بیرونی همواره برای کشور وجود داشته و اکنون بیشتر هم شده است. حال اگر از درون کشور نیز تضاد میان سلیقه‌های مختلف به اوج برسد، از دو ناحیه بر مردم و نظام فشار وارد خواهد شد؛ از یک سو فشار از بیرون که موجب نگرانی است و از سوی دیگر فشار از درون که باعث می‌شود اضطراب مردم افزایش یابد. بنابراین امروز بزرگان، مسئولان و جریان‌های سیاسی و احزاب باید با وحدت نظر خود مردم را دلگرم کنند و به گونه‌ای حرف نزنند که موجب تفرقه شود.
ملت ایران از دیرباز سیاسی بوده و نسبت به رویدادهای مختلف، نظرات سیاسی داشته‌اند. از این نظر سیاست به خودی خود موضوع بد و ناپسندی نیست، اما همه ما باید برای این سیاسی بودن چارچوب داشته باشیم، به این معنی که در وهله نخست منافع ملی را در نظر بگیریم، از سوی دیگر به موضوعات روز دنیا توجه داشته باشیم. به این معنی که به گونه‌ای حرکت کنیم تا با گفتار و رفتار خود به نظام و مردم لطمه نزنیم. در نهایت اینکه همه جناح‌ها، سلایق ودیدگاه‌های موجود در کشور باید در کار سیاسی خود اصل نظام را در نظر داشته و کاری نکنند که به اصل نظام آسیبی وارد شود. در مجموع اینکه زمانی می‌توانیم در کار سیاسی موفق شویم که پشت سر رهبری حرکت کنیم و سیاست‌های خود را با رویکردهای کلان ترسیم شده از سوی ایشان تنظیم کنیم.