اعتماد ؛خنثي كننده تحريم ها

نويسنده كتاب مسوول تيم طراحي تحريم‌ها عليه ايران در دوره دوم رياست‌جمهوري اوباما و پيش از آن، 10 سال مسوول امور ايران در شوراي امنيت ملي و قائم‌مقام هماهنگي سياست تحريم در وزارت خارجه ايالات متحده امريكا بوده است.
بنا بر اين با نوشته يك فرد دانشگاهي و با يك اثر آكادميك مواجه نيستيم بلكه بيشتر با گزارش يك تجربه، از نگاه نويسنده يك تجربه موفق، روبه‌روييم. خواندن تمام اين كتاب، كه با سرعت و البته نه با دقت توسط مركز پژوهش‌هاي مجلس منتشر شده، براي دست اندركاران مذاكرات هسته‌اي و تيم‌هاي حقوقي، اقتصادي و امنيتي پشتيبان مذاكرات لازم است اما من در اينجا براي علاقه‌مندان فقط به چند نكته مهم اشاره و به همراه اين نكته‌ها در بعضي موارد نظر خودم را بيان مي‌كنم.
 
مرعوب تحريم نشويم


1- نويسنده در جاي جاي كتاب مي‌كوشد راهبرد استراتژيك تحريم را يك راهبرد مبتني بر يك نظريه سياسي معرفي كند. در اين نظريه رابطه‌اي (رابطه همبستگي) بين فشار و درد و استقامت و مقاومت تصوير مي‌شود. فشار و درد از طرف كشور تحريم‌كننده اعمال و استقامت و مقاومت از ناحيه كشور هدف ابراز مي‌شود. فشار و درد به صورت مطلق طراحي و اعمال نمي‌شود؛ بلكه به ميزاني كه كشور هدف را به مذاكره و تغيير رفتار سوق دهد. هر گونه افراط در اعمال تحريم ممكن است به رفتار غيرمعقول و نامناسب كشور هدف منجر شود و عملا استراتژي تحريم را به شكست بكشاند. همچنين تحريم‌ها بايد به گونه‌اي طراحي شوند كه امكان مقاومت براي كشور هدف را به حداقل برسانند. اگر كشور هدف بتواند راه‌هاي مقاومت و استقامت را پيدا كند تحريم‌ها بي‌خاصيت مي‌شوند.
براي شكستن مقاومت، نقاط ضعف كشور هدف بايد به خوبي و با دقت شناسايي شوند. حدود يك چهارم كتاب به توضيح اين رابطه با مصداق‌هاي مختلف مانند روسيه، كره شمالي و ايران اختصاص يافته است. نويسنده در بيان رابطه به روشني وجهه تبليغاتي و تهاجمي به خود گرفته است، به گونه‌اي كه خواننده را مرعوب استراتژي هدفمند امريكا كند تا چه بسا خود انتشار اين كتاب وسيله‌اي براي تحقق همان استراتژي و هدف تحريم‌ها باشد. خوانندگان ايراني كارشناس در حوزه‌هاي مختلف بايد در هنگام خواندن اين كتاب و سپس تصميم‌گيري‌هاي لازم واقع‌بينانه رفتار كنند؛ نه مرعوب كتاب و سياست‌هاي تحريمي شوند و نه خيال‌پردازانه تاثير تحريم‌ها را ناديده بگيرند.
تحريم ها اثر عكس داشته
2- يكي از راهبردهاي پيش‌برنده سياست‌هاي تحريم اطلاعاتي است كه امريكا درباره ميزان مقاومت كشور هدف (از اين پس ايران) و تاثير سياست تحريمي در آن بايد بداند. اين اطلاعات به گفته نويسنده از چند طريق به دست مي‌آيند. يكي از طريق مبادي رسمي اعلام‌كننده تراز تجاري، به ويژه ميزان واردات ابزارهاي مرتبط با مسائل نظامي امنيتي و از طريق گزارش‌هاي بانك مركزي و مراكز ديگر درباره تورم و ارزش پول ملي. دوم، اظهارنظرهاي مسوولان در رده‌هاي مختلف درباره تاثير‌گذاري تحريم‌ها؛ از يكسو اظهارنظرهاي تندي كه بر ضد نظام تحريم ابراز مي‌شود و از سوي ديگر سيگنال‌هاي دربردارنده آمادگي براي عقب‌نشيني و مذاكره؛ هر دو به معناي اين است كه سياست تحريم در مسير درستي به پيش مي‌رود. به نظر نويسنده (ص73، 104- 103) غالب جريان‌ها و نهادهاي مخالف تحريم در ايران همان نهادها و كساني بودند كه بيشترين منفعت را از استراتژي تحريم مي‌بردند. نويسنده با اشاره به بي‌انضباطي و فساد مالي در دولت‌هاي نهم و دهم ايران به قوت گرفتن پاره‌اي نهادها در سايه تحريم تصريح مي‌كند و مخالفت آنان با برجام را در اين ارتباط معنادار مي‌بيند. به نظر او (ص 121) اقدام امريكا براي تغيير رژيم ايران نتيجه معكوس خواهد داشت و در عوض بايد بر اقداماتي نظير سياست تحريم متمركز باشد تا آسيب رفتارهاي ايران را به حداقل برساند و وضع زندگي طبقه متوسط در ايران را بهبود ببخشد. نويسنده (ص 111-99) سه عامل بي‌خاصيت‌كننده تحريم‌ها را از اين قرار مي‌داند: 1- جامع نبودن تحريم‌ها 2- افراط در انتخاب دامنه تحريم‌ها 3- نداشتن هدف مشخص و سردرگمي كشور تحريم‌كننده.
 
ضرورت رويكرد همدلانه
3- نويسنده كتاب معتقد است ايران براي خنثي كردن تحريم‌ها راه‌هاي سياسي-اقتصادي و حقوقي پيش روي خود داشت و دارد و از بسياري از اين راه‌ها كمتر توانست بهره ببرد. مثلا ايران با دستكاري در آمارهاي نرخ تورم و بيكاري همواره درصدد گمراه كردن كشور تحريم‌كننده بوده است اما براي مجريان تحريم همان آمارهاي دستكاري شده هم داراي ارزش‌اند. راهكار ديگر، ايران با حمايت از گروه‌هاي همفكر منطقه‌اي و پاي‌بندي به قوانين جهاني بانك‌ها و با ديپلماسي فعال مي‌توانست امريكا را در صحنه نظام تحريم تنها بگذارد و هزينه فشار بر خود را بالا ببرد. امريكا با ازدست دادن همراهي كشورهاي ديگر نمي‌تواند به اهداف عيني خود دست پيدا كند. اما ايران فقط از بخشي از اين راهبرد سود جست (ص75-74، 119-116). راهكار ديگر، ايران مي‌تواند و مي‌توانست با استفاده از ابزار شكايت به سازمان ملل، به سازمان تجارت جهاني و به صندوق بين‌المللي پول خود را از ميدان تحريم‌ها دور كند.
طرح ادعاي وارد شدن خسارت به دليل نقض قراردادهاي كشورهاي اروپايي و ژاپن و غيره ابزاري موثر در حقوق بين‌الملل است و ايران با طرح چنين ادعاهايي مي‌تواند نشان دهد كه يك قرباني است و نه مهاجم.
به‌علاوه ايران در دوره‌‌اي از ظرفيت كشورهاي جنبش عدم‌تعهد استفاده كرد ولي اين روند ادامه پيدا نكرد (ص71، 81-83). در مقابل برخي شعارهاي تند عملا شانس طرح دعواهاي بين‌المللي را از بين بردند و كشورهاي منطقه را نسبت به خود بدبين كردند. (ص83-84، 93). به نظرم وزارت خارجه مي‌تواند از اين پيشنهاد نويسنده كتاب به خوبي استفاده كند. راه ساده و فوري اين است كه با فراخوان به دانشگاه‌ها و استادان حقوق بين‌الملل كمك كنيم تا آنها از طرف دستگاه‌هاي مسوول دعواي حقوقي در مجامع بين‌المللي طرح كنند. از يك كنفرانس بين‌المللي ساده در دانشگاه تهران شروع كنيد. متاسفانه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و نهادهاي فرهنگي مدعي مباحث استراتژيك بسيار ضعيف‌تر از آنند كه بتوانند به اين مباحث وارد شوند و كمكي كنند. درست نيست كه همه بار رفع تحريم و اجراي برجام را بر عهده وزارت خارجه و آن هم فقط برعهده يك جمع محدود و در نهايت يك نفر يعني آقاي دكتر ظريف گذاشت. در اين رابطه قوه قضاييه با دعوت از بهترين حقوقدانان كشور بايد در كنار وزارت امورخارجه عهده‌دار طرح شكايت‌هاي متعدد به نهادهاي بين‌المللي شود. راهكار ديگر نويسنده كتاب براي مقاومت در برابر تحريم‌ها، استفاده از مباني اخلاقي و اعتقادي مردم است: ايثار، تحمل درد و رنج، ساده‌زيستي، اعتقاد به عزت و استقامت در برابر دشمن، استفاده از كالاهاي داخلي و اهميت دادن به منافع ملي مي‌تواند به حاكميت ايران كمك دهد.
اما به نظر نويسنده كتاب اين راهكار در اين مقطع چندان در ميان ايرانيان كارگر نبوده است (ص46-47) . قوه قضاييه در بازگرداندن اموال اختلاس‌شده و جديت در مبارزه با فساد مالي و با رانت‌خواري‌ها مي‌تواند اعتماد را به مردم بازگرداند و عملا به شكست تحريم‌ها كمك كند. به‌علاوه اعتراف صريح به اشتباهات گذشته جريان‌هاي مختلف سياسي آنها را نزد مردم بزرگ و بزرگ‌تر و در تاريخ ماندگارتر مي‌كند.
جمهوري اسلامي براي تقويت اعتماد مردم بيش از هر زمان ديگر به تغيير رويكرد نياز دارد. از جمله تقويت همدلي و دوستي با يكديگر و احترام به تنوع منافع ملي، احترام به نظر نخبگان و كارشناسان فراجناحي و استفاده از سرمايه هويت ايراني. با اين تغيير رويكرد ايران و تماميت ارضي آن بيمه خواهد شد.
The Art of Sanctions: A view from the field
نويسنده: ريچارد نفيو (Richard Nephew)
ترجمه فارسي: مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي
تهران: اول خرداد 1397
 
گزارش يك تجربه
ريچارد نفيو، نويسنده كتاب مسوول تيم طراحي تحريم‌ها عليه ايــران در دوره دوم رياست‌جمهوري اوباما و پيش از آن، 10 سال مسوول امور ايران در شوراي امنيت ملي و قائم‌مقام هماهنگي سياست تحريم در وزارت خارجه ايالات متحده امريكا بوده است. بنا بر اين با نوشته يك فرد دانشگاهي و با يك اثر آكادميك مواجه نيستيم بلكه بيشتر با گزارش يك تجربه، از نگاه نويسنده يك تجربه موفق، روبه‌روييم.
 
راهبردي براي ايران
نويسنده كتاب معتقد است ايران براي خنثي كردن تحريم‌ها راه‌هاي سياسي- اقتـصـادي و حقوقي پيش روي خود داشت و دارد و از بسياري از اين راه‌ها كمتر توانست بهره ببرد. مثلا ايران با حمايت از گروه‌هاي همفكر منطقه‌اي و پايبندي به قوانين جهاني بانك‌ها و با ديپلماسي فعال مي‌توانست امريكا را در صحنه نظام تحريم تنها بگذارد و هزينه فشار بر خود را بالا ببرد. اما ايران فقط از بخشي از اين راهبرد سود جست.