سیاسی‌ها و نظامی ها از اقتصاد بیرون بروند

مجیدرضا حریری*- وابستگی اقتصاد ایران به نفت‌، دولتی کردن اقتصاد و فراموش کردن مردم و بخش خصوصی کشور را به نقطه شکننده‌ای رسانده که در مقاطع مختلف هر زمان کشورهای مختلف خواسته‌اند با ایران برخورد استراتژیکی داشته باشند، برخوردشان از جنس اقتصادی بوده است.
واقعیت این است که ما در حوزه صادرات و واردات اقتصادی چندان در دنیا موثر نبوده‌ایم که جهانیان بخواهند با ما وارد جنگ تجاری و اقتصادی شوند. همین است که امروز اگر جنگی پیش می‌آید ناشی از اختلاف نظرهای سیاسی است که به حوزه اقتصادی‌مان نفوذ کرده و اتاق جنگ سیاسی را به حوزه اقتصادی‌مان کشانده است.همین است که سیاستگذار و دولت باید بدانند نمی‌شود روی حمایت هیچ دولت خارجی از ایران حساب کرد‌ چرا که در دهه‌های گذشته برایمان روشن شده که هیچ دولت استراتژیکی در دنیا وجود ندارد که از ما حمایت اساسی کند. بنابراین راهش این است که به مردم بازگردیم و به مردم اطمینان کنیم و این مهم میسر نمی‌شود مگر اینکه مجموعه نظام و سیاستگذار رفتار صادقانه با مردم داشته باشند و شرایط اقتصادی را واقع‌بینانه برای همه مردم روشن کنند و به آنها بگویند در چه شرایطی مردم باید کمربندهایشان را محکم‌تر ببندند.
این واقعیت دارد که اقتصاد ما کاملا دولتی است که فرصت رقابت در آن به کسی داده نمی‌شود و شفافیتی در فعالیت‌های اقتصادی‌اش هم وجود ندارد. به عبارتی بلایی که در اقتصاد ما با واگذاری بنگاه‌های دولتی به بنگاه‌های شبه‌دولتی و خصولتی بر سر خصوصی‌سازی آمد، به نقاط ضعف اقتصادی در اقتصادمان دامن زد که نتیجه آن را می‌توان در مشکلات بانکی و صندوق‌های قرض‌الحسنه و اختلاس‌های بزرگ و‌... دید. بنابراین باید بدانیم که نقاط ضعف اقتصادی‌مان در سه بخش عمده عدم شفافیت، عدم آزادی اقتصادی و رقابتی نبودن اقتصاد خلاصه شده است، به گونه‌ای که می‌توان همه نقاط ضعف اقتصادی‌مان را در قالب این سه بخش فهرست‌بندی کرد.
بنابراین اگر قرار است با فشارهای بیرونی مبارزه کنیم باید اقتصاد را نسبت به تکانه‌های بیرونی با تکیه بر نقاط ضعف‌هایمان مقاوم کنیم.


به عبارتی امروز زمان این نیست که بگوییم چرا به این نقطه رسیده‌ایم و باید این را هم بپذیریم که با درگیری‌های سیاسی داخلی نمی‌توان بر مشکلات فائق آمد و اقتصاد را مقاوم کرد. باید به دنبال راه‌های اساسی رفت. به بیانی باید سیاسیون و نظامیون و هر بخش غیر‌اقتصادی در کشور، پایش را از اقتصاد بیرون بکشد و اجازه دهد که اقتصاد توسط مردم و فعالان اقتصادی هدایت شود. اما از آنجا‌ که مقاومت در تمام عرصه‌های ما نسبت به این مسایل وجود دارد، نیازمند یک اجماع موثر در بین همه سیاستگذاران کشور هستیم.
این نکته را هم نباید از یاد ببریم بحثی که تحت عنوان سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در چند سال گذشته مطرح شد، درواقع به یک منازعه سیاسی تبدیل شد که گروه‌های مختلف سیاسی از لیبرال‌ترین تا نهادگراترین اقتصاددان‌های ما، همگی پشت این شعار خود را پنهان کردند و با تکرار حرف‌های گذشته از آن به اقتصاد مقاومتی تعبیر کردند. بنابراین باید گفت که اجرای سیاست‌های درست اقتصاد مقاومتی منوط به دستیابی به یک مفهوم و اجماع اساسی در خصوص آن است تا بتوان آن را به حوزه اجرایی رساند. به عبارتی راه‌هایی که در طول سه سال گذشته رفته‌ایم سرشار از اشتباهات اساسی بوده است و باید بدانیم که اقتصاد مقاومتی چیزی غیر از راهی است که در طول همه این سال‌ها رفته‌ایم.
*نایب رییس اتاق بازرگانی ایران و چین