تاب آوری اقتصاد ایران چقدر است‌؟

گروه اقتصادی- برای آرام گرفتن بازار هرآنچه لازم بود انجام شد و هر سیاستی که دولت به ذهنش می‌رسید را اعمال کرد، اما در نهایت بازار تعیین‌کننده آنچه شد که در اقتصاد دیدیم و برنامه‌های سیاسی و اقتصادی برون‌مرزی بود که توانست برای برنامه‌های اقتصادی ما تصمیمات اساسی بگیرد.
سیاسی‌بازی‌های آمریکا در حال رخ‌نمایی است و بازتابش را می‌توان در جای جای برنامه‌های اقتصادی کشور دید. سیاست‌های ضد ایرانی آمریکا به جنگ و جدل‌های بین اروپا و آمریکا نیز شدت بخشیده و آنطور که به نظر می‌رسد دولت آمریکا به دنبال آن است تا از هر طریقی که شده ایران را بازنده بازی این میدان معرفی کند.
در همین اوضاع و احوال بازار ارز ما باز هم دستاویز این سیاست‌ها و عوامل روانی شده است. قیمت‌ها در بازار ارز و طلای کشور هنوز هم خیال پایین آمدن ندارند و به شکل موثری در حال اوج گرفتن هستند. سیاست به ظاهر یکسان‌سازی نرخ ارز که قبل از تصمیم ترامپ در قبال ایران به بازار تزریق شد برای آن بود که امروز بتوانیم با خیالی آسوده اظهار کنیم که قیمت‌ها به ثبات لازم رسیده‌اند و سیاستگذاری دولتمردان‌مان بوده که توانسته امروز آرامشی را که بازار ارز لازم دارد را در آن اعمال کند. اما واقعیت چیز دیگری شد و نتوانستیم آن‌گونه که انتظار داشتیم از به بار نشستن سیاست‌های دولت سخن بگوییم.
سکه همچنان می‌تازد


همین دیروز قیمت سکه طرح جدید به 2 میلیون و 300 هزار تومان هم رسید. این نتیجه همان مسکن‌هایی است که دولت هربار در بازار تزریق می‌کرد و به خیال خودش توانسته بود افت و خیزهای بازار را تحت کنترلش درآورد و از اشاعه بیشتر آن جلوگیری کند.
اما چنین اتفاقی نیفتاد. تاب‌آوری بازار دیگر به پایان رسیده و دیگر حتی مسکن‌های دولت هم نمی‌تواند برای آرام کردن بازار کاری کند. در همین گیر‌و‌دار دولت به این نتیجه رسید که حتی سیاست به ظاهر تک‌نرخی کردن ارز هم توان ادامه مسیر ندارد و باید قیمت‌های ارز تک‌نرخی را هم تغییر داد. همین است که حتی در بازار رسمی ارز هم دلار هر روز با افزایش‌های اندکی در بازار روبه‌رو می‌شود، غافل از اینکه به هر میزان که دلار رسمی افزایش قیمت پیدا می‌کند، در بازار غیر‌رسمی هم قیمت دلار رو به جلو حرکت می‌کند تا همچنان اختلاف قیمتش با دلار دولتی را با اختلافی حدود 2200 تومانی حفظ کند. در همین حال دلار در بازار غیررسمی همچنان بالاتر از قیمت‌های 6600 تومان نوسان می‌کند و هنوز هم هستند دلالان و سوداگرانی که فعالیت‌هایشان در بازار غیررسمی و دلالی را ادامه می‌دهند و خبری از ثبات قیمت دلار در بازار دیده نشده است.
اقتصاد ایران دستمایه سیاست‌های آمریکا
هرچند بازار ارز را می‌توان قطره‌ای از یک دریای سرشار از نوسانات اقتصادی دانست که تحت تاثیر سیاست‌های آمریکا هدایت می‌شود، اما همین قطره‌ها را اگر در کنار هم جمع کنیم به همان دریای متلاطمی می‌رسیم که در پیچ و تاب انحرافات اقتصادی‌اش دست و پا می‌زند و هر موج نوسانی که به این دریا می‌رسد این قطره‌های کوچک را هم با خود همراه می‌کند و به نوسانات بیشتر در فضای اقتصادی‌مان دامن می‌زند.
شاید روزی که ترامپ برجام را یک فاجعه خواند، اروپا تنها امید ما برای ماندن بر سر توافقات اقتصادی با جامعه بین‌الملل بود، اما حتی به نظر می‌رسد قدرت اروپایی‌ها هم نمی‌تواند کمکی به حفظ این توافق کند و بتواند از افتادن ایران در چاه نابسامانی‌های اقتصادی جلوگیری کند؛ چه آنکه اگر اروپا از چنین قدرتی برخوردار بود تهدیدهای آمریکا شرکت‌های بزرگ اروپایی را از بازار اقتصادی ایران دور نمی‌کرد و سعی نداشت با این تهدیدها دست ایران را از فضای اقتصادی بین‌الملل کوتاه کند.
شرایط پیچیده‌تر از آن است که تصورش می‌رود. آمریکا جریمه‌های سنگین بر کشورهایی که با ایران همکاری اقتصادی می‌کنند اعمال می‌کند و تهدیدهایش برای تحریم شرکت‌های اروپایی کماکان ادامه دارد. حتی آمریکا به خواسته مقامات اقتصادی و سیاسی اروپایی برای معاف شدن شرکت‌ها و افراد اروپایی از تحریم‌های ثانویه ایالات متحده علیه ایران به دلیل همکاری با تهران پاسخ منفی داد و همه بازارهای جهانی را از ایران فراری می‌دهد. عرصه بر ایران به گونه‌ای تنگ شده که هر آن بیم آن می‌رود به یکباره ببینیم همه همتایان‌مان اطراف‌مان را خالی کرده‌اند و دیگر امیدی به بازگشت دوباره هیچ یک از آنها نیست.
تهدیدهای جدید آمریکا
حتی FATF هم مسیر جدید آمریکا برای ضربه زدن اساسی به اقتصاد ایران شده و سعی دارد با نشان دادن بازار پر‌ریسک اقتصادی ایران راه فعالیت‌های سرمایه‌گذاری را بر ایران ببندد. همین است که معاون تروریسم وزارت خزانه‌داری آمریکا با ابراز ناخرسندی از اجرا نشدن الزامات FATF در ایران، کشورمان را متهم کرده که در تلاش است تا با ثبت شرکت‌های پوششی، سیستم مالی بین‌المللی را دور بزند و بانک مرکزی ایران را تهدید کرده که گروه‌هایی همچون حزب‌ا... و حماس را تامین مالی می‌کند که از منظر جهانی پذیرفتنی نیست.برای همین مسایل است که خواب راحت به چشممان نمی‌آید که قرار است از این پس چه بر سر فضای ملتهب و پر از آشوب اقتصادی کشور بیاید. این در حالی است که هر روزی که می‌گذرد و هرچقدر به روزهای اعمال رسمی تحریم‌های آمریکا نزدیک می‌شویم نوسانات اقتصادی‌مان بیش از پیش اوج می‌گیرد و هر روز بیشتر از دیروز توان تصمیم‌گیری‌های اساسی از دولتمردان‌مان گرفته شده است. بر این اساس باید به یک سوال اساسی پاسخ داد که با این اوضاع و احوال و با این شرایط، اقتصاد ما تا کی و تا چه میزان توان تاب‌‌آوری در برابر این همه فشار اقتصادی را خواهد داشت و تا کجا می‌تواند در مقابل این همه ناملایمتی اقتصادی مقابله به مثل کند.
سیاسی‌ها و نظامی ها از اقتصاد بیرون بروند
مجیدرضا حریری*- وابستگی اقتصاد ایران به نفت‌، دولتی کردن اقتصاد و فراموش کردن مردم و بخش خصوصی کشور را به نقطه شکننده‌ای رسانده که در مقاطع مختلف هر زمان کشورهای مختلف خواسته‌اند با ایران برخورد استراتژیکی داشته باشند، برخوردشان از جنس اقتصادی بوده است.
واقعیت این است که ما در حوزه صادرات و واردات اقتصادی چندان در دنیا موثر نبوده‌ایم که جهانیان بخواهند با ما وارد جنگ تجاری و اقتصادی شوند. همین است که امروز اگر جنگی پیش می‌آید ناشی از اختلاف نظرهای سیاسی است که به حوزه اقتصادی‌مان نفوذ کرده و اتاق جنگ سیاسی را به حوزه اقتصادی‌مان کشانده است.همین است که سیاستگذار و دولت باید بدانند نمی‌شود روی حمایت هیچ دولت خارجی از ایران حساب کرد‌ چرا که در دهه‌های گذشته برایمان روشن شده که هیچ دولت استراتژیکی در دنیا وجود ندارد که از ما حمایت اساسی کند. بنابراین راهش این است که به مردم بازگردیم و به مردم اطمینان کنیم و این مهم میسر نمی‌شود مگر اینکه مجموعه نظام و سیاستگذار رفتار صادقانه با مردم داشته باشند و شرایط اقتصادی را واقع‌بینانه برای همه مردم روشن کنند و به آنها بگویند در چه شرایطی مردم باید کمربندهایشان را محکم‌تر ببندند.
این واقعیت دارد که اقتصاد ما کاملا دولتی است که فرصت رقابت در آن به کسی داده نمی‌شود و شفافیتی در فعالیت‌های اقتصادی‌اش هم وجود ندارد. به عبارتی بلایی که در اقتصاد ما با واگذاری بنگاه‌های دولتی به بنگاه‌های شبه‌دولتی و خصولتی بر سر خصوصی‌سازی آمد، به نقاط ضعف اقتصادی در اقتصادمان دامن زد که نتیجه آن را می‌توان در مشکلات بانکی و صندوق‌های قرض‌الحسنه و اختلاس‌های بزرگ و‌... دید. بنابراین باید بدانیم که نقاط ضعف اقتصادی‌مان در سه بخش عمده عدم شفافیت، عدم آزادی اقتصادی و رقابتی نبودن اقتصاد خلاصه شده است، به گونه‌ای که می‌توان همه نقاط ضعف اقتصادی‌مان را در قالب این سه بخش فهرست‌بندی کرد.
بنابراین اگر قرار است با فشارهای بیرونی مبارزه کنیم باید اقتصاد را نسبت به تکانه‌های بیرونی با تکیه بر نقاط ضعف‌هایمان مقاوم کنیم.
به عبارتی امروز زمان این نیست که بگوییم چرا به این نقطه رسیده‌ایم و باید این را هم بپذیریم که با درگیری‌های سیاسی داخلی نمی‌توان بر مشکلات فائق آمد و اقتصاد را مقاوم کرد. باید به دنبال راه‌های اساسی رفت. به بیانی باید سیاسیون و نظامیون و هر بخش غیر‌اقتصادی در کشور، پایش را از اقتصاد بیرون بکشد و اجازه دهد که اقتصاد توسط مردم و فعالان اقتصادی هدایت شود. اما از آنجا‌ که مقاومت در تمام عرصه‌های ما نسبت به این مسایل وجود دارد، نیازمند یک اجماع موثر در بین همه سیاستگذاران کشور هستیم.
این نکته را هم نباید از یاد ببریم بحثی که تحت عنوان سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در چند سال گذشته مطرح شد، درواقع به یک منازعه سیاسی تبدیل شد که گروه‌های مختلف سیاسی از لیبرال‌ترین تا نهادگراترین اقتصاددان‌های ما، همگی پشت این شعار خود را پنهان کردند و با تکرار حرف‌های گذشته از آن به اقتصاد مقاومتی تعبیر کردند. بنابراین باید گفت که اجرای سیاست‌های درست اقتصاد مقاومتی منوط به دستیابی به یک مفهوم و اجماع اساسی در خصوص آن است تا بتوان آن را به حوزه اجرایی رساند. به عبارتی راه‌هایی که در طول سه سال گذشته رفته‌ایم سرشار از اشتباهات اساسی بوده است و باید بدانیم که اقتصاد مقاومتی چیزی غیر از راهی است که در طول همه این سال‌ها رفته‌ایم.
*نایب رییس اتاق بازرگانی ایران و چین