اصلاح‌طلبان و انسداد حزبی

محمد هدایتی- وقتی از اصلاح‌طلبان درباره عملکردشان سوال می‌شود غالبا ارجاع می‌دهند به فشارهای موجود و اینکه عرصه برای فعالیت تنگ شده است‌. از این می‌گویند که ساختار سیاسی، فعالیت حزبی و گروهی را تاب نمی‌آورد و مانع از سازماندهی می‌شود‌. در این پاسخ‌ها حقیقتی نهفته است اما بیایید فارغ از این فشارها به عملکرد خود اصلاح‌طلبان در زمینه فعالیت سیاسی و حزبی توجه کنیم‌.
یکی از سویه‌های مهم احزاب در سراسر جهان کادرسازی است‌. گروه‌ها و احزاب سیاسی ضمن پیگیری منافع‌شان باید به فکر تربیت نسل جدیدی از سیاستمداران و فعالان باشند‌. سازوکارهای مختلفی برای این کار وجود دارد‌. بخش نخست این فرآیند عضوگیری است و آموزش و تربیت نسل جدید در احزاب‌. این اعضا به تدریج آموزش می‌بینند و در سلسله‌مراتب قدرت بالا می‌روند‌ تا زمانی که نسل جدید عملا اختیار کار را از نسل قدیم می‌گیرد‌. این روالی است که در همه جای دنیا طی می‌شود‌. با در نظر داشتن این روال می‌توان به ارزیابی عملکرد اصلاح‌طلبان نشست‌. به جرات می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان و البته دیگر گروه‌های سیاسی در ایران دچار نوعی انسداد در ورود نسل‌های جدید هستند‌. همان گزینه‌هایی که 20 سال قبل کاندیداهای اصلی برای مناصب حساس بودند هنوز هم اصلی‌ترین گزینه‌ها هستند‌. اصلاح‌طلبان همیشه اسیر نام‌های بزرگ خود بوده‌اند، اهمیت چندانی برای کادرسازی قایل نبودند، هیچ گاه نخواستند به صورت نهادی به جامعه نفوذ کنند و این است که در حال حاضر عملا هیچ گزینه جدید و جدی برای انتخاباتی مثل ریاست‌جمهوری ندارند‌. بحران وقتی خود را نشان داد که در چند سال اخیر و به‌خصوص انتخابات شوراها و مجلس و با ردصلاحیت چهره‌های سرشناس عملا هیچ چهره‌ حزبی جدیدی وجود نداشت و آنها ناچار شدند به چهره‌هایی بدون شناسنامه و هویت مشخص رجوع کنند‌. بخشی از این مساله ناشی از این است که فعالیت سیاسی برای اصلاح‌طلبان، برخلاف شعارهایشان چیزی است فقط منحصر به انتخابات و نه چندان دامنه‌دار‌.
فشارهای ساختاری وجود دارد، موانعی پیش روی فعالیت هست اما در کنار همه اینها نباید از اهمال و کم‌‌کاری خود اصلاح‌طلبان گذشت‌. بخشی از تصلب فضای سیاسی و اشاعه این تصور که نمی‌شود کاری کرد ناشی از سیطره شیخوخیت‌محوری در اصلاح‌طلبان و بی‌اعتنایی به فعالیت اصیل حزبی و سیاسی است‌.
hedayati.mohammad@yahoo.com