ضعف‌های صنعت گردشگری کشور در گفت‌و‌گو با احمد مازنی؛

فاطمه روشن- «بی‌ثباتی و تخصص نداشتن در مدیریت». احمد مازنی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی این دو را مهم‌ترین مشکل سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی می‌داند و می‌گوید تغییر مدیریت در این سازمان به اندازه چشم بر هم زدنی رسیده و تنها راه‌حل هم وزارتخانه شدنش است. او می‌گوید البته مشکل مدیریتی در کشور تنها مربوط به این حوزه نیست و در دیگر حوزه‌ها هم یا با فسیل شدن مدیریتی مواجه هستیم یا بی‌ثباتی یا مدیریت افرادی که در هیچ زمینه‌ای تخصص ندارند. جاسوس دانستن گردشگران، نگاه امنیتی حاکمیت، نبود تبلیغ مناسب، نگاه غلط در تامین زیرساخت‌ها و عدم حضور بخش‌خصوصی بخشی از مشکلاتی است که او آنها را حاصل نگاه‌های غلط مدیران به صنعت گردشگری کشور می‌داند. مازنی معتقد است سوءتدبیر مدیریت کشور در حوزه گردشگری و سوءنیت برخی کشورها در ایران‌هراسی دست به دست هم داده تا مشکلات این صنعت دوچندان شود. او می‌گوید سوءظن خارجی‌هراسی در کشور به حدی رسیده که حتی ایرانیانی که به خارج از کشور سفر می‌کنند و برمی‌گردند، ممکن است با اتهام جاسوسی مواجه شوند.
بحث تبدیل شدن سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به وزارتخانه، سال‌هاست در دوره‌های مختلف مجلس شورای اسلامی مطرح شده و هر بار به دلایلی با شکست مواجه شده است. اما به نظر می‌رسد در این دوره بحث وزارتخانه شدن این سازمان از سوی نمایندگان جدی‌تر پیگیری می‌شود. گمان می‌کنید تشکیل وزارتخانه می‌تواند مشکلات این سه حوزه را حل کند؟
ما در بسیاری از حوزه‌های کشور با مشکل مدیریتی مواجه هستیم. از یک طرف با فسیل شدن مدیریت مواجه هستیم و افرادی هستند که چندین سال در یک حوزه مدیریتی می‌مانند، انگار که قحط‌الرجال است و از طرف دیگر در بعضی حوزه‌ها با بی‌ثباتی رو به رو هستیم این یعنی افراط و تفریط. در حوزه گردشگری زمانی که آقای سلطانی‌فر، رییس سازمان میراث فرهنگی بودند به ایشان گفتم خواهش می‌کنم در مدیریت‌تان ثبات داشته باشید، بیشتر به علت بخش میراث فرهنگی. این بخش بسیار تخصصی است و فهم حفظ و مرمتش کار هر کسی نیست و افراد با هر سابقه مدیریتی نمی‌توانند آن را متوجه شوند. زمان می‌برد تا اینها را بفهمد، با کارشناسان هم درک و فهم شود و بتواند در سطوح بالاتر مدیریت مسایل را جا بیندازد. اما ما تا چشم برهم زدیم دیدیم آقای سلطانی‌فر شدند وزیر ورزش. پس از آن خانم احمدی‌پور آمدند به ایشان گفتم خواهش می‌کنم بمانید. حتی به آقای رییس‌جمهور گله کردم که چرا این حوزه را دستخوش بی‌ثباتی کرده‌اید. اما باز چشم به هم زدیم آقای مونسان جای ایشان را گرفت. حالا همکاران ما تنها راه‌حل را وزارتخانه شدن این سازمان می‌دانند. ما هم حمایت کردیم و در ادامه هم همراهی می‌کنیم. حداقلش این است که امکان استیضاح و سوال از وزیر را داریم و می‌توانیم نظارت کنیم.
البته من فکر می‌کنم بیش از اینکه بخواهیم با تغییر مدیریتی این مساله را حل کنیم باید فرهنگ مدیریت در کشور را عوض کنیم و به سمت مدیریت علمی و تخصصی برویم و شایسته‌سالاری رعایت شود. اهمیت حوزه‌ها را درک کنیم. همین‌طور هر کسی را دیدیم نگوییم بیا اینجا را اداره کن، بعد معلوم شود این شخص فقط به درد امامت جماعت می‌خورد و صرفا آدم خوبی است که پشت سرش نماز بخوانید اما مدیر یا وزیر موفقی نیست. بعد پشیمان می‌شویم و شخص دیگری با همان شیوه و سبک را به جای او انتخاب می‌کنیم؛ چیزی که الان شاهد آن هستیم و متاسفانه این شرایط وضعیت حاکم است. حوزه گردشگری، حوزه‌ای است که به ثبات نیاز دارد و باید مدیری در راس قرار گیرد که مدت زمان مدیریتش طولانی باشد و در عین حال رفتار سیاسی نداشته باشد. باز هم تاکید می‌کنم مهم‌ترین دلیلش حفظ میراث فرهنگی است. حوزه گردشگری هم باید به عنوان مولد گردشگری مطرح شود و نیازمند یک مدیریت باثبات و علمی در این حوزه هستیم.


تراز گردشگری ما در سال‌های پس از انقلاب همواره منفی بوده و به زعم کارشناسان باوجود ظرفیت‌های مناسب در جذب گردشگران خارجی موفق نبوده‌ایم. فکر می‌کنید بی‌ثباتی و مدیریت افراد غیرمتخصص در این حوزه تنها عامل موفق نبودن‌مان در این حوزه است؟ این عملکرد را چگونه ارزیابی می‌کنید.
واقعیت این است ما در مجموعه مدیریت کشور، گردشگری کشورمان را تبلیغ نکرده‌ایم و عملکردمان بسیار ضعیف بوده است. ما زمینه‌های ورود گردشگران خارجی به ایران را فراهم نکرده‌ایم. مجموعه مدیریتی‌مان ضعف ساختاری و برنامه‌ریزی دارد. معتقدم ما می‌توانیم در همین شرایط فرهنگی که در حال حاضر در کشور حاکم است، میلیون‌ها گردشگر را جذب کشور کنیم. بیش از یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان داریم که علاقه‌مند به بازدید از اماکن مذهبی ما هستند. می‌توانیم شرایط را به گونه‌ای فراهم کنیم که این افراد در کشورمان حضور داشته باشند اما ما در جذب این افراد غافل بوده‌ایم. درباره غیرمسلمانان هم همین‌طور است و افراد علاقه‌مند به اماکن تاریخی کشورمان کم نیستند. در ایران آثار تاریخی مربوط به ادیان و مذاهبی را داریم که چند نسل از نقش‌پذیری را پشت سر گذاشته‌اند، مثل کلیسای ننه مریم در ارومیه که پیش از اینکه تبدیل به کلیسا شود، معبد زرتشتیان بوده است. از این قبیل نمونه‌ها فراوان داریم. ایران جزو معدود کشورهایی است که قدمت تاریخی چندین هزارساله دارد. حرم مطهر امام رضا(ع) را داریم که شاید بتوان گفت جزو معدود اماکن زیارتی در دنیاست که شاید بتوان گفت از هر جهت مورد توجه ملت‌هاست. شیراز را داریم با تخت جمشید، حافظ و سعدی‌اش؛ نیشابور را داریم با عطار و فردوسی‌اش. استان‌هایی مثل کرمان و سیستان‌و‌بلوچستان مناطقی دارند که تاکنون کشف نشده بودند اما حالا با استقبال بازدیدکنندگان مواجه شده‌اند.
زمانی به موزه لوور پاریس رفته بودیم که الان بخشی از آن در تهران به نمایش درآمده و توصیه می‌کنم که همه این موزه را ببینند. آنجا بود که متوجه شدیم بیشتر آثار بخش اسلامش متعلق به ایران است، چیزی بیش از 50 درصد آن. یعنی خدمتی که ایران به اسلام کرده را می‌توان در این موزه مشاهده کرد. بخش ایرانش هم بخشی بزرگ و قابل توجه است. از طرفی در عرصه‌های جهانی زمینه‌های مطالعاتی بسیاری در ایران فراهم است که خودش جاذبه محسوب می‌شود. تاریخ ایران، تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، باستان‌شناسی و حوزه‌های مختلف از جمله محیط‌زیست. ایران یکی از کشورهایی است که در حوزه محیط‌زیست فرصت‌های خوبی برای مطالعات دارد.
فکر می‌کنم آثاری که پس از انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمده از جمله توسعه‌یافتگی کشور و تغییر نظام از شاهنشاهی به جمهوری اسلامی، تغییراتی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده، تغییر رفتار مردم، کسانی که به دنبال رفتارشناسی و مطالعه مردم‌شناسی هستند، ایران می‌تواند نمونه مطالعاتی خوبی باشد. به عنوان مثال همین برنامه‌ای که تحت عنوان راهیان نور در داخل کشور برگزار می‌شود و بعضا از خارج از کشور هم برای بازدید می‌آیند. هر جای دنیا حرف از جنگ است، بوی خشونت به مشام می‌رسد اما جنگ ما بوی حیات، رشادت و شهادت و آزادی می‌دهد. همین حالا خیلی از مردم به مشهد شهدا می‌روند و مثل امامزاده‌هایی که سال‌هاست مردم دخیل می‌بندند، شفا می‌گیرند. درواقع همان‌طور که قرآن می‌گوید شهدا زنده‌اند، مردم این حیات و زندگی را در این مکان‌ها حس می‌کنند. حرفم این است که ایران ظرفیت فراوانی دارد.
به بستر مناسب و ظرفیت‌های ایران در حوزه‌های مطالعاتی اشاره کردید. اخیرا شاهد بازداشت افرادی بودیم که متخصصان حوزه محیط‌زیست هستند و در میان آنها فعالان و متخصصان حوزه گردشگری طبیعی هم دیده می‌شود. به گفته کارشناسان و سازمان محیط‌زیست بسیاری از این افراد در زمینه‌های مختلف علمی و مطالعاتی با این سازمان همکاری می‌کردند اما حالا با اتهام جاسوسی مواجه شده‌اند. به نظر می‌رسد ظرفیت مطالعاتی در ایران با مشکلات جدی مواجه است. از وضعیت این افراد اطلاعی دارید؟
بله. مواردی بود که ما از مسوولان ذی‌ربط دعوت کردیم به فراکسیون محیط‌زیست بیایند و پاسخگو باشند، آمدند و اطلاعاتی دادند اما از اطلاعاتی که به ما داده شد قانع نشدیم. البته ما در مقام قاضی نیستیم که بگوییم این افراد گناه کار هستند یا بی‌گناه اما در حد اطلاعاتی که در اختیار ما قرار داده‌اند، قانع نشدیم که این افراد جاسوس باشند. از طرفی وزارت اطلاعات هم همین برداشت ما را تایید می‌کند و این افراد را جاسوس نمی‌داند اما مسوولان قوه‌قضاییه گفتند ما باید تشخیص دهیم نه شما. ما منتظریم که قاضی مربوط به این پرونده جمع‌بندی را ارئه دهد و به صورت منصفانه و قانونی به سرعت رسیدگی کند تا حقی پایمال نشود اما محصول این ناهماهنگی‌ها آسیبی است که به مجموعه نظام وارد می‌شود، از جمله کارکرد نظام در حوزه گردشگری. محیط‌زیست یک فرصت برای گردشگری ایران است. چه در سفرهای داخلی و چه گردشگران خارجی که برای دیدن طبیعت و محیط‌زیست ایران به کشورمان می‌آیند. این‌گونه اقدامات و خبرها، اتفاقات خوشایندی برای توسعه گردشگری نیست.
این نگاه امنیتی به طور کلی بر فضای گردشگری وجود دارد، به خصوص گردشگری خارجی. گمان می‌کنید این نگاه چه قدر در موفق نبودنمان در جذب گردشگر موثر بوده است؟
ما چند مانع جدی در حوزه گردشگری داریم. فرهنگ ترس و خارجی‌هراسی در کشور ما گسترده شده است. یعنی این سوءظن به قدری است که حتی ایرانیانی که به خارج از کشور سفر می‌کنند و برمی‌گردند، می‌گویند نکند اینها جاسوس هستند. بابا همه مردم و ملت‌ها که جاسوس نیستند. از یک طرف این نگاه امنیتی و با سوءظن به مردم دنیا موانعی ایجاد کرده و از طرفی هم دشمنان ما ایران‌هراسی را تقویت کرده‌اند. یعنی سوءتدبیر ما و سوءنیت دشمن دست به دست هم داده و مشکلات بسیاری ایجاد کرده که یکی از آنها در حوزه گردشگری است.
یکی دیگر از این موانع تابویی است که خودمان ساخته‌ایم. ما فکر می‌کنیم آدم‌هایی که برای تفریح از یک کشور به کشور دیگر می‌روند برای خوردن مشروب و فساد و فحشا می‌روند. در حالی که در همین مثال‌ها قصد داشتم پاسخی بدهم به این نگاه غلط. اولا همه گردشگران برای این موارد به کشورهای خارجی دیگر نمی‌روند. یکی دیگر از موارد این است که به صورت طبیعی آدم‌ها از وضع موجودشان خسته شده‌اند. به‌خصوص غربی‌ها از فضای زندگی مدرن و آسمان‌خراش‌ها خسته شده‌اند و به فضای سنتی و دور از این مسایل که در شرق جریان دارد علاقه‌مندند. در شیراز به محلی رفته بودیم که یکی از کارآفرینان اقامتگاهی روستایی راه‌اندازی کرده بود و می‌گفت گردشگران خارجی تمایل بیشتری به اقامت در مکان‌های سنتی اینچنینی دارند و حتی چند گردشگر از ما درخواست کردند شب را داخل طویله بخوابند. در حال حاضر دیگر زمانه‌ای نیست که گردشگران خواهان هتل‌های چندستاره لوکس و آسمان‌خراش باشند. برخی گردشگران از همین مسایل فراری شده‌اند. در همین ایام عید نوروز به دلیل اصالت خانوادگی به استان گلستان سفر کرده بودم، در برخی از روستاها خانه‌هایی هستند که شاید قدمت‌شان به بیش از صد سال برسد. اهالی آن منطقه توجهی به این ظرفیت ندارند و آگاهی در این زمینه وجود ندارد. باید ترتیبی اتخاذ شود که گردشگران خارجی با این مناطق آشنا شوند و شیوه اطلاع‌رسانی به گونه‌ای باشد که از طریق اینترنت تبلیغی وجود داشته و گردشگران این مکان‌ها را بشناسند. به منطقه هزارپیچ گرگان رفته بودم، نقطه‌ای که امکانات گردشگری در آن وجود ندارد. حتی تکه‌ای سنگ که مردم روی آن بنشینند نبود، سطل زباله به هیچ وجه وجود نداشت. مردم هم که رعایت نمی‌کنند.
از این مکان‌ها کم نداریم که امکانات اولیه گردشگری هم در آنها فراهم نیست. در شهرستان بندرگز نوکنده، مکان‌هایی هست که یک طرفش جنگل است و طرف دیگرش دریا. روستاهایی در این منطقه وجود دارد و اتفاقا مزیتی هم که دولت و مجلس برای این منطقه تعریف کرده‌اند، مزیت گردشگری است اما متاسفانه امکانات گردشگری حتی در حد اولیه هم فراهم نیست. وقتی می‌گوییم امکانات گردشگری را فراهم کنید می‌گویند توان ساخت هتل چندستاره را نداریم، درصورتی که اینچنین نیست. نگاه‌های کارآفرینی و خلاق آدم‌ها وقتی به کار می‌افتد با کمترین هزینه و امکانات همان زندگی به سبک روستایی، زمینه‌های جذب فراوانی در حوزه گردشگری ایجاد می‌شود.
مشکلات زیرساختی سال‌هاست که گریبان گردشگری کشور را گرفته است و در این مدت در برخی از شهرها حتی یک هتل هم ساخته نشده. راه‌حل این معضل چیست؟
تاکید من این است که نگاه‌ها به تامین زیرساخت‌ها عوض شود. تا می‌گویند زیرساخت، نگاه‌ها به سوی ساخت هتل‌های مجلل و هزینه‌های میلیاردی می‌رود. اما من می‌گویم نگاه‌مان را اصلاح کنیم، زیرساخت می‌تواند حتی خانه‌ای روستایی باشد. به بخش‌خصوصی اعتماد کنیم. از تجربه دیگر مناطق دنیا استفاده کنیم. چندی پیش به پرتغال رفته بودم آنجا متوجه شدم جمعیت این کشور 10 میلیون نفر است و در عین حال 10 میلیون نفر توریست هم می‌پذیرد. یعنی به اندازه جمعیت کشورش. خب اگر ما پذیرای 80 میلیون توریست باشیم، آیا ظرفیت و گنجایشش را داریم؟ فکر می‌کنم اگر راه را باز کنیم خود گردشگران راه‌شان را پیدا می‌کنند.