كيفيت عملكرد گروه سينمايي هنر و تجربه: گام‌هاي معلق يك اتفاق خوب

تينا جلالي
 سينماي ايران با توجه به تعداد سالن‌هاي نمايشي كه دارد سالانه با توليد بالاي فيلم مواجه است كه بخش قابل‌توجهي از اين فيلم‌ها قابليت نمايش در سينماها از ديد عموم مخاطبان را ندارند؛ فيلم‌هايي كه صرفا تفكر خاصي را نشانه مي‌گيرند و ساختاري تجربي دارند. هرچقدر هم كه بگوييم اين فيلم‌ها از انسجام خوبي در روايت و قصه‌گويي برخوردار هستند اما اين فيلم‌ها با عامه مخاطبان نمي‌توانند ارتباط برقرار كنند.
از سوي ديگر عدم اقبال مخاطبان نسبت به چنين فيلم‌هايي به معناي «نه» گفتن به توليد اين فيلم‌ها نيست. سينماي ايران از ويتريني تشكيل‌شده براي جذب همه نوع سلايق و فيلم‌هايي براي جذب همه نوع ذائقه بايد در اين ويترين وجود داشته باشد. به همين جهت گروهي باهدف پاسخگويي به اين نياز سينمايي راه‌اندازي شد بر پايه‌يك نوع اميد؛ اميدي كه درنهايت به ادامه فعاليت فيلمسازان كه در سينما منجر مي‌شود. اما راه‌اندازي گروه سينمايي از همان بدو تاسيس تا به امروز محلي براي مناقشه ميان منتقدان و موافقان اين گروه بوده و نظرات متفاوتي نسبت به شكل‌گيري و نحوه اداره آن داشته و دارند.
فارغ از اين نظريه‌ها كارشناسي يا غيركارشناسي شده با تاكيد بر اينكه بعضا شاهد نمايش فيلم‌هاي فاقد وجاهت ساختاري و روايي در اين گروه سينمايي خاص هستيم؛ اما آن‌طور كه تقريبا همه اهالي سينما نسبت به آن متفق‌القول هستند اين است كه از نفس حضور چنين گروهي نمي‌توان به‌سادگي گذشت. گروهي كه كيانوش عياري راه‌اندازي آن را يك اتفاق خوب براي سينما مي‌داند يا عليرضا رييسيان ايده شكل‌گيري آن را مناسب مي‌داند. به اعتقاد جمال ساداتيان اين گروه فضاي مناسبي را براي اكران همه فيلم‌ها فراهم مي‌كند و مصطفي جلالي‌فخر، منتقد سينما معتقد است اين گروه از فيلم‌هاي مهجور با ساختاري استاندارد حمايت مي‌كند.


 
اتفاق خوب براي سينما
گروه سينمايي هنر و تجربه تلاش زيادي كرد تا فيلم «خانه پدري» از ساخته‌هاي بحث‌برانگيز كيانوش عياري به نمايش در بيايد. «خانه پدري» كه سال‌هاي طولاني است به دلايل گوناگوني همچون تلخ بودن بعضي صحنه‌هاي آن توقيف‌شده و فرصت نمايش پيدا نكرده بود، تلاش‌هاي اين گروه سينمايي تا آنجا پيش رفت كه فرصت اكران فراهم شد؛ اما تنها در چند سانس ابتدايي و بعد دوباره «خانه پدري» به محاق رفت. بااين‌حال اما فيلم «بيدار شو آرزو»ي اين كارگردان كه سال 83 ساخته شد در اين گروه به نمايش درآمد. كيانوش عياري معتقد است: «ذات شكل‌گيري گروه «هنر و تجربه» يك اتفاق خوب براي اكران و نمايش فيلم‌هاي هنري و تجربي است؛ البته كه اين گروه هنري و تجربي مخالفان جدي خود را دارد اما آن دسته از فيلمسازاني كه براي ساخت فيلم‌هاي تجربي خود از چندرغاز پولي كه دارند هزينه مي‌كنند اين طرح فوق‌العاده است.»
ازآنجايي‌كه اصل و اساس اين كار بر پايه اميد شكل‌گرفته و اميد به ادامه فعاليت فيلمسازان در سينما منجر مي‌شود، كيانوش عياري معتقد است: «براي كساني كه در ابتداي مسير فيلمسازي گام برمي‌دارند و تمايل دارند فعاليت جدي‌تري در سينماي ايران داشته باشند اين اميد موثر واقع مي‌شود.»
اين كارگردان سرشناس از طرفداران پروپاقرص گروه سينمايي هنر و تجربه است از ديد او اين گروه براي فيلمسازان تازه‌كار و فيلم‌هايي كه حرفي براي گفتن دارند به نوعي اعتمادبه‌نفس و يك‌جور پشتوانه براي فيلمسازي است.
به اعتقاد اين فيلمساز مخالفت‌هاي جدي هم كه شامل اين گروه مي‌شود بيشتر به اين خاطر است كه اين گروه را به چشم مزاحم مي‌بينند.
اما كارگردان فيلم‌«خانه پدري» گلايه‌مند است: «فيلم «بيدار شو آرزو» را ساخته‌ام با كمترين و حداقل‌ترين تبليغات در اين گروه به نمايش درآمد حتي مي‌توان گفت اين فيلم به‌صورت چراغ خاموش به نمايش درآمد. ولي او پشت گروه هنر وتجربه را خالي نمي‌كند: «معتقدم كارايي‌اي كه گروه هنر و تجربه از بدو تاسيس داشته بسيار مثمر ثمر بوده و تيم اين گروه دلسوزانه كارشان را انجام مي‌دهند.»
 
ايده خوبي كه اجرا نشد
اما ديدگاه عليرضا رييسيان، كارگردان سينما هم قابل‌توجه است: «به نظر من فيلم‌هايي كه با مفاهيم هنر و تجربه ساخته مي‌شود از يك نوع آگاهي سرچشمه مي‌گيرد كه اگر اين آگاهي به تجربه تبديل شود هنر واقعي متجلي مي‌شود. اينكه يكسري كارگردانان فيلم اولي؛ اولين توليدات خود را با پروانه ساخت ويدئويي كه هيچ تجربه‌اي در آن وجود ندارد و فاقد ساختار مناسب و تعاريف تجربي است در گروه هنر و تجربه به نمايش درمي‌آورند اين كاملا غيرحرفه‌اي و از عدم آگاهي به ساختار سينمايي ناشي مي‌شود. هر فيلمي كه قابليت نمايش در گروه هنر و تجربه را ندارد.»
هم‌زمان با گروه سينمايي هنر و تجربه؛ «مدرسه ملي سينماي ايران» باهدف آموزش و پژوهش در اين حوزه شكل گرفت؛ رييسيان گروه هنر و تجربه را همچون مدرسه ملي سينما مي‌داند كه از ايده خوبي بهره مي‌برد اما بد اجرا مي‌شود: «همه اهدافي كه براي شكل‌گيري اين گروه سينمايي در كشورهاي ديگر اجرا مي‌شود در كشورمان معكوس است؛ نتيجه اينكه به‌مرور شاهد هستيم اين گروه از اهداف خود فاصله بگيرد و بودونبود آن براي اهالي سينما جدي نباشد.»
اين كارگردان مي‌گويد: «باعث تاسف است مكانيزم‌هايي اين‌چنيني، با ايده‌هاي خوب در شكل‌گيري توسط يك سري افراد به‌صورت كارمندي كه آن‌هم مقطعي دورهم مي‌نشينند و براي اين گروه تصميم مي‌گيرند. جرياني كه علاقه‌مند به اين سيستم است خود را درگير چنين موضوعاتي مي‌كند و امكاناتش را براي اطلاع‌رساني هر چه بيشتر به‌روزرساني مي‌كند.»
در طول اين مدت هرازگاهي مي‌شنيديم كه تعدادي از كارگردانان گروه هنر و تجربه جسته‌وگريخته نسبت به نمايش فيلم‌شان در اين گروه انتقاد دارند اما علني بيان نمي‌كردند. رييسيان در اين خصوص توضيح شفاف مي‌دهد: «عملكرد گروه سينمايي هنر و تجربه تا آنجا دچار ابهام است كه خود كارگرداناني كه فيلم‌شان در اين گروه نمايش داده مي‌شود نسبت به عملكرد اين گروه انتقاد دارند؛ آقاي اصغر عبداللهي يكي از اين كارگردان‌هاست. او فيلمش در گروه هنر و تجربه به نمايش درآمده و نگران بود كه نسبت به نمايش فيلمش اطلاع‌رساني درستي نمي‌شود. البته نه‌تنها وي كه خيلي از كارگردان‌ها هم از وضعيت نمايش فيلم‌شان در اين گروه گلايه دارند.»
از طرف ديگر تعداد فيلم‌هاي زيادي هم كه در اين گروه نمايش داده مي‌شود محل انتقاد بسياري از كارشناسان بوده، به‌زعم آنها خيلي از فيلم‌ها قابليت نمايش گروه هنر و تجربه را ندارد اما در اين سيستم پخش قرار مي‌گيرد.
ازنظر رييسيان فلسفه وجودي گروه هنر و تجربه از اصل و اساس اين است كه براي فيلم‌هاي تجربي و هنري وضعيت ويژه نمايش به وجود آورند: «يا فيلم‌ها در اين گروه نمايشي قابليت نمايش دارند يا ندارند. اگر فيلم‌ها در اين گروه اكران قرار نمي‌گيرند پس چرا براي تشكيل اين گروه هزينه شده و اگر ارزش نمايش در اين گروه رادارند پس چرا براي اطلاع‌رساني آنها تلاشي نمي‌شود. فيلم‌هايي كه براي نمايش در اين گروه انتخاب مي‌شود به‌صورت تك‌سانس آن‌هم گردشي نمايش داده مي‌شود. دوستداران اين نوع فيلم‌ها نمي‌دانند در كدام سالن بايد فيلم‌هاي‌شان را تماشا كنند. اين فيلم‌ها از كمبود وحشتناك تماشاگر رنج مي‌برند.»
اما اين كارگردان براي موفقيت و ادامه مسير اين گروه سينمايي راهكار ارايه مي‌دهد: «به نظر من بهتر است پايگاه‌هايي براي نمايش اين فيلم‌ها ايجاد كرد دو يا سه سالن را همچون سينما تك‌ها؛ آن‌هم خارج از جريان چرخه عمومي به اين فيلم‌ها اختصاص داد.»
پرسشي كه همواره مطرح است اينكه امكان نمايش فيلم‌هاي گروه هنر و تجربه در سينماها با سرگروه وجود ندارد چون اين فيلم‌ها توان رقابت با فيلم‌هاي داراي سرگروه را ندارند. رييسيان مي‌گويد: «قطعا نمي‌توانند در برابر يكسري فيلم‌ها همچون «محمد رسول‌الله» كه شش ماه در دو سرگروه و با صدسالن سينما نمايش مي‌دهند تاب بياورند. بپذيريم كه واقعيت اكران اين نيست. در تمام دنيا اكران عمومي به جريان اصلي سينما اختصاص دارد؛ كه اگر غيرازاين فيلمي در اكران عمومي از سالن‌هاي خوب بهره ببرد اين يعني از رانت بهره برده است. مگر قرار است همه فيلم‌ها در جريان نمايش عمومي به سود برسند. تعدادي از فيلم‌ها به‌واسطه رايت ويدئويي يا از طريق وي او دي يا واگذاري حق پخش به گردش مالي اصلي خود مي‌رسند.»
اين كارگردان در ادامه به مشاهدات و تجربيات خود اشاره مي‌كند: «آنچه من در فرانسه و بعضي كشورهاي اروپايي ديدم براي ساخت فيلم‌هاي هنري تجربي سرمايه‌گذاري مي‌كنند. نمونه آن ساخته‌هاي آقاي كيارستمي، ناني مورتي و... ضمن اينكه 30 سالن را براي نمايش اين نوع فيلم‌ها انتخاب مي‌كنند. به‌صورت كارشناسي شده فيلم‌هاي هنري و تجربي در جريان نمايش قرار مي‌گيرند. فيلم‌ها براي نمايش در اين گروه با دقت انتخاب مي‌شوند درحالي كه مي‌بينيم گروه هنر و تجربه تعداد زيادي فيلم بدون وجاهت ساختاري را نمايش مي‌دهد و نكته مهم اينكه به‌صورت كارمندي اداره مي‌شود و بدتر اينكه كارمندان هيچ انگيزه‌اي براي اداره اين گروه هم ندارند»
 
بچه ناتني كه حق حيات دارد
اما سيد جمال ساداتيان نظر متفاوت ديگري دارد: «ممكن است صحبت‌هايي كه مطرح مي‌كنيم كمي تكراري به نظر برسد اما واقعيت را بايد گفت و آن اين نكته است كه ظرفيت توليد سينماي ايران بيش از نمايش فيلم‌هاست و درنهايت فيلم‌هايي كه اقبال عمومي بيشتري براي نمايش دارند بخش اعظمي از سالن‌هاي سينما به آنها اختصاص داده مي‌شود.»
به‌طور كل هدف از فيلمسازي ديده شدن اثراست؛ اما در اين ميان كمبود سالن باعث مي‌شود تعداد زيادي از فيلم‌ها نتوانند به اكران عمومي دربيايند و همين مساله باعث مي‌شود تا فيلمسازان به مسوولان سينما براي اكران فيلم‌شان فشار وارد كنند. از ديدگاه ساداتيان حتي بعضي به‌واسطه ارتباطاتي كه دارند سالن‌هاي سينما را به خود اختصاص مي‌دهند و فيلم‌هايي هم هستند كه از گردونه نمايش خارج‌شده و فرصت اكران پيدا نمي‌كنند اين عوامل باعث شد تا درنهايت گروه هنر و تجربه راه‌اندازي شود.
اين تهيه‌كننده به نمونه‌هاي مشابه اين گروه در دنيا اشاره مي‌كند: «در تمام دنيا چه امريكا چه اروپا يك‌سري فيلم‌هاي خاص در كانون‌هاي فرهنگي هنري نمايش داده مي‌شوند ازآنجايي‌كه آنها بالغ ‌بر 40 هزار سالن نمايش اكران عمومي و 2 هزار سالن براي نمايش فيلم‌هاي فرهنگي دارند نمايش فيلم‌هاي‌شان با مشكلي مواجه نمي‌شود. اما در ايران از همان 2 هزار سالن نمايش فيلم فرهنگي هم برخوردار نيستيم درنتيجه چنين مشكلاتي براي نمايش فيلم‌ها به وجود مي‌آيد.»
امروزه براي معرفي هر كالاي توليدي به مردم تبليغات حرف اول را در بحث عرضه مطرح مي‌كند چه برسد به فيلم كه بحث بازگشت سرمايه در آن اهميت دوچندان دارد. ساداتيان در همين رابطه مي‌گويد: «جريان هنر و تجربه با مخاطب خاص همراه است به همين جهت براي جذب مخاطب خود بايد ابتكارات و تحركات تبليغاتي داشته باشند ازآنجايي‌كه اين نوع فيلم‌ها با هزينه و سرمايه‌هاي اندك ساخته مي‌شود بضاعت مالي براي تبليغات هم ندارند، طبيعي است كه فيلم‌ها به‌درستي نزد مخاطب معرفي نمي‌شوند.»
گروه هنر و تجربه از بدو تاسيس با حمايت وزارت ارشاد همراه بوده است. ساداتيان به اين نكته اشاره مي‌كند: «وزارت ارشاد هزينه‌هاي نمايش فيلم‌هاي گروه هنر و تجربه در سينما را به روش سوبسيد تقبل كرده چون از ابتدا خودشان مي‌دانستند كه اين نوع فيلم‌ها فروش قابل‌اعتنايي ندارند؛ حتي وزارت ارشاد سهم صاحبان سينما را هم قبول كرده كه بپردازد براي اينكه لزوم چنين گروه سينمايي در سينما كاملا حس مي‌شد اما رفته‌رفته ظرفيت اندك و تعداد محدود سالن‌هايي كه به اين گروه اختصاص داده مي‌شد باعث عدم موفقيت در جذب مخاطب شد و كار به‌جايي رسيد كه شاهد گلايه‌هايي از اهالي سينما نسبت به عملكرد اين گروه سينمايي بوديم.»
به اين نكته هم بايد توجه داشت فيلم‌هايي كه در گروه هنر و تجربه به نمايش درمي‌آيند بايد به لحاظ ساختاري و تكنيكي استاندارد باشند و نوع قصه براي اقشار مردم جذاب باشد نبايد انتخاب فيلم‌ها در گروه هنر و تجربه تحميلي صورت بگيرد كه اگر اينگونه باشد خلط مبحث مي‌شود و گله‌گزاري‌هاي اخير بيشتر به اين شكل است كه وقتي فيلمي صلاحيت در اكران عمومي ندارد به گروه هنرو تجربه فشار مي‌آورد.
ساداتيان به عملكرد اميرحسين علم الهدي اشاره مي‌كند: «نمي‌توانيم تلاش تيم آقاي علم‌الهدي را ناديده بگيريم چون بالاخره در اين مدت آنها تلاش‌هاي زيادي كردند تا اين گروه در اين مدت سرپا باشد. بپذيريم كه بخش اعظمي از خود فيلم‌ها هم بايد قابليت جذب مخاطب را داشته باشند و اين بر كيفيت كار اين گروه تاثير مي‌گذارد؛ درنهايت مي‌توان گفت گروه هنر و تجربه همچون بچه ناتني سينماست كه حق حيات دارد و بايد از حقوق اجتماعي برخوردار باشد.»
 
ماهي و كوسه
مصطفي جلالي فخر، منتقد و نويسنده سينمايي مي‌گويد: «قطعا راه‌اندازي گروه هنر و تجربه براي نمايش فيلم‌هايي كه رويكرد تجربي دارند لازم و ضروري است و راه‌اندازي چنين گروه‌هايي در برخي كشورهاي دنيا اتفاق افتاده است.»
او يكي از دلايل موفقيت اين گروه را در استمرار فعاليت‌شان مي‌داند: «طرح‌هايي از اين جنس ساليان متمادي و گذشته اجرا شد كه همه آنها عمر كوتاهي داشتند و آنها عملا در اجراي برنامه‌هاي خود ناموفق بودند اما اين گروه سال‌هاست كه توانسته فعاليت خود را پي بگيرد جاي خود را در ميان مخاطبان و حتي جشنواره‌ها باز كنند.»
نكته مهمي كه بايد به آن اهميت داد موفقيت هنر و تجربه تا جايي است كه گاهي بعضي فيلمسازان از نقطه صفر توليد براي نمايش فيلم‌شان در اين گروه سينمايي برنامه‌ريزي مي‌كنند. موفقيتي كه به نظر مي‌رسد كمتر مورد توجه مسوولان سينمايي قرارگرفته باشد. اين منتقد نكات مثبت ديگر اين تيم را در اين مي‌داند كه باوجود تمام كارشكني‌ها و هجمه‌هايي كه به آن وارد مي‌شود و حتي با تغيير مديريت‌ها؛ آنها مقاومت كرده ودوام آوردند وچه بسا روبه‌جلو هم حركت مي‌كنند.
همان‌طوري كه در ابتداي بحث مطرح شد انتقاداتي به اين گروه سينمايي وارد است امري كه جلالي فخر هم به آن تاكيد دارد: «طبعا به نحوه انتخاب فيلم‌ها براي نمايش در اين گروه نقدهايي وارد است؛ كما اينكه تنها 30 درصد فيلم‌هاي متقاضي صلاحيت پخش در گروه هنر و تجربه را كسب كرده‌اند و تصميم‌گيري تعداد افرادي كه در اين شورا حضور دارند قطعا در انتخاب اين تعداد فيلم‌ها دخيل است. اگر شوراي سياستگذاري گروه هنر و تجربه از افراد ديگري تشكيل مي‌شد آنها بر اساس سليقه خود فيلم‌هاي ديگري را انتخاب مي‌كردند. اينها نمونه و مصاديق سليقه است كه همواره وجود داشته است.»
جلالي فخر هجمه‌هايي كه به اين گروه سينمايي وارد مي‌شود را حاصل حسادت مي‌داند: «متاسفانه يكي از خصوصيات شايع، مهم و تاثيرگذار در مملكت ما، حسادت است و اگر گروه يا آدم‌هايي در هر زمينه‌اي موفق شوند مورد حسادت قرار مي‌گيرند.»
اين منتقد در ادامه صحبتش به وجود مافياي پخش در سينما اشاره مي‌كند: «به‌واسطه قدرت مالي و اجرايي كه مافيا دارند به‌راحتي مي‌توانند از كنار تعدادي از فيلم‌ها بگذرند. آنها براي‌شان سخت است كه سالن‌هاي هرچند كوچك سينما در اختيار تعدادي از فيلم‌ها قرار گيرد. مافياي پخش خواهان اين نكته هستند كه همين اندك سالن‌ها را هم به سيطره فيلم‌هايي نظير آينه ‌بغل درآورند تا پول بيشتري از اكران نصيب‌شان شود. چنين هجمه‌هايي را به گروه هنر و تجربه وارد مي‌كنند چون مي‌دانند اين گروه موفق عمل مي‌كند.»
از ديدگاه جلالي فخر پشت همه اين انتقادهايي كه به گروه هنر و تجربه يا جشنواره جهاني مي‌شود خيرخواهي نيست بلكه عده‌اي قصدشان تسخير و تخريب است و مي‌خواهند عده‌اي را كه توانايي اجرايي و فهم و شعور كارشان رادارند كنار بگذارند: «به‌هيچ‌عنوان من مدافع بلامنازع اين گروه سينمايي نيستم اما اين حرف را كه مي‌گويند گروه هنر و تجربه به ملك شخصي افراد تبديل‌شده قبول ندارم چون مدعيان اين اتهام مصاديق شفافي در اين زمينه ارايه ندادند. اگر عده‌اي از فيلمسازان معتقدند كه فيلم‌شان فيلم خوبي بوده كه اجازه نمايش در اين گروه را نداشته امكان نمايش خصوصي را براي منتقدان فراهم كند. ما منتقدان اگر بدانيم حق با اوست قطعا به اين گروه نقد مي‌كنيم تا انحصاري عمل نكنند اتهامات كلي و بدون مدرك به عملكرد اين گروه را وارد نمي‌دانم.»
اين منتقد نگراني خود را از بر هم خوردن گروه هنر و تجربه اينگونه ابراز مي‌كند: «بيشتر نگران اين هستم كه با تغيير مديريت‌ها كم‌كم تصميم بر اين باشد كه بدون جنجال بخواهند به فعاليت اين گروه پايان دهند. اما من همچنان سوالي از مسوولان دارم كه اگر گروه هنرو تجربه نبود سرانجام فيلم‌هايي چون «ماهي وگربه» و «پرويز» يا «كوپال» چه مي‌شد؟ آيا اين فيلم‌ها مي‌توانستند در مقابل فيلم‌هاي سخيفي چون «آينه‌بغل»، «اكسيدان» يا «تگزاس» مجال ديده شدن داشته باشند؟ فيلم‌هاي هنر و تجربه را همچون ماهي‌هاي قرمز كوچكي مي‌دانم كه در صورت فقدان حمايت كافي توسط كوسه‌هاي بي‌رحم بلعيده مي‌شوند. اميدوارم تصميم مديران سينمايي به سمتي نرود كه درنهايت با تعطيلي گروه هنر و تجربه مواجه باشيم.»
 
عياري: «فيلم «بيدار شو آرزو» را ساخته‌ام با كمترين و حداقل‌ترين تبليغات در اين گروه به نمايش درآمد حتي مي‌توان گفت اين فيلم به‌صورت چراغ خاموش به نمايش درآمد. معتقدم كارايي‌اي كه گروه هنر و تجربه از بدو تاسيس داشته بسيار مثمر ثمر بوده و تيم اين گروه دلسوزانه كارشان را انجام مي‌دهند.»
رييسيان:«عملكرد گروه سينمايي هنر و تجربه تا آنجا دچار ابهام است كه خود كارگرداناني كه فيلم‌شان در اين گروه نمايش داده مي‌شود نسبت به عملكرد اين گروه انتقاد دارند؛ آقاي اصغر عبداللهي يكي از اين كارگردان‌هاست. او فيلمش در گروه هنر و تجربه به نمايش درآمده و نگران بود كه نسبت به نمايش فيلمش اطلاع‌رساني درستي نمي‌شود. البته نه‌تنها وي كه خيلي از كارگردان‌ها هم از وضعيت نمايش فيلمشان در اين گروه گلايه دارند.»
جلالي فخر: «نكته مهمي كه بايد به آن اهميت داد موفقيت هنر و تجربه تا جايي است كه گاهي بعضي فيلمسازان از نقطه صفر توليد براي نمايش فيلم‌شان در اين گروه سينمايي برنامه‌ريزي مي‌كنند. موفقيتي كه به نظر مي‌رسد كمتر مورد توجه مسوولان سينمايي قرارگرفته باشد. باوجود تمام كارشكني‌ها و هجمه‌هايي كه به آن وارد مي‌شود و حتي با تغيير مديريت‌ها؛ آنها مقاومت كرده ودوام آوردند وچه بسا روبه‌جلو هم حركت مي‌كنند.»
ساداتيان:«در تمام دنيا چه امريكا چه اروپا يك‌سري فيلم‌هاي خاص در كانون‌هاي فرهنگي، هنري نمايش داده مي‌شوند ازآنجايي‌كه آنها بالغ ‌بر 40 هزار سالن نمايش اكران عمومي و 2 هزار سالن براي نمايش فيلم‌هاي فرهنگي دارند نمايش فيلم‌هاي‌شان با مشكلي مواجه نمي‌شود. اما در ايران از همان 2 هزار سالن نمايش فيلم فرهنگي هم برخوردار نيستيم درنتيجه چنين مشكلاتي براي نمايش فيلم‌ها به وجود مي‌آيد.»