«همدلی» موضع جلیلی و ولایتی و سروصدای تازه آنها بر سر برجام را بازخوانی کرد تند نرو برادر!

همدلی|گروه سیاسی- اخیرا موجی از واکنش‌ها نسبت به «برجام» به راه افتاده است. اما این‌بار از جانب کسانی که خود زمانی در راستای «برجام» قدم برداشته و تصمیم داشتند آن را از طریق رایزنی‌های ممکن، حل‌وفصل کنند. ولایتی و جلیلی از جمله این اشخاص هستند. این دو، اظهاراتی علیه «برجام» ایراد کرده‌اند که در فضای مجازی واکنش‌های بسیاری در پی داشته است. آنها در نطرات خود «برجام» را در مقایسه با «قرارداد ترکمنچای» دانسته‌اند.
نه تنها این دو نفر، بلکه همه دلواپسانی که در ایران مخالف امضای «برجام» توسط دولت «روحانی» هستند، همیشه «برجام» را به «‌ترکمنچای» تشبیه کرده و آن را ننگ دولت روحانی دانسته‌اند. اما گویا این دو قرارداد در واقع جبران آن اشتباهات فاحشی بود که قبل از هر دو قرارداد صورت گرفت. جالب اینجاست که بین این دو قرارداد شباهت‌های عجیبی وجود دارد. اصلی‌ترین شباهت، سیاست‌های اشتباهی است که قبل از آنها صورت گرفت و منجر به به‌وجود آمدن بحران شد. به نظر می‌رسد گروهی که امروزه به عنوان «دلواپسان» شناخته شده‌اند حق دارند که این دو قرارداد را با هم مقایسه کنند، البته تنها، مقایسه شرایطی که باعث شکل‌گیری این دو قرارداد شد! اما باید گفت که در نتیجه‌گیری و برداشت‌شان از این دو قرارداد کاملا دچار اشتباه هستند. بدون شک کسانی که «‌ترکمنچای» را ننگین می‌دانند، نه تاریخ خوانده‌اند و نه از آن چیزی می‌دانند، چون به هیچ وجه به تاریخ و اوضاعِ زمانه‌ای که قرارداد در آن بسته شده آگاه نیستند. آن قرارداد بین دو کشور در یک شرایط مساوی و دارای موازنه قوا بسته نشد! بلکه قرارداد بین «ایران» به‌عنوان یک کشور شکست خورده و اشغال شده با یک دشمن فاتح به‌نام «امپراتوری روسیه» بود که آمده و بر سینه و گلوی ما نشسته بود و تهدید می‌کرد که می‌خواهد به سمت تهران حرکت کرده و پایتخت را نیز فتح کند. ترکمنچای در این شرایط نوشته شده بود. دلواپسان باید به دنبال جنبه‌ها و شرایطی که در آن، این دو قرارداد بسته شد توجه کنند و به این پرسش پاسخ دهند که اگر آن قرارداد منعقد نمی‌شد چه بر سر ایران می‌آمد؟ همین سئوال در مورد امضای «برجام» نیز قابل طرح است. اما بعید است که آنان دست از مواضع طلب‌کارانه خود بردارند چون دغدغه های حزبی آنها ظاهرا دغدغه ایران را برایشان کمرنگ ساخته است.
احساس حقارت بدون توجه به تاریخ
یکی از کسانی که انتقادات شدیدی به برجام کرده «علی‌اکبر ولایتی» وزیر اسبق امور خارجه است. او اخیرا با انتقاد شدید از برجام گفت: «مصدق هم به آمریکا خوش‌بین بود و جوابش را گرفت. تصورات او از کارگزاران آمریکا شبیه تصور دوستان درباره «جان کری» است. حتی ترکمنچای هم نسخه فارسی داشت ولی برجام نداشت؛ انسان احساس حقارت می‌کند».


ولایتی برجام را با قرارداد ترکمنچای مقایسه و متخصصان و روند کار آنها را در مقایسه با قرارداد 598 ضعیف ارزیابی کرده است. او با انتقاد از «نقص متخصصان» در تیم مذاکره کننده هسته‌ای گفته: «تاکنون مذاکره‌ای به موفقیت 598 نداشتیم و آن هم علتی نداشت جز اینکه با کارشناسان حوزه‌های مختلف مشورت می‌کردیم و از آنها کمک گرفتیم». البته این اولین بار نیست که ولایتی قراردادی بین‌المللی در این سطح را با ترکمنچای مقایسه کرده است. نمونه آن همان قطعنامه 598 سازمان ملل در پایان جنگ تحمیلی است که ولایتی هم وزیر خارجه وقت بود.
ولایتی در ادامه صحبت‎های خود، مجلس و در واقع علی لاریجانی را نیز مورد نقد قرار داده و گفته: «آیا مجلس باید برجام را که این میزان مهم است، در عرض ۲۰ دقیقه تصویب کند. مشخص است که مجلس نیز کار خود را به خوبی انجام نداده است . اگر درست بررسی شده بود که ما این مصائب را امروز نداشتیم».
این در حالی است که رهبر انقلاب در دیدار اخیر مسئولان نظام با ایشان، با اشاره به لزوم حفظ وحدت و عدم سرزنش یکدیگر در موضوع برجام تاکید کردند: «یک نکته‌ مهمّی را من در اینجا ذکر بکنم؛ در قضیّه‌ برجام، در مواجهه‌ با برجام حتماً لازم است که عناصر سیاسی، عناصر مدیریّتی، عناصر مطبوعاتی و فرهنگی از سرزنش یکدیگر پرهیز کنند؛ این کار را نکنید. نقد، انتقاد صحیح، منصفانه، عاقلانه، ایرادی ندارد، مسئولین هم باید به انتقادها گوش بدهند؛ امّا اینکه همدیگر را سرزنش کنیم، اهانت کردن، هتک حرمت کردن، متّهم کردن، اینها باید از بین [برود]؛ یک دودستگی و دوقطبی براساس برجام به وجود نیاید». گویا ولایتی این رهنمودها را نشنیده است.
ولایتی در گفته‌های خود به اینکه برجام نسخه فارسی ندارد نیز اشاره کرده؛ در حالی که برجام نسخه‌های فرانسه، روسی و چینی که زبان‌های رسمی سازمان ملل و سه عضو برجام هستند یا نسخه آلمانی ندارد که ولایتی به خاطر نداشتن نسخه فارسی، احساس حقارت کند. کما اینکه قطعنامه ۵۹۸ که ولایتی افتخار آن را متعلق به خود می‌داند، نسخه فارسی نداشت. حتی گزارش دبیرکل سازمان ملل که متجاوز بودن صدام را پذیرفت و به ۶زبان هم چاپ شد، باز، نسخه فارسی نداشت.
سعید جلیلی همیشه نگران
گفته‌های اخیر «سعید جلیلی» رئیس سابق تیم مذاکره کننده هسته‌ای درباره توافق هسته‌ای نیز قابل توجه است. جلیلی در حساب توئیتری خود نوشت: برجام مانند این بود که ماشین یک میلیونی را به مبلغ یک میلیارد خریداری کنیم اما طرف مقابل بعد از آنکه بخشی از پول را از ما گرفت، از دادن ماشین خودداری کند و با ماشین فرار کند و بعد شرکای او به شما بگویند باید بقیه اقساط ماشین را بدهید و بعد هم گفته شود یک مزاحم از معامله خارج شد!!».
سخنان منتقدانه جلیلی، واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت. «حمید ابوطالبی» مشاور رئیس جمهور در حساب توئیتری خود در واکنش به سخنان جلیلی نوشت: «شما شش سال پشت فرمان این ماشین بودید؛ آنقدر از چراغ قرمز گذشتید، ورود ممنوع رفتید، توقف مطلقا ممنوع ایستادید، و... تا خسارت‌ها و جریمه‌های آن، هزاران برابر قیمت ماشین شد. سپس ماشین را به دره فصل هفت منشور انداختید و گفتید اینها کاغذپاره است! این ارثیه دوران شوم ماشین‌بازی و تمرین رانندگی جنابعالی است».
همچنین حسام‌الدین آشنا، رئیس مرکز بررسی‌های استراتزیک ریاست جمهوری نیز در واکنش به گفته‌های دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی در توئیتر خود نوشت: «اینقدر تند نرو برادر! نوبت پاسخگویی در مورد ۶سال‌ونیم، به‌زودی فرا می‌رسد».
البته این اولین باری نیست که کسی از موضع تقابل، سخنان سعید جلیلی را به باد انتقاد گرفت. هنوز یادمان نرفته که همین علی‌اکبر ولایتی که الان دچار چرخشی کلی در نظر شده است، در جریان مناظره‌های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 با موضوع سیاست با اعلام جزئیات کارشکنی در توافق هسته‌ای‌اش با «نیکلا سارکوزی» رئیس جمهور وقت فرانسه، از شیوه مدیریت پرونده هسته‌ای ایران و فعالیت‌های سعید جلیلی در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی انتقاد کرد.
ولایتی در آن مناظره خطاب به جلیلی گفت: «دیپلماسی این نیست که انسان برود مقابل کشورهای دیگر خطابه بخواند و در مصاحبه مطبوعاتی مطالب خود را بیان کند. دیپلماسی این نیست که ما در یک طرف بنشینیم و آنها در طرف مقابل بنشینند و ما حرف مشخصی را بزنیم بدون آن که اقدامات دیگری در خارج از آن انجام دهیم».
ماجرای برجام به نظر می رسد به نقطه جالبی رسیده است. این روزها از یک سو در خارج از کشور مخالفان برجام هر چه در چنته دارند رو کرده اند تا این سند تاریخی را زمین بزنند و در سوی دیگر مخالفان داخلی نیز با تمام توان سعی می کنند تا یکبار برای همیشه پرونده برجام را ببندند. کار به جایی رسیده حتی کسانی که نتوانستند در عرصه های دیپلماتیک باری از روی دوش ایران بردارند نیز به میدان امده اند و در قالب مدعیان پرشور برای برجام نسخه می نویسند.
به طور قطع همه منتقدان داخلی حق دارند که نظر خود را در مورد برجام بگویند اما در این میان یک پرسش بدون پاسخ مانده و آن هم این که اگر دلواپسان برجام را از گردونه خارج کنند ایده ای برای جایگزینی آن دارند؟ ایده ای که بتواند حداقل گرفتاری‌های ایران را از همین حدی که هست بیشتر نکند. می‌توان خوشبین به این پرسش نگاه کرد، البته اگر ایده‌های قدیمی منتقدین امروز را فراموش کنیم. آیا این
گونه نیست؟