اخبار ویژه

آقای محتشمی! مدعیان اصلاحات به کدام برنامه انجمن حجتیه عمل نکردند؟!
خبرگزاری شفقنا از قول علی‌اکبر محتشمی‌پور نوشت کسانی که انقلابی نبودند، با ماسک جدید وارد شدند و برخی پست‌های حساس هم گرفتند.
خبرنگار شفقنا در مقدمه خبر خود می‌نویسد: با او تماس گرفتم تا شاید با انتشار بخش‌هایی از مصاحبه‌ای که 6 سال پیش با او داشتم و به دلایلی منتشر نشد رضایت بدهد. می‌گوید حتما یک جا بنویس که این مصاحبه جدید نیست و چند سال قبل انجام شده. نگرانی‌اش از این بابت است که اهالی رسانه گمان کنند او روزه سکوت خود را شکسته است. شرطش را می‌پذیرم.
خبرگزاری مذکور سپس از قول علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیرکشور اوایل انقلاب می‌نویسد: «امام نگران نفوذی‌ها بودند. همه هشدارهای‌شان براساس همین نگرانی بود که مبادا با نفوذ نامحرمان در ارکان نظام بسترهای شکست انقلاب و نظام فراهم شود.


نفاق تنها روزنه‌ای است که نامحرمان و نفوذی‌ها برای رسیدن به اهداف خود و تصرف ارکان اصلی قدرت از آن استفاده کرده و همچنان هم استفاده می‌کنند.
دربسته و سربسته بگویم. کسانی که در این انقلاب هرگز دستی بر آتش نداشته‌اند یا از اساس مخالف نهضت اسلامی و مخالف حرکت توامان امام و ملت بوده‌اند بعد از پیروزی انقلاب با ماسک جدید وارد شده‌اند. خیلی از این گروه‌ها و احزاب و بسیاری از این جریانات انحرافی به گونه‌ای ماسک اسلام و انقلاب را به چهره زدند که خیلی‌ها فریب آنها را خوردند.
انجمن حجتیه که یکی از شاخص‌ترین جریان‌های نفوذی و نامحرم انقلاب است. حضرت امام هرگز نگاه خوبی به این انجمن نداشتند. ایشان خطر انجمن حجتیه را برای انقلاب بسیار جدی تلقی می‌کردند.»
درباره بازی خبرگزاری شبه اصلاح‌طلب با علی‌اکبر محتشمی‌پور نکات قابل تأمل فراوان است اما به اجمال باید پرسید 1- چرا این خبرگزاری از ابعاد امروز نفوذ پرس و جو نکرده و محتشمی‌پور نیز متعرض ماجرا نشده است؟
2- اگر ویژگی انجمن حجتیه، معارضه با ولایت و حکومت دینی و نقش سیاسی و اجتماعی اسلام و گرایش به آمریکاست، امروز کدام محافل همین رویکردهای ضدانقلابی و ضداسلام ناب محمدی(ص) را دنبال می‌کنند؟ غیر از افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی و اعتدال آمریکایی؟!  چه کسانی نسخه سازش با آمریکا می‌پیچند؟ چه کسانی و کدام محافل اصرار دارند در مقابل حکومت دینی و ولایت‌فقیه، دوقطبی ایجاد کنند؟ یا احکام اسلام در موضوعاتی نظیر حجاب را زیرسوال ببرند و از حرمت‌شکنی مقدسات جانبداری می‌کنند؟ دیدن تحرکات جریان نفوذ ذره‌بین نمی‌خواهد؟
3- کدام محافل آمریکا را بزک کردند و نسخه‌های لیبرالی پیچیدند؟ نسبت انجمن حجتیه با گروهک‌هایی مانند نهضت آزادی (جریان آمریکایی نفوذ و مطرود امام) چه بود و امروز این محافل چرا با طیف متبوع آقای محتشمی پیوند ارگانیک خورده‌اند.
4- تمام گروهک‌ها و از جمله انجمن حجتیه اصرار بر ملکوک ساختن اعتبار نظام جمهوری اسلامی دارند. آنها در انتخابات سال 88 پروژه دروغین «تقلب» را ماه‌ها قبل از انتخابات طراحی و اجرا کردند و مع‌الاسف امثال آقای محتشمی‌پور را در کمیته فریبکارانه صیانت از آرا- که در واقع کمیته القای تقلب و تدارک آشوب خیابانی بود، به بازی گرفتند. اما پس از 8 ماه معلوم شد خط نفوذ موضوعاتی فراتر از انتخابات را مدنظر دارد و برای حذف جمهوری اسلامی و ولایت‌فقیه (چنان که در شعارها نوشتند و گفتند) برنامه دارند. آقای محتشمی‌پور در تمام این جنگ بزرگ با میراث والای امام خمینی(ره) یا در زمین نفوذی‌ها بازی می‌کرد و یا ساکت بود.
5- امروز هم دیر نشده. ایشان می‌تواند هویت جریان فتنه را که با ادعای دروغین و مظلوم‌نمایانه تقلب شروع به کار کردند اما به سمت نه به جمهوری اسلامی، مرگ بر اصل ولایت‌فقیه، «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و روزه‌خواری روز قدس (نمازجمعه مختلط با کفش) و حرمت‌شکنی روز عاشورا رفتند، تبیین کند و وفاداری خود به امام خمینی و میراث از جان عزیزتر او (جمهوری اسلامی و ولایت فقیه) را اثبات نماید. ایشان می‌تواند توضیح دهد که چگونه افراطیون مدعی اصلاحات، ضمن دور زدن محکمات اندیشه حضرت امام(ره)، با گروهک‌های نفاقی نظیر نهضت‌آزادی و انجمن حجتیه و حتی سلطنت‌طلبان و منافقین پیوند خوردند.نقش بانک‌های دلال‌مسلک در گران کردن مسکن
یک کارشناس حوزه مسکن می‌گوید: برخی بانک‌ها به عنوان مالکان عمده مسکن در کشور، به جو پیش آمده درخصوص افزایش قیمت مسکن دامن می‌زنند.
فرهاد بیضایی در گفت‌وگو با «انتخاب»، گفت: موضوع افزایش قیمت مسکن از حالت روانی عبور کرده و عملا اتفاق افتاده است.
او در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا در موارد زیادی این افزایش قیمت، صرفا به زبان می‌آید اما عملا معامله‌ای انجام نمی‌شود گفت: عدم انجام معامله به این خاطر است که عرضه‌کننده‌ها فایل‌های خود را بسته‌اند و از این جهت، عرضه واحدها کم شده است.
بیضایی درباره مباحث پیرامون دامن زدن به جو افزایش قیمت توسط سرمایه‌داران عمده گفت: این اتفاق بیشتر توسط برخی بانک‌ها رخ می‌دهد. بانک‌ها ذینفع‌ترین بخش کشور در حوزه مسکن به شمار می‌روند و افزایش قیمت مسکن، باعث می‌شود تا آنها از وضعیت قرمز کنونی خارج شوند.
او با بیان اینکه «مالکان عمده مسکن در کشور، بیشتر خود بانک‌ها هستند.» گفت: خرده‌مالکان نیز برای معاملات خود به رفتار عمده مالکان نگاه کرده و رفتار خود را با آنهاتنظیم می‌کنند.توهم ورود سرمایه 100 میلیارد دلاری به ایران را چه کسانی منتشر کردند؟!
کدام محافل و چه جریان‌هایی این تصور موهوم را ایجاد کردند که با توافق برجام، 100 میلیارد دلار سرمایه به کشور می‌آید؟
روزنامه جام‌جم ضمن بررسی ابعاد این پرسش می‌نویسد: رهبر انقلاب به تصور باطل ورود ۱۰۰ میلیارد دلار به کشور پس از انعقاد برجام ‌اشاره کردند و افزودند: متأسفانه برخی این تصور واهی را به مردم هم منتقل کردند.
ایشان گفتند: «این‌که ما در قضایای اولِ مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصور کردیم و به دیگران هم گفتیم که «بله اگر ما مذاکره کنیم، صد میلیارد دلار پول وارد کشور می‌شود»، خب این یک معنایی دارد؛ برای کشور ما صد میلیارد مبلغ معتنابهی است، مبلغ مهمی است، اصلاً به کلی می‌تواند خیلی از مشکلات کشور را برطرف کند؛ این واقعیت نداشت... خود ما هم درواقع به یک نحوی باور کردیم این ۱۰۰ میلیارد را؛ خب این گمان [بود]، تصور بود، توهم بود، واقعیت نداشت. بایستی مراقب باشیم آنچه را برای آینده خودمان و منافع خودمان و عوض هزینه‌هایی که می‌پردازیم مشخص می‌کنیم، واقعیت داشته باشد و همان واقعیت را بفهمیم و همان واقعیت را هم صریح با مردم در میان بگذاریم.»
بررسی تحولات قبل از برجام نشان می‌دهد برخی مسئولان آزادسازی پول‌های بلوکه ‌شده کشور در سال‌های تحریم را مطرح و برای مقدار آن ارقام مختلفی را نیز مطرح کردند.
در این زمینه می‌توان به اظهارات سیدحسین هاشمی استاندار وقت تهران‌اشاره کرد که پیش از امضای توافقنامه هسته‌ای رقم نجومی 180 میلیارد دلار را میزان پول‌‌های بلوکه‌ شده ایران اعلام کرد و وعده داد که در پسابرجام با آزادسازی آن، بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم حل می‌شود.
دیگر مسئولی که وعده آزادسازی دارایی کلان در پسابرجام را داد اکبر کمیجانی، معاون بانک مرکزی بود که در مصاحبه وال استریت ژورنال میزان دارایی ایران را 150 میلیارد دلار اعلام کرده بود.
میزان دیگری که برای میزان دارایی بلوکه‌شده ایران اعلام شد مربوط می‌شود به رقم اعلام شده توسط غلامرضا مصباحی مقدم که ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم را برعهده داشت. وی میزان دارایی بلوکه‌ شده ایران را 130 میلیارد دلار عنوان کرده بود.
پس از اجرای برجام در اواخر دی 1394 نیز برخی مسئولان همچنان همین خط را ادامه دادند به طوری که در 11 بهمن 1394 محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت اعلام کرد 100 میلیارد دلار پول‌های بلوکه‌شده ایران آزاد شده است.
سخنگوی دولت دارایی‌های آزاد شده ایران را افزون بر 100 میلیارد دلار اعلام کرد و گفت که این دارایی‌ها بطور کلی آزاد شده است و ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم. لازم به ذکر است سخنان نوبخت، تیتر یک برخی روزنامه‌ها شد.
علی‌اکبر صالحی، رئیس‌سازمان انرژی اتمی نیز 7 اسفند 1395 در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به این پرسش که بالاخره پول‌های بلوکه‌شده ایران به خاطر تحریم‌های سال‌های اخیر چقدر بود؟ یک زمان جان کری می‌گفت حدود ۳۰ میلیارد دلار و حالا ترامپ می‌گوید ۱۵۰ میلیارد دلار، گفت: چیزی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار پول جمهوری اسلامی ایران آزاد شده است و می‌توانیم از آن استفاده کنیم.روزنامه حامی دولت: روحانی برنامه‌ای برای مدیریت اقتصادی ندارد
یک روزنامه حامی دولت تصریح کرد از حرف‌های روحانی در دیدار فعالان اقتصادی می‌توان نتیجه گرفت که دولت برنامه مناسبی برای حل مشکلات اقتصادی ندارد.
روزنامه جهان صنعت می‌نویسد: رئيس‌جمهور خیال همه را راحت کرد. از حرف‌های حسن روحانی در دیدار با فعالان اقتصادی که یکشنبه شب برگزار شد، می‌توان این نتیجه را گرفت که تیم اقتصادی دولت برنامه مناسبی برای مدیریت بحران فعلی در نظر ندارد. ازاین رو او تنها راه مقابله با وضعیت بحرانی فعلی را ورود بخش خصوصی به بازار می‌داند.
واقعیت این است که فعالان بخش خصوصی به شدت از تصمیمات خلق‌الساعه و پشت درهای بسته دولت گلایه‌مند هستند که در این خصوص می‌توان به تعیین نرخ دلار 4200 تومانی به عنوان یکی از تصمیمات ناگهانی دولت طی یک ماه اخیر اشاره کرد؛ تصمیمی که نه‌تنها بدون مشورت با فعالان بخش خصوصی گرفته شده بلکه گزینش‌های سلیقه‌ای برای تخصیص دلار 4200 تومانی به فعالان اقتصادی نیز یکی از نواقص آشکاری است که به دنبال آن صدای بسیاری از تولیدکنندگان و تجار را درآورده است.
از سوی دیگر اوضاع معیشتی و اقتصادی کشور پارادوکس عجیبی با اظهارات حسن روحانی دارد. او همچنان معتقد است توانسته تا حدودی فقر را کاهش دهد. این در حالی است که افزایش بی‌رویه قیمت‌ها قدرت خرید مردم را بیش از پیش کاهش داده اگرچه رئیس دولت دوازدهم همچنان بر این عقیده است که توانسته وعده‌های معیشتی انتخاباتی خود را جامه عمل بپوشاند.دولت، دیروز مادر برجام بود امروز مسئولیت آن را نمی‌پذیرد
اگر برجام باعت سربلندی ایران می‌شد، افتخارش برای دولت بود و نه گروه دیگری و اکنون نیز سرشکستگی برجام صرفا دامن‌گیر دولت محترم است و لاغیر.
روزنامه صبح نو در یادداشتی با عنوان «در جست‌وجوی مادر برجام» نوشت: روز 25 فروردین ماه 96 آقای روحانی هنگام ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری گفت: «هووهایی که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصمیم گرفته بودند، نمی‌توانند سرپرست خوبی برای این فرزند باشند.» منظور این بود که مردم به «مادر برجام» رای دهند تا بتواند همانگونه که این نوزاد را به دنیا آورده به خوبی آن را به خانه بخت بفرستد.
در آن زمان که دولت‌مردان و جناح چپ، مست باده برجام به مردم قول می‌دادند، همانگونه که سایه جنگ و تحریم‌های هسته‌ای را برطرف کردند، سایر تحریم‌ها را نیز عنقریب از سر مردم کم خواهند کرد، کسی در انتساب برجام به دولت شک نداشت. طرفداران دولت و بخش عمده خوش‌خیالان معتقد بودند سرانجام با تدبیر و «زبان‌دانی» توانسته‌اند مشکلات چهل‌ساله کشور را حل کنند و به فرمول شگفت‌انگیزی دست پیدا کنند که هم چرخ‌های اقتصاد را بچرخاند و هم سانتریفیوژها را.
 دولت با تبختر، شروط و خط قرمزهای رهبری، مجلس و شورای عالی را نادیده می‌گرفت و احتمالا معتقد بود این نهادها چون اطلاعی از اوضاع جهان ندارند و به زبان دنیا آشنا نیستند این شروط بیهوده را وضع می‌کنند. کار تمام شده و در این بنای سترگ، هیچ‌کس خللی نمی‌تواند وارد آورد. در آن روزگار که سرهای دولت‌مردان از می برجام گرم بود، به یکدیگر مدال و نشان اهدا می‌کردند و این پیروزی را به یکدیگر تبریک می‌گفتند. در آن زمان که ماه عسل دولت بود کسی درمورد حضانت و سرپرستی برجام شک نداشت و آن را مهم‌ترین دستاورد و زایش دولت  تدبیر و امید می‌دانستند. اتفاقا جریان اعتدال‌گرا از نمد برجام کلاه برمی‌گرفت و انتخابات به نام برجام پیروز می‌شد.
اما اکنون که چرخ روزگار برگشته و برجام پس از خروج «کدخدا» بی‌فایده و بی‌خاصیت به نظر می‌رسد به جای اینکه سر دست گرفته شود و به عنوان مهم‌ترین دستاورد دولت معرفی گردد، «تصمیم نظام» خوانده می‌شود. درواقع دولت تلاش می‌کند مسئولیت این نوزاد را به دامن «هووها» بیندازد. اما مشخص است که وقتی مادر، حاضر به پذیرش این نوزاد نیست، هووها هم رغبتی به سرپرستی این نوزاد بدقدم ندارند.
اما اینکه گفته می‌شود برجام تصمیم نظام است، منظور دقیقا چه کسی است؟ معمولا در ادبیات سیاسی اگر کلمه نظام به کار برده شود، منظور «مقام معظم رهبری» است. فارغ از اینکه این کاربرد به شدت اشتباه است و یکی انگاشتن کل نظام با رهبر نظام تداعی یک حکومت دیکتاتوری می‌کند و در نظام مردم‌سالار جمهوری اسلامی، «نظام» اعم از رهبری، مردم، و همه گروه‌های سیاسی است، این سوال مطرح است که آیا امکان وصله کردن برجام به رهبری وجود دارد؟
با مرور سخنان رهبری مشخص می‌شود که ایشان هرگز نسبت به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نبود و بیش از مذاکره بر استراتژی مقاومت تاکید داشت. اما دولت با آگاهی از اینکه سنت رهبران انقلاب اسلامی همواره حمایت از تصمیمات کلان دولت‌هاست از این ظرفیت استفاده نمود. رهبری ضمن حمایت از تصمیم دولت، مخالفت خود را با این تصمیم در اغلب سخنرانی‌ها نشان داده بود. این ویژگی حکومت‌های غیردیکتاتوری است که به رغم مخالفت حاکم، تصمیم جمعی اجرا می‌گردد. همانگونه که در غزوه احد، پیامبر اعظم با اینکه مخالف بودند به نظر مردم احترام گذاشتند و برای جنگ، به خارج از شهر رفتند و البته مسلمانان در نتیجه دوری از راهبرد پیامبر اکرم(ص)، متحمل شکست شدند.
با علم به اینکه در زمان انعقاد برجام، رهبری با دولت همراهی کردند باعث تاسف است که این همکاری، همراهی و عدم مخالفت رهبری انقلاب در پیشبرد برنامه دولت، اکنون به بهانه‌ای برای طرفداران دولت تبدیل شده تا شریکی برای این شکست دست وپا کنند. دقیقا مانند خوارج در زمان امیرالمومنین که در جنگ نهروان حضرت را مجبور به مذاکره نمودند و بعد از مشخص شدن اینکه دشمن، با حیله آنها را فریب داده از حضرت علی(ع) می‌خواهند که مسئولیت این شکست را پذیرفته و توبه کند!
رئیس‌جمهوری حقوق‌دان با این قاعده فقهی آشنا هستند که «الولد‌ للفراش». برجام متولد همان بستری است که دولت مهیا کرده بود و بنابراین متعلق به دولت است.اگر برجام امروز باعث سربلندی ایران می‌شد افتخارش برای دولت بود و نه گروه دیگری و اکنون نیز سرشکستگی برجام صرفا دامن‌گیر دولت محترم است.