در شب درخشش بيل و فتح جام سيزدهم توسط رئال مادريد: راموس جنايت كرد، كاريوس حماقت

 اهورا  جهانيان
مفهوم «جنايت در بازي فوتبال» اولين و شايد هم آخرين بار از سوي عمر بوراس، سرمربي تيم ملي اروگوئه در جام جهاني 1986 مطرح شد. در آن جام اروگوئه پس از مساوي با آلمان و شكست 6 بر 1 مقابل دانمارك، براي صعود به مرحله يك‌هشتم نهايي حداقل به يك تساوي در برابر اسكاتلند نياز داشت اما كمتر از يك دقيقه پس از شروع بازي، ژوئل كينيو داور فرانسوي مسابقه، خوزه باتيستا را به دليل خطا بر روي گوردون استراچان از زمين اخراج كرد و تيم اروگوئه ناچار شد 89 دقيقه دفاع كند بلكه دستش از دامن مرحله بعدي جام كوتاه نشود. اگرچه اروگوئه نهايتا به عنوان تيم سوم گروه صعود كرد، ولي سرمربي اين تيم در نشست خبري پس از مسابقه، گفت: «امروز در زمين بازي يك جنايت رخ داد و آن هم اخراج بازيكن ما در دقيقه اول بازي بود. »
 
راموس منفورترين بازيكن دنيا


كاري كه سرخيو راموس با محمد صلاح در فينال ليگ قهرمانان اروپا انجام داد، چيزي شبيه «جنايت در بازي فوتبال» بود. محمد صلاح از كشور بي‌آوازه مصر در فوتبال، آمده بود و مي‌خواست در فينال ليگ قهرمانان مثل هر بازيكن ديگري تلاش كند براي قهرماني تيمش. طرفداران ليورپول به كنار، ميليون‌ها نفر در مصر و ساير كشورهاي اسلامي و آفريقايي مشتاق تماشاي بازي محمد صلاح در فينال چمپيونز ليگ بودند. ولي خطاي ناجوانمردانه و موذيانه راموس، اجازه نداد محمد صلاح در مهم‌ترين بازي زندگي‌اش تا به امروز، بازي كند. نه تنها اين، بلكه حالا مصر هم ممكن است محمد صلاح را در جام جهاني در اختيار نداشته باشد. راموس ناجوانمردانه كتف و شانه محمد صلاح را ناكار كرد و ورق بازي را برگرداند. ستاره مصري ليورپول گريه‌كنان از زمين بازي بيرون رفت و رئال مادريد كه در سي دقيقه اول به‌شدت تحت فشار بود و با عملكرد خوب ناواس دروازه‌اش بسته مانده بود، از لاك دفاعي خارج شد و شد آن‌چه نبايد مي‌شد: ليورپول باخت، بدون محمد صلاح. اگر رئال مادريد بدون ناك‌اوت كردن محمد صلاح بازي را برده بود، يا حتي اگر راموس خطايي عادي مرتكب مي‌شد و صلاح آسيب مي‌ديد، ديشب كاربران مصري و انگليسي و حتي ايراني به صفحات توئيتر و اينستاگرام سرخيو راموس حمله نمي‌كردند و او اكنون منفورترين بازيكن جهان فوتبال نبود. ليورپول ستاره‌اي جز محمد صلاح نداشت ولي رئال مادريد آن قدر پرستاره بود كه حتي گرت بيل را روي نيمكت نشانده بود. اما سرخيو راموس با خطايي كاملاً غيرمتعارف، تك‌ستاره ليورپول را از بازي بيرون انداخت. او با اين خطا، كار خودش يا رونالدو را در جام جهاني هم راحت كرد؛ چراكه مصر در گروه اول جام جهاني قرار دارد و بسيار محتمل بود با محمد صلاح به عنوان تيم اول يا دوم گروه به مرحله يك‌هشتم نهايي صعود كند. در اين صورت مصر احتمالاً با اسپانيا يا پرتغال مواجه مي‌شد. پس راموس با يك تير حداقل دو نشان زد اما به قول يكي از كاربران مصري توئيتر، 95 ميليون نفر مصري را با خودش دشمن كرد. رامز ناتان، يكي از نويسندگان ارشد سايت كينگ‌فوت- معروف‌ترين سايت فوتبال مصر- هم ديشب در توصيف سرخيو راموس توئيت كرد: «كثيف‌ترين بازيكني كه اين ورزش به خودش ديده!» سال‌ها كه مارادونا در بارسلونا بازي مي‌كرد، باتيستاي اسپانيايي خطايي وحشتناك بر روي مارادونا انجام داد و به دليل همين خطا مشهور شد به «قصاب بيلبائو». جالب است كه راموس با اينكه بارها مسي و ساير مهاجمان دنيا را با خطاهاي خشن خودش متوقف كرده بود، هيچ‌وقت به اندازه ديشب در جهان فوتبال نفرت‌آفريني نكرده بود و كسي او را قصاب برنابئو نخوانده بود. شايد چون مسي ستاره‌اي است كه همه افتخارات را درو كرده. يا شايد هم چون محمد صلاح مسلمان مصري مظلومي بود كه دنيا مشتاق هنرنمايي او در فينال چمپيونز ليگ بود. يا شايد همه مي‌خواستند رويارويي صلاح و رونالدو را در بهترين شب ليگ قهرمانان اروپا تماشا كنند. اما راموس همه را از همه‌چيز محروم كرد تا مطمئن شود خودش براي سومين بار متوالي كاپ قهرماني چمپيونز ليگ را بالاي سر مي‌برد. او پس از بازي هم درباره خطاي بزرگ و نابخشودني‌اش هيچ حرفي نزد و فقط يك پايش را بر روي جام گذاشت و مدالش را گاز گرفت و لبخند و ژست نفرت‌انگيزش را نثار دوربين‌ عكاسان كرد؛ ژست و لبخندي كه در فينال ليگ قهرمانان اروپا، ديگر تكراري و ملال‌آور شده است.
 
كـــاريـوس از تــراژدي
كمدي ساخت
لوريس كاريوس، دروازه‌بان آلماني ليورپول، در شبي كه تيمش محمد صلاح را از دست داده بود و همين فقدان موجب خارج شدن رئال مادريد از لاك دفاعي شده بود، مي‌توانست با ايستادگي در برابر حملات نه‌چندان زهردار رئالي‌ها، ليورپول را به سمت ششمين قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا هدايت كند؛ چراكه ليورپول در غياب صلاح، هنوز مانه و فرمينو را داشت و در راه رسيدن به گل، به ميلنر هم مي‌توانست اميدوار باشد. روند بازي از دقيقه 30 به بعد به سود رئال مادريد بود ولي تا قبل از اشتباه مضحك كاريوس در دقيقه 51، هنوز آسمان به زمين نيامده بود. ولي كاريوس كاري كرد كه هافبك‌هاي تراز اول رئال مادريد هم موفق به انجام دادنش نشده بودند: او بهترين پاس گل ممكن را تقديم كريم بنزما كرد. اشتباه وحشتناك كاريوس را هيچ گلري در فينال ليگ قهرمانان اروپا مرتكب نشده بود. گلي خردكننده، كه آشكار نشان داد دروازه‌بان آلماني فاقد كاراكتر لازم براي حضور در فينال چمپيونز ليگ است. با اين حال شاگردان يورگن كلوپ اشتباه كاريوس را جبران كردند. چهار دقيقه بعد از گل رئال، ساديو مانه با زدن گل تساوي ليورپول، ثابت كرد كه خط حمله اين تيم در غياب محمد صلاح، آنچنان هم يتيم نشده است. اگرچه موج حملات ليورپول با بيرون رفتن محمد صلاح فروكش كرد، ولي مانه نشان داد در غياب اعجوبه مصري، قدردان تك‌حمله‌هاي تيمش است. كاريوس در دقيقه 64 گل دوم را با قيچي استثنايي گرت بيل دريافت كرد. او هرچند كه روي اين گل مقصر نبود، ولي اگر به شيرجه عجيب و مضحكش دقت مي‌كرديم، متوجه مي‌شديم كاريوس ممكن است دسته‌گل ديگري به آب بدهد. و اين اتفاق در دقيقه 84 رخ داد: گرت بيل از راه دور شوت كرد و كاريوس به توپ بفرما زد و گل سوم رئال مادريد ثبت شد و همه‌چيز براي ليورپول تمام شد. ليورپول 4ميليون و 700هزار پوند بابت خريد كاريوس پرداخت كرده بود تا گلر 25 ساله ژرمن‌ها، در فينالي به اين مهمي، روياي انگليسي‌ها و مصري‌ها را به كابوس بدل كند. با چنين كيفيتي، حتي در ليگ برتر خودمان هم بر روي كاريوس نمي‌توان حساب كرد چه رسد در فينال ليگ قهرمانان اروپا. هر چه بود، لوريس كاريوس تراژدي را تبديل به كمدي كرد. اگر او اين گل‌هاي بچه‌گانه و مضحك را دريافت نكرده بود و ليورپول در غياب محمد صلاح در جدالي جانانه مغلوب رئال مادريد مي‌شد، طرفداران مي‌توانستند لااقل در رثاي سرنوشت تراژيك ليورپول در فينال كي‌يف مرثيه‌سرايي كنند. اما آنها الان، به قول شاعر، ميان گريه مي‌خندند و نمي‌دانند علت اصلي باخت‌شان راموس بود يا كاريوس.
 
گرت بيل آمد و افتخار را درو كرد
گرت بيل كه در طول فصل بازيكن محبوب زيدان نبود و جاي ثاتبش را در تركيب رئال مادريد از دست داده بود، در نيمه دوم به جاي ايسكو وارد زمين شد، ظرف بيست دقيقه دو گل سرنوشت‌ساز زد و رئال مادريد را به سيزدهمين قهرماني‌اش در چمپيونز ليگ رساند. ليورپول با گل هوشمندانه ساديو مانه به بازي بازگشته بود. گل اول رئال مادريد هم اتفاقي بود. بنابراين همه طرفداران ليورپول حق داشتند همچنان به قهرماني تيم‌شان اميدوار باشند. ولي 9 دقيقه بعد از گل تساوي ليورپول، گرت بيل با قيچي‌عقبِ شگفت‌انگيزش همان كاري را با ليورپول كرد كه زيدان در فينال 2002 با بايرن لوركوزن كرده بود. در آن بازي تاريخي هم، در حالي كه نتيجه 1-1 بود، زيدان با گلي ويرانگر و باشكوه و بسيار زيبا، به همه حالي كرد كه رئال مادريد بايد قهرمان جام شود؛ گلي كه بوي بزرگي مي‌داد و بازتابي از عظمت زيدان و رئال مادريد بود. بازيكنان بايرن لوركوزن پس از دريافت آن گل، كاملا ملتفت شدند با تيمي طرفند كه سرتر از آنهاست و فقط نان نام بلندش را نمي‌خورد بلكه در زمين همان بازي هم، عناصر لازم براي تفوق و برتري را تمام و كمال در اختيار دارد. گرت بيل همچنين درسي به ليورپول داد. وقتي يك نيمكت‌نشين رئال مادريد چنان گلي مي‌زند حتي پله و مارادونا هم در هيچ فينالي از عهده آن برنيامده‌اند، ليورپولي‌ها چه مي‌توانستند كرد جز سپر انداختن و پذيرش شكست؟ ضربه برگردان گرت بيل احتمالاً بهترين گل عمرش بود و زيدان پس از بازي به درستي گفت: «گرت بيل به زمين آمد و كاري را انجام داد كه قهرمان‌ها انجام مي‌دهند.» وقتي ماركو فان‌باستن در فينال جام ملت‌هاي اروپا در 1988 رينات داسايف را با آن گل استثنايي مغلوب كرد، رينوس ميشل مربي تيم ملي هلند پس از بازي گفت: «فان‌باستن گلي زد كه هر بازيكني در طول دوران بازي‌اش احتمالا فقط يك‌بار مي‌تواند آن را تجربه كند.» گل گرت بيل به ليورپول نيز چنين گلي بود؛ باشكوه و بي‌نظير و تكرارناپذير. واكنش زيدان به گل بيل هم، چنانكه ميرزايي به درستي در حين گزارش بازي گفت، شبيه واكنش رينوس ميشل به گل تاريخي فان‌باستن بود. هيچ بازيكني نمي‌تواند در دو فينال مهم چنين شاهكاري بيافريند. حتي گرت بيل. گرت بيل فاتح اصلي ميدان كي‌يف بود.
 
نغمه وداع از سر حسادت
عجيب‌ترين اتفاق شب فينال ليگ قهرمانان، پس از سوتي‌هاي وحشتناك كاريوس، نغمه جدايي قريب‌الوقوع رونالدو از رئال مادريد، درست در وسط جشن قهرماني رئالي‌ها بود. چرا رونالدو مي‌خواهد از رئال برود؟ شايد مي‌خواهد در اوجي كه تكرارناپذير است، به حضور 9 ساله‌اش در رئال مادريد پايان دهد. او در ده سال گذشته پنج بار فاتح ليگ قهرمانان اروپا شده است؛ يك‌بار با منچستريونايتد، چهار بار با رئال مادريد. چهار قهرماني او در اين تورنمت در پنج سال گذشته رقم خورده است. يعني رونالدو از موفقيت اشباع شده؟ بعيد به نظر مي‌رسد. روانشناسي رونالدو نشان مي‌دهد كه او مثل رونالدينيو و رونالدوي اورجينال نيست كه زود از موفقيت سيراب شود و برود دنبال خوشگذراني يا زندگي شخصي يا چه. رونالدو سيري‌ناپذير است؛ لااقل تا وقتي كه مسي در دنياي فوتبال پابه‌توپ است. وانگهي، رونالدو اگر از رئال مادريد برود چطور مي‌خواهد با مسي بر سر كسب توپ طلا رقابت كند. او تا بيايد در تيم جديدش جا بيفتد و همه تيم به خدمتش درآيند تا مدام گل بزند و هر بازي بدرخشد، مسي يكي دو توپ طلاي ديگر را هم از آن خودش كرده است. پس چرا رونالدو در شب قهرماني، آن هم وسط جشن، تلويحا اعلام كرد به زودي رئال مادريد را ترك مي‌كند. اگر فرضيه سيري‌ناپذيري رونالدو درست باشد، مي‌توان حدس زد كه او از سر حسادت به درخشش گرت بيل چنين حرفي زد؛ حرفي كه فرداي فينال نيز پس گرفته شد. در واقع چيزي در ضمير ناخودآگاه رونالدو او را برانگيخت به خراب كردن شب باشكوه گرت بيل. رابطه بيل و رونالدو قطعاً مثل رابطه باجو و شيلاچي دوستانه و همدلانه نيست. براي باجو و شيلاچي در جام جهاني 1990، فرقي نداشت كه كدام‌شان گل مي‌زند. اما رونالدو همه را در خدمت خودش مي‌خواهد و بيل هم اسبي نيست كه به كسي افسار دهد! هم از اين رو زيدان ناچار است بيل را روي نيمكت بنشاند و اجازه ندهد او هم نقشي محوري در تيمش داشته باشد. چه زيدان خوب مي‌داند دو پادشاه در يك اقليم نگنجند. اما زيزو وقتي ديد رونالدو مثل هميشه زهردار بازي نمي‌كند و شايد از دستش كاري برنيايد، بيل را روانه زمين كرد و او هم چنان كرد كه بايد و زيدان نيز در ستايشش سنگ تمام گذاشت. همه اينها براي روشن شدن تنور حسادت رونالدو كافي بود. اما علاوه بر اينها، گرت بيل در اواخر بازي در حالي كه مي‌توانست به رونالدو پاس گل بدهد، هت‌تريك خودش را به گلزني رونالدو ترجيح داد. تك‌روي بيل به گل سوم او منتهي شد ولي فايده‌اش اين بود كه اجازه نداد رونالدو به عنوان آخرين گلزن رئال مادريد در شب شگفت‌انگيز كي‌يف، فرياد شادي سر دهد و سپس پيراهنش را درآورد و بدن عضلاني و جذابش را نشان خلق‌الله دهد! بيل شب شادش را با رونالدو قسمت نكرد و CR7 هم به سهم خودش كوشيد شب بيل را خراب كند. بنابراين زماني كه بيل و زيدان مشغول شادي فتح جام بودند، رونالدو خبري مهم‌تر از فتح جام را در دنيا پخش كرد: كريس رونالدو از رئال مادريد مي‌رود! قهرماني رئال مادريد در چمپيونز ليگ واقعه‌اي تكراري است اما رفتن رونالدو از رئال مادريد، امري غريب و تازه و مهم‌تر از فتح جام سيزدهم توسط قوهاي سفيد است. پاسخ زيدان به خبرنگاران هم، وقتي كه از او درباره جدايي رونالدو از رئال سوال كردند، نشاني از دلخوري در خود داشت. زيدان گفت: «به اين موضوع فكر نمي‌كنم. فقط بايد به جشن قهرماني و لذت بردن از اين لحظات فكر كرد. به بازيكنانم نيز همين را گفتم. سپس ببينيم چه پيش مي‌آيد.» شايد دلخوري زيدان باعث شد رونالدو چند ساعت پس از سر دادن نغمه جدايي، كوتاه بيايد و اعتراف كند كه اشتباه كرده است: «حرف‌هايم ما را از قهرماني تاريخي و كسب سه جام چمپيونزليگ پياپي كه اتفاق بسيار ويژه‌اي است، دور كرد. هميشه بردن چمپيونزليگ اتفاق ويژه‌اي است زيرا من مي‌دانم كه اين رقابت‌ها چه اهميتي دارد، از ابتدا تا پايان. بنابراين خيلي خوشحالم. موضوعات شخصي بازيكنان، صحبت‌هاي مهمي در حال حاضر نيستند. حرف‌هايم خارج بحث بود و نبايد آنها را مطرح مي‌كردم.» زيدان مورينيو و آنجلوتي و رافا بنيتز نيست. او اسطوره‌اي كاريزماتيك است كه رونالدوي برزيلي هم از او حساب مي‌برد چه رسد به رونالدوي پرتغالي! كسي حق ندارد زيزو را ناراحت كند.
 
اگر رئال مادريد بدون ناك‌اوت كردن محمد صلاح بازي را برده بود، يا حتي اگر راموس خطايي عادي مرتكب مي‌شد و صلاح آسيب مي‌ديد، ديشب كاربران مصري و انگليسي و حتي ايراني به صفحات توئيتر و اينستاگرام سرخيو راموس حمله نمي‌كردند و او اكنون منفورترين بازيكن جهان فوتبال نبود.
روانشناسي رونالدو نشان مي‌دهد كه او مثل رونالدينيو نيست كه زود از موفقيت سيراب شود و برود دنبال خوشگذراني يا زندگي شخصي. وانگهي، رونالدو اگر از رئال مادريد برود چطور مي‌خواهد با مسي بر سر كسب توپ طلا رقابت كند. در واقع چيزي در ضمير ناخودآگاه رونالدو او را برانگيخت به خراب كردن شب باشكوه گرت بيل.