خداحافظی مردمی با مرد سینما




نیلوفر بهاری


روزنامه نگار
جمعیت زیر لب قطعه میرن آدما را زمزمه می‌کند. روی جدول خیابان، مردانی با پوشش‌های مختلف و محلی ایستاده‌اند از عشایر تا کلاه مخملی‌ها هر کدام با تصویری در دست. نوای آرام زمزمه جان بیشتری می‌گیرد و سرود «ای ایران‌ ای مرز پرگهر» در خیابان وصال می‌پیچد. صبح یکشنبه 6 خردادماه خیابان وصال از تقاطع طالقانی تا خیابان بزرگمهر لبریز جمعیت است. شعارها بغض‌های فرو خورده‌ای هستند که بر صدا می‌نشینند و به آن سوی دیوار کشیده می‌شوند. آن سوی آجرهای سه سانتی ساختمان شماره دو خانه سینما او آرام خفته است، آرامش شاخصه شخصیتش بود اما خدا می‌داند شاید در این ساعات درونش غوغایی است از اینکه کاش به قاعده یک جمله فرصت زندگی داشت تا به مردمی که به بدرقه‌اش آمده‌اند بگوید قدردانشان است.   ترجیع بند تمامی حرف‌های ناصر ملک مطیعی و دغدغه‌اش در تمام این سال‌ها تلافی محبت مردم بود.
سکوت او و درد ما
مراسم با اجرای کامران ملکی عضو هیأت مدیره خانه سینما آغاز می‌شود؛ تم مشترک صحبت‌ سخنرانان همگی گله از عملکرد صداوسیماست. علی دهکردی رئیس انجمن بازیگران سینما اما از سکوت ملک مطیعی می‌گوید و اینکه در این سال‌ها یاد داده سکوت برنده‌ترین اسلحه است. محمد متوسلانی اگر چه مردم را به آرامش دعوت می‌کند اما حرف‌هایش حرف دل مردم است: «فقدان ناصر ملک‌مطیعی اگر برای ما دردآور است برای آنهایی که نگذاشتند تصویرش پخش شود، باعث تأسف است. کسانی‌ که چنین ظلم‌هایی می‌کنند باید ببینند مردم چه می‌خواهند. تاریخ و آیندگان قضاوت خواهند کرد که این ظلم‌ها از حقارت است یا نادانی یا عقده.» پژمان بازغی از قدرشناسی از پیشکسوتان می‌گوید و از‌ بهروز وثوقی و مسعود کیمیایی، سعید راد و... یاد می‌کند.
محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردان سینما پیام رسان، رفیق چندین ساله ناصر ملک‌مطیعی است. او از قیصر سینمای ایران یاد می‌کند و پیام صوتی بهروز وثوقی بعد از 40 سال در یک مراسم رسمی پخش می‌شود: «من امروز داغدار برادری دور از وطن هستم. ناصر عزیز ۳۰ سال بر پرده، محبوب‌ مردم بود و ۴۰ سال بیرون از پرده، محبوب بود و الان رفت نزد فردین و علی حاتمی.‌ اینها ستون سینمای ایران باقی می‌مانند».
 آن «بالا» کیست؟
حالا نوبت به کسی رسیده است که جمعیت بارها و بارها در شعارهایشان خواهان سخنرانی او شده‌اند. او اما پیش از هر سخن به احترام خم شده، زانو می‌زند و بر پاهای ناصر ملک مطیعی بوسه می‌زند. پرویز پرستویی که در این سال‌ها بدون محافظه‌کاری از ناصر ملک‌مطیعی حمایت کرده پشت میکروفن قرار می‌گیرد؛ همان‌طور صریح و به تعبیر مسعود کیمیایی بی‌پروا. در ابتدا به پوری بنایی، انوشیروان روحانی، سعید راد، نصرت کریمی و همه هم‌نسلان مطیعی تسلیت می‌گوید و در ادامه در پاسخ به شعارهای مردم از عشق به میهن می‌گوید: «مهر وطن نیروی بزرگ‌ ماست.‌ این سایه گسترده است و گسترده‌تر می‌شود و وای به حال کسانی‌ که این سایه را نمی‌خواهند. مهر مردم مرهم است.»
این بازیگر صحبت‌هایش را با انتقاد از اتفاقات پیش آمده در برنامه‌های تلویزیونی ضبط شده با حضور ملک مطیعی ادامه می‌دهد: «در این ساعات گذشته صدا و سیما به یاد آورد ناصر خان را ببیند ولی یادتان می‌آید چند وقت پیش با او چه کردید؟ ناصر خان تاریخ سینمای ایران است. صدا و سیما، مال شما نیست. با پول ما و بیت‌المال صدا و سیما شده است.» او در بخش دیگر صحبت‌هایش مهران مدیری را خطاب قرار می‌دهد: «آقای مدیری شما در برنامه خود از میهمانان می‌پرسیدید عاشق هستی یا نه؟ آیا می‌دانی ملک‌مطیعی به خاطر عشق به مردم به برنامه شما آمد؟ چرا برنامه او را پخش نکردید؟ مگر او برای حضور در صداوسیما التماس کرده بود؟»
«آن «بالا» که مدام می‌گویید اجازه پخش نداده کیست و کجاست؟»این عبارات پایان‌بخش خطابه پرستویی به صداوسیما است. این بازیگر با این جمله که «40سال نام این هنرمند را نیاوردیم، مگر ملک مطیعی دزدی و اختلاس کرده» قصد ترک سن را دارد اما پیش از آن صحبتی با اهالی سینما را به گفته‌هایش اضافه می‌کند: «ناصر خان رفت ولی شما را به وجدانتان قسم اهالی سینما، کمی بیشتر ‌هوای هم را داشته باشیم. بگذارید نسل جدید که می‌آید قدر بداند. این شتر دم خانه همه می‌خوابد.»
دلتنگ رفتگان و سختکوشی ماندگان
مسعود کیمیایی کارگردان سینما به‌عنوان سخنران بعدی مراسم با ابراز دلتنگی برای بهروز وثوقی از سختی اینجا ماندن و کار کردن می‌گوید: «آن کسی که اینجا مانده بسیار سختی می‌کشد و به همین دلیل من به ناصر ملک مطیعی تعظیم می‌کنم.» کیمیایی در بخش پایانی صحبت‌هایش با اشاره تحسین‌آمیز به صحبت‌های پرستویی می‌گوید: «او بازیگری‌ بی‌پروا است و بدانید ترس، دشمن جسارت است.»
آخرین سخنران مراسم امیر علی ملک مطیعی فرزند این بازیگر است. او از حسرت دیده شدن تصویر پدرش بر پرده سینما می‌گوید و آرزویی که بخشی از آن با فیلم «نقش نگار» برآورده شد. ملک مطیعی پسر در ادامه از پرویز پرستویی و حجت‌الله ایوبی (رئیس سابق سازمان سینمایی) برای حمایت‌هایشان تشکر می‌کند و با این عبارات صحبت‌هایش را به پایان می‌برد: «سؤال من این است که چرا تصویر پدر من همراه با خبر مرگش در شبکه‌های تلویزیون پخش می‌شود؟ چطور می‌شود وقتی هنرمندی می‌میرد، می‌شود تصویرش را پخش کرد ولی تا قبل از آن نه؟»
قطعه «سلام آخر» احسان خواجه‌امیری از بلندگوها در حال پخش است. پیکر ناصر ملک مطیعی روی دوش مردم قرار می‌گیرد و با شعار «قیصر کجایی داداشتو کشتن» به قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه می‌شود. پیرمردی که به تماشا ایستاده می‌گوید دم مردم گرم سنگ تمام گذاشته‌اند و در ادامه از جوانی که کنار دستش ایستاده پاسخ می‌شنود: «چه فایده. کاش زمانی که زنده بود در یک مراسم جشن و بزرگداشت او این جمعیت می‌آمد.»