مرگ، قفل چهار دهه سکوتِ اجباری ناصر ملک مطیعی را شکست نامردی، مرد را کُشت

ملک‌مطیعی با مرگ به ممنوع‌التصویری‌اش پایان داد
مهدی فیضی‌صفت‪-‬ اینستاگرام را که بالا و پایین می کنی فقط عکس او را می بینی. هر چهره معروف و غیر معروفی که در شبکه عکس‌خورِ مجازی، صفحه دارد یک عکس دو نفره با او گذاشته تا بگوید زمانی رفاقت داشته با ستاره فقید. متنِ دلتنگ کننده ای هم پای عکس نوشته تا گله کند از جفای چهل ساله به «فرمونِ سینما.» بیشترشان هم جز «قیصر»، فیلم دیگری ندیده اند از «ناصر خان»، فیلمی که شاید یکی از مهم ترین ها در کارنامه مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی باشد اما ستاره پر کشیده با دیگر فیلم هایش ستاره شد؛ شد ناصر ملک مطیعی. حساب چهره هایی چون بهروز وثوقی و اکبر گلپایگانی از دیگران جداست، آنها واقعا روزگاری همدمش بودند، لحظه های‌شان در هم گره می‌خورد و روزها را شب می کردند در کنار هم اما چهل سال بود جز تنهایی، رفیقی نداشت. حالا اما همه یادشان افتاده نامردی هایی که در حق مردِ سینمای ایران شد.
خیلی وقت پیش به دنیا آمد، سال 1309، تنها 5 سال از تاجگذاری رضا خان می‌گذشت و شاه بعدی مملکت تنها 11 سال سن داشت. مردم هنوز با درشکه می رفتند این طرف و آن طرف، دوربین به زور در ایران پیدا می شد و مردم تمام رویاهای شان را در دریچه‌های شهر فرنگ جست و جو می کردند، پسری در خانواده ملک مطیعی به دنیا آمد که خانواده‌اش هم تصور نمی کردند روزی آکتور شود، برود جلوی دوربین و عکسش را بچسبانند سر در سینماها. کم کم قد کشید و پشت لبش سبز شد، به دانش سرای عالی تهران رفت و دیپلم تربیت بدنی گرفت، خوش هیکل بود و جذاب، اخم های مردانه‌اش، هیبتی می‌بخشید به چهره آرتیستی اش. دیپلمش را گرفت و شد معلم ورزش دبستان‌های تهران. عشق می کرد با بچه هایی که سرخوشانه می‌دویدند توی حیاط مدرسه دنبال یک توپ پلاستیکی اما انگار چیزی درونش می گفت باید برود.
سال 1328، نزدیک به هفتاد سال پیش یکی از نخستین فیلمسازان ایرانی تو را کشف کرد. پرویز خطیبی، روزنامه نگار، شاعر و طنزپرداز اولین فیلم خود را با نام «واریته بهاری» ساخت. تنها 16 سال از انتشار نخستین فیلم ناطق ایرانی با نام «دختر لُر» می گذشت، جا افتاده بود سینما اما هنوز نوپا بود، تو را دید و خوشش آمد، نقش کوتاهی در یک صحنه به تو داد که شاید در کارنامه پر بارت به حساب هم نیاید. شاید خود خطیبی نیز نمی دانست چه ستاره ای را به سینمای ایران معرفی می‌کند. دو سال گذشت تا دومین فیلمت را هم بازی کنی، تجربه ای که به بیان تنها یک جمله در صحنه ای خلاصه می شد. یک سال دیگر هم گذشت. شاید هیچ کس به اندازه تو به «تا سه نشه، بازی نشه» ایمان نداشته باشد، سومین فیلم و ایستادن بر قله محبوبیت. «ولگرد» مهدی رئیس فیروز که مصادف بود با دریافت اولین دستمزدت از سینما، تو را به مردم شناساند. دیگر کارگردان ها سراغت را می گرفتند، اولین فیلم رنگی سینمای ایران را بازی کردی و افتادی روی غلتک، ساموئل خاچیکیان و سیامک یاسمی هم دیگر از وجودت بهره می بردند چون می دانستند مردم را می کشانی به سالن ها.


راهش به سالن های تئاتر باز شد، صحنه بدون شیشه و دیواری که مستقیم پیوندت می زد به مردم، می توانستی هر چه درونت داری را بریزی روی داریه و حرفت را بزنی. سال 1335 شده بود، 3 سال از کودتا می‌گذشت و مملکت کمی آرام گرفته بود، انگار پیدا کرده بود چیزی که دلش می خواهد را. محبوب بود در سینما اما جذابیت تئاتر هم عبور کردنی نبود. چند سال بعد با صنعت دوبله آشنا شد، هنوز تکنولوژی صدابرداری سر صحنه نیامده بود و هر فیلمی بیرون می‌آمد راهش از اتاق دوبله می گذشت، «ناصر» شد یکی از دوبلورهای تلویزیون ملی و صحبت می‌کرد جای بازیگرانی که میخکوب می کردند تماشاگران را روبروی پرده سینما اما خودش هم یکی از همان ها بود، می رفت جلوی دوربین و کاری می کردم مردم جُم نخورند از جای شان.
برای بیش از نیمی از مردم ایران برابرم با تصویر لاتیِ یک مرد، با کلاه شاپو بر سر، پیراهن سفیدِ یقه باز و کُتی بر دوش. هر کسی که مرا می دید، از «فرمون» یاد می‌کرد که در غیاب «قیصر»، ناجوانمردانه کُشته شد. غمگین می شدم وقتی می دیدم بسیاری از فیلم هایم را کسی ندیده و حتی اسمش را هم نشنیده. «چهارراه حوادث» در سال 1334، ملودرامی پلیسی بود که تصویری بدیع از ایران در دهه 30 به تصویر می کشید. «سوداگران مرگ» را در سال 1341 ساختم، فیلمی که به گواه اهالی فن، جزو خوب های ژانر پلیسی در دهه چهل بود و اثری قابل دفاع. «رقاصه شهر»، «سه قاب»، «طوقی»، «خاطرخواه»، «پاشنه طلا» و دَه ها فیلم دیگر داشتم که تنها به تیپ لاتی و جاهلی محدود نبود اما...
«کلاه مخملی» را بازی می کنی و کاراکتر «جاهل» را می فرستی توی سینمای ایران اما جاهلانی با مرام و با معرفت که آدم دلش قرص می شود از حضورشان. در دیگر فیلم اسماعیل کوشان، نقش «حسین کرد» را ایفا می‌کنی که اگر «گنج قارون» نبود، شاید هنوز هم خاطره بازی ها با چوپانِ عاشق ادامه داشت. «نقره داغ» و «لوطی» می گذرند تا برسی به «کاکو» و تثبیت کنی مردِ نامردکُش سینما را اما «غلام ژاندارم» می شود نقطه عطفی در کارنامه ات که حتی اعتباری دوباره می بخشد به درجه نظامی روی شانه های لباسی که بر تن داشتی. «مهدی مشکی و شلوارک داغ» و «مرد» می شوند جزو خوب های کارنامه ات ولی «خاطرخواه» است که تاثیری شگفت بر جامعه می گذارد. می‌گویند کم نبودند جاهلانی که به عشقِ تو، آب توبه ریختند روی سر بسیاری و زندگی کردند با «بهجت»های شان. مدت هاست دیگر کسی مثل تو، مثل «بهروز» و مثل «فردین» پیوند نزده سینما را با جامعه.
ناصر ملک مطیعی در کنار محمدعلی فردین و بهروز وثوقی، سه ستاره سینمای ایران در سال های پیش از انقلاب بودند، پولساز و محبوب. مردم صف می کشیدند برای دیدن فیلم های شان. کافی بود عکسش روی پوستر فیلمی چاپ شود و بزنند سر در سینما تا مردم هجوم بیاورند برای خرید بلیت. در اوج محبوبیت بود، انقلاب شد، «ناصر» بر خلاف خیلی ها ماند و نرفت، دلش طاقت دوری از وطن را نداشت، بارها و بارها احضارش کردند اما نبُرید. سکوت را به غربت نفروخت. عاشق سینما بود، دلش می خواست دوباره برود جلوی دوربین، 4 سال از انقلاب گذشت که ایرج قادریِ فقید به سراغش رفت، نقش کوتاهی را بازی کرد، فیلم اکران شد اما نامش را از تیتراژ حذف کردند و روزنامه ها نیز مُهر سکوت زدند بر واژه های شان. سرنوشتش از دوستانش متفاوت بود، «بهروز» رفت، «فردین» ماند و در سکوت مُرد و خودش هم تن نداد به کار کردن به هر قیمتی. 35 سال سکوت کرد، نه غُرغُر کرد و نه التماس. این بار علی عطشانی، کارگردانی از نسل جدید او را برای فیلم «نقش نگار» دعوت کرد، این بار حتی به اکران هم نرسید.
به صد نرسید. 98 فیلم قبل از انقلاب و یک فیلم بعد از انقلاب. استوار بود، حتی وقتی بازی اش دادند، گله نکرد. برنامه تلویزیونی «من و شما» در شبکه «شما» دعوتش کرد برای مصاحبه، برنامه یک دفعه قطع شد، مهران مدیری هم در «دورهمی» کورس گذاشت با آرش ظلی پور تا مبادا عقب بماند و میهمان به این آسی از دستش برود، برنامه او هم پخش نشد، حالا اما همه برایش پست می گذارند و از غربتش می گویند، از ظلم هایی که در حقش شد، یادشان نمی آید چهل سال کسی یادش نکرد.
یک روز قبل از مرگش مرخص می‌شود، می رود به خانه دخترش، پزشک تاکید می کند کپسول اکسیژن جدا نشود از «ناصر ملک مطیعی». یک روز بعد، دمِ نفسش بی بازدم می ماند و می رود پیش رفیق دیرینش، «فردین». حالا دوستدارانش هزار فکر ناجور در سر می پرورانند. نکند مثل عباس کیارستمی اشتباه پزشکی، مرگ ستاره را به تعجیل انداخته، اگر حالش وخیم بوده چرا مرخصش کرده اند، فکرها امان نمی دهد اما اثباتش هم فایده ای ندارد. او رفت و آرزوی دیدار دوباره با مردمش روی پرده سینما و قاب شیشه ای تلویزیون را به گور برد.
افسوس برای قدرندانستن ها
تهمینه میلانی، کارگردان فیلم‌های «دو زن» و «آتش بس» با انتشار کلیپی از تصاویر ناصر ملک مطیعی در اینستاگرام خود نوشت: «فرمان سینما و امیر کبیر به یاد ماندنی تلویزیون ملی ایرا ن در گذشت . افسوس که سیاست گران فرهنگی هرگز قدرش را ندانستند . تسلیت به ایران تسلیت به خانواده محترم ملک مطیعی به‌ویژه شیرین خانم عزیز و اقای بهروز وثوقی که می دانم درد این دوری چه میزان برای ایشان دردناک است.»
سلاممان را برسان به فردین بزرگ
بهرام رادان، بازیگر سینمای ایران با انتشار تصویری از ملک‌مطیعی درصفحه اینستاگرام خود نوشت: «چقدر سعی کردند شما را دوست نداشته باشیم، چقدر تلاش کردند شما را نبینیم، چقدر هزینه کردند تا از دل‌های مردم بیرون بروید، ولی قلب این مردم برای شما می تپید و می‌تپد، چه بخواهند چه نخواهند، سلام ما را به فردین بزرگ برسانید، خدا سایه بهروز خان را کم نکند... روحتان شاد.»
مرد بود وقتی به ناحق دلش را شکستند
مهتاب کرامتی، بازیگر با انتشار تصویری از جوانی‌های ناصر ملک مطیعی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «دل شکوندن تقاص داره بی تردید،،،،ناصر ملک مطیعی عزیز همیشه تو قلبمون بوده و هست،چه وقتی که روی پرده سینما می درخشید و چه وقتی که به ناحق دلش رو شکوندن و خونه نشینش کردند و چقدر مرد بود و صبوری کرد ،بزرگی کرد و بزرگ موند و جاودانه .....روحتون شاد که شما تا ابد زنده اید»
خاموش شد ستاره
مهناز افشار در ابتدا در توییتر خود با انتشار تصویری از ملک مطیعی نوشت: «شب با تابوت سیاه، نشست توی چشاش، خاموش شد ستاره، افتاد روی خاک! قیصر کجایی که داش فرمون هم رفت.»
زنده یاد شد پیشوند نام اسطوره مردانگی
سالار عقیلی هم نوشت: «باورش سخت است و دردناک .ولی دیگر سینما و هنر ایران نام بزرگت را با زنده یاد خواهد نوشت . نام بزرگ مردی که اسطوره مردانگی و عشق به مردمانش بود . آری سخت است...»
چه کسی باید پاسخگو باشد؟
جعفر پناهی برنده جایزه کن، با انتشار ویدیویی از ملک مطیعی که در آن می‌گفت آرزو دارد که روی پرده سینماها مردم او را ببینند در اینستاگرامش نوشت: «رفت و به آرزویش که دیده شدن بر پرده سینما بود نرسید. چه کسى باید پاسخگو باشد؟»
برادرم رفت
بهروز وثوقی بازیگر سینمای ایران که با ناصر ملک مطیعی در فیلم «قیصر» ایفای نقش کرده بودند، با انتشار ویدیویی از ملک مطیعی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «برادرم رفت»
بلندنظر بود و فرهیخته
اصغر فرهادی، کارگردان معتبر سینمای ایران که دو جایزه اسکار را در خانه دارد، با انتشار تصویری از ناصر ملک مطیعی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «این مرد بزرگ امروز زندگی را بدرود گفت در اوج احترام و محبوبیتی که برازنده و شایسته شخصیت مردم‌دوست، بلندنظر و فرهیخته‌اش بود .یادش برای همیشه به نیکنامی در این سرزمین باقی خواهد ماند.»
تبریک به صدا و سیما
پرویز پرستویی پیام تسلیت خود به ناصر ملک مطیعی را با کنایه به مدیران سازمان صداوسیما و مسئولان سینمایی کشور آغاز کرد و در اینستاگرامش نوشت: «ناصر خان دیگه ممنوع التصویر نیستی. تبریک به صدا و سیما... تبریک به مسئولین ارشاد اسلامی و تبریک به هنرمندانی که در طول این سال ها سکوت کردند ولی حتما در مراسم تشییع در صف اول حضور خواهند داشت.»
ناملایمات روزگار و روح آزرده ناصر
اکبر گلپا، خواننده شهیر موسیقی ایرانی نوشت: «خوشا آنان که با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند،ز کالاهای این آشفته بازار محبت را پسندیدند و رفتند ...خبر درگذشت دوست و یار قدیمی ام ناصر ملک مطیعی چنان سترگ و جانکاه می باشد که به دشواری بر باور می نشیند.اکنون که اندوهی باور نکردنی گریبان مرا فرا گرفته است فقدان ناصر عزیزم را که تاریخ سینمای ایران بود و ناملایمتی های روزگار روحش را آزرده ساخته بود ،به خانواده محترم ایشان و مردم عزیز ایران تسلیت می‌گویم.»
این دفعه آسمانی شدنش راستکی است
محمدجلیل عندلیبی، آهنگساز شهیر موسیقی ایرانی نوشت: از میان آن قدیمی‌های استخوان خردکرده که از وطن وداع نکردند به امید بازگشت دوباره به سینما(هرچند نگذاشتند بیشترشان برگردند)تقریبا آخرینشان بود این پهلوان صحنه! کاش دروغ بود این بار هم مثل چندباری که شایعه کرده بودند از زمینی ها خسته شده و رفته پیش خدا اما متاسفانه حقیقت دارد. ناصرملک مطیعی پرکشید و رفت. ناصر خان بیا رودر رو یک جمله با هم گفت و گو کنیم: آنجا که رفتی دستت را به دست دوست قدیمی ات محمدعلی فردین بده و نزد خدا شکایت دل‌های همگی مان را ببر ای ستاره فراموش نشدنی تاریخ سینمای ایران!!»
خواستید بزرگانمان را نبینیم
پیمان معادی، بازیگر و کارگردان با انتشار تصویری از ناصر ملک مطیعی و بهروز وثوقی در اینستاگرامش نوشت: «میگفتن مردم ملک مطیعى و بهروز و فردین و بقیه رو نبینن که یاد اون دوران نیوفتن. نیوفتادیم. خواستید این بزرگواران و ستاره هاى راستین سینما رو نبینیم تا تمرین مردانگى و غیرت نکنیم. نکردیم، بلد نشدیم. شما راحت باشید. روحت شاد ناصر خان»