جواهر لعل نهرو ؛سیاستمداری که نظام طبقاتی هند را در هم شکست

برای بسیاری از مردم دنیا، هندوستان سرزمین شگفتی‌هاست؛ سرزمینی با بیش از یک میلیارد جمعیت که در آن، اقوام با ادیان و اعتقادات گوناگون، در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند؛ سرزمینی که آشکارا، واجد تفرقه و جدال‌های داخلی است. به همین دلیل، یکی کردن و حفظ اتحاد یکپارچگی آن، کاری سخت و گاه، ناممکن به نظر می‌رسد. این مسئله را، انگلیسی ها، زودتر از دیگر استعمارگران دریافتند و هند برای حدود دو قرن، جولانگاه فعالیت‌های استعماری آن ها بود؛ تا جایی که ویکتوریا، ملکه متکبر انگلیس، پس از در هم پیچیده شدن طومار حیات امپراتوری مغولان هندوستان، خود را امپراتریس این سرزمین نامید. اما در کنار این شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی، باید هندوستان را سرزمین مردان بزرگ هم دانست؛ مردانی که قادر بودند با روح بزرگشان، دنیا را تحت تأثیر قرار دهند و موجبات اتحاد و همبستگی مردم این سرزمین پهناور را فراهم آورند. یکی از این مردان، در 14 نوامبر سال 1889 در شهر پرجمعیت ا...آباد متولد شد؛ جواهر لعل نهرو.
از کشمیر تا دهلی
هنگامی که ستاره اقتدار امپراتوری مغولان هند، در اوایل قرن 18 میلادی رو به افول نهاد، «راج کال»، مردی متمول از اهالی کشمیر که با «فرخ‌سیر»، پسر «اورنگ‌زیب»، یکی از واپسین امپراتوران مقتدر مغول در هند، آشنایی داشت، تصمیم گرفت تا در پی ثروت و قدرت بیشتر، راه دهلی را پیش گیرد. او در سال 1716 میلادی وارد پایتخت هندوستان شد و با کمک «فرخ‌سیر»، خانه‌ای زیبا را در کنار یک نهر آب خریداری کرد و از آن روز بود که به نام «راج کال»، پسوند «نهرو» نیز افزوده شد و این شاید، شروع تاریخ خانواده‌ای بود که «جواهر لعل نهرو»، در آن به دنیا آمد، بالید و به اوج شهرت و افتخار رسید. خاندان نهرو تا پیش از قیام سراسری «سیپوی»ها در سال 1857، به دلیل ارتباط با خاندان سلطنتی هندوستان، وضعیت شغلی و مالی مناسبی داشتند و پدربزرگ وی، تا پیش از این واقعه، «کوتوال»(قلعه بان) شهر دهلی بود. اما با آغاز شورش سیپوی‌ها، نظامیان هندی استخدام شده از سوی کمپانی هند شرقی انگلیس و تلاش آن ها برای بازگرداندن قدرت به بهادرشاه دوم، آخرین امپراتور سلسله مغولان هند که در آن زمان حقوق خود را از انگلیسی‌ها دریافت می‌کرد، همه چیز دستخوش تغییر شد. در این شورش، تمام مایملک اجدادی خاندان نهرو از بین رفت و اسناد خانوادگی شان در آتش سوخت. پدر نهرو، خسته و درمانده، راه شهر «آگرا» را پیش گرفت و با پرداختن به شغل وکالت، توانست به وضعیت خانوادگی خود سامانی بدهد و همراه با برادرانش، شرایط اقتصادی خود را بهبود بخشد؛ اما دوران حیات وی، زیاد طول نکشید و با مرگ او، جواهر لعل نوجوان، ناچار شد برای اداره امور زندگی خود، به عموهایش متکی باشد و آن ها که جواهر را جوانی خوش‌قریحه می‌دیدند، وی را برای تحصیل به انگلستان فرستادند.
نسخه‌هایی که درمان نمی‌کرد


نهرو در 9 مه سال 1905، هنگامی که خبر پیروزی ژاپن بر نیروهای روسیه تزاری به تیتر اول روزنامه‌های انگلیسی تبدیل شده بود، وارد این کشور شد. او را به کالج «هارو» بردند و ثبت نام کردند. همراهانش خیلی زود به سودای اروپا گردی از نهرو جدا شدند و او برای نخستین بار طعم تنهایی و رنج غربت را چشید؛ اما استعداد ذاتی و توانایی‌اش در فراگیری علم حقوق، از نهرو وکیلی مبرز ساخت و وقتی چند سال بعد، در 1911، به هندوستان برگشت، حقوقدانی توانا و خوش صحبت و صورت بود که به سرعت نظر همگان را به خود جلب می‌کرد. او در آن دوران، به قشر متمول، تحصیلکرده و روشنفکر هندی وابسته بود. افراد طبقه او، نخستین بار در «بانک‌پور»، در ژانویه سال 1912، کنگره‌ای را به منظور تلاش برای کسب استقلال و خودمختاری هندوستان برگزار کردند که نهرو، در خاطرات خود، به طعنه آن را «مجمع بورژواها» می‌نامد؛ گروهی از افراد طبقه متوسط که از جایگاه اجتماعی و درآمد بسیاری مناسبی برخوردار بودند و قرار بود برای 300 میلیون هندی، نسخه استقلال بپیچند!
نهرو دل به این کار سپرده بود و در آن زمان، اعتقاد داشت که این کار، شدنی است. آن ها با کت و شلوارهای اتو کرده و کراوات و پاپیون، در حالی که می‌کوشیدند فنجان قهوه را به سبک انگلیسی‌ها به دست بگیرند، درباره سرنوشت مردمی حرف می‌زدند که حتی با طعم قهوه و نام کت و شلوار، آشنایی نداشتند. اما نهرو، خیلی زود دریافت که با اظهار فضل کردن در مجامع روشنفکری و نگارش مقاله در نشریات لیبرال انگلیسی، نمی‌توان سرنوشت یک ملت را تغییر داد. درست مقارن همین زمان بود که نهرو، در سال 1915، با مهم ترین شخصیت تمام زندگی‌اش آشنا شد؛ «مهانداس کارامچاند گاندی».
تجربه یک راه تازه
گاندی پیش از آن‌که در سال 1915 به هند بازگردد، تجربه یک دوره مبارزه سخت را با دولت نژادپرست آفریقای جنوبی داشت. فعالیت‌های او در مبارزه با آپارتاید جانکاهی که سیاهان و اقلیت‌های آسیایی‌تبار را در آفریقای جنوبی رنج می‌داد، خیلی زود در نشریات هندی منعکس شد و گاندی، قبل از بازگشت به سرزمین مادری خود، احترام هموطنانش را به دست آورده بود. او در آفریقای جنوبی، شیوه‌ای از مبارزه را بنیان گذاری کرد که بعدها به مبارزه منفی یا مبارزه از طریق نفی خشونت شهرت یافت. گاندی اعتقاد داشت تغییر را باید به وسیله عمل نکردن به دستورهای استعمارگران ایجاد کرد. او معتقد بود صبر و تحمل در این راه، عاقبت، متجاوزان و استعمارگران را به زانو درخواهد آورد و آن ها، دردناکی ضرباتی را که بر پیکر یک ملت وارد می‌آورند، درک خواهند کرد. این شیوه، ریشه در آموزه‌های فرهنگ هندی داشت و برای نهرو و دیگر افراد سرخورده از «مجمع بورژواها»، سخت جذاب به نظر می‌آمد. به این ترتیب، او در ادامه فعالیت‌های سیاسی خود، به گاندی و همراهانش پیوست. تردیدی نیست که پیوستن جواهر لعل که بعدها او را «پاندیت»(معلم) نامیدند، در روند کسب استقلال هندوستان و گسترش حرکت استقلال‌طلبانه مردم این کشور، تأثیر بسیار مثبتی داشت.
درک یک حقیقت بزرگ
در همین دوره بود که نهرو دریافت آموزه‌هایی که گاندی در پی نهادینه کردن آن هاست، قرار نیست تنها استعمارگران را به عقب براند؛ بلکه درصدد است روح همبستگی ملی را تقویت و مردم را برای یک اقدام عمومی بسیج کند. گاندی به او و دیگر استقلال‌طلبان متمول هندوستان فهماند که ادعای حمایت از 300 میلیون هندی، هنگامی که نه درد آن ها را می‌دانند و نه با مشکلات آن ها آشنایی دارند، کاری عبث است. نهرو این موضوع را عمیقاً درک کرد که باید از مردمش، شناخت کافی به دست بیاورد. او باور کرد زمانی می‌تواند مدعی نمایندگی مردم هندوستان باشد که به اقصی نقاط این سرزمین پهناور سفر کند و با مردم از نزدیک آشنا شود، درددل‌های آن ها را بشنود و برای اعتقادات، خواسته‌ها و نیازهایشان، احترام قائل شود. به همین دلیل، برای مدتی، همه چیز را فراموش کرد؛ حتی همسر فداکارش «کمالا» و فرزندانش را.او در کتاب «زندگی من» به تفصیل به این تغییر در بینش و روش فعالیت سیاسی خود، پرداخته و در فرازی از آن نوشته است: «عمرم را در دفاتر کار، در اجتماعات کمیته‌ها و در میان انبوه مردم می‌گذراندم. شعار ما این بود که به دهکده‌ها بروید! و ما فرسنگ‌ها و فرسنگ‌ها از میان مزارع عبور می‌کردیم تا خود را به یک دهکده دورافتاده برسانیم و در آن‌جا میتینگ دهقانی برپا کنیم. در آن دوران بود که با لرزش شوق‌آمیزی که تماس با توده‌ها در انسان تولید می‌کند و قدرتی که شخص از به راه بردن و هدایت آن ها احساس می‌کند، آشنا شدم.» او در یک کلام، قدرت مردم را درک کرد؛ چیزی که بسیاری از روشنفکران متمول، قادر به درک آن نبودند. نهرو دریافت که در پرتو چنین مشی و روشی، می‌توان هندوستان واحد و متحد را سازمان دهی کرد. او و افرادی که اطراف گاندی را گرفته بودند، نماینده‌ تمام ملت هند بودند؛ هندو، مسلمان، سیک و ... . در میان آن ها، جایگاه پاندیت نهرو با «ابوالکلام آزاد»، مسلمان روشن‌ضمیر هندی، تفاوتی نداشت؛ آن ها همه فرزندان هندوستان بودند و این، همان قدرتی بود که پایه‌های اقتدار استعمار انگلیس را، از پسِ سال‌های طولانی استیلا بر هندوستان، به لرزه درآورد. نهرو جوانی خود را در چنین کاری سپری کرد.
چالش‌های پس از استقلال
هنگامی که در 15 اوت سال 1947، هند بالاخره استقلال خود را بازیافت و جواهر لعل نهرو به عنوان نخستین نخست‌وزیر آن برگزیده شد، به نظر می‌رسید همه آن سال‌های سخت سپری شده و مقاومت سرسختانه گاندی و همراهانش، به ثمر نشسته است؛ اما واقعیت چیز دیگری بود. «محمدعلی جناح» از مدت‌ها قبل درصدد بود که بخش غربی هند را به کشوری با عنوان پاکستان تبدیل کند. او در سال 1940، در نشست لاهور و هنگام اوج‌گیری جنبش استقلال‌طلبی هندوستان، از حاضران خواسته بود که قطعنامه لاهور را که مبتنی بر پذیرش نظریه دوملتی بود، بپذیرند و این موضوع در 14 اوت 1947، یک روز قبل از اعلام استقلال هندوستان، اجرایی شد. جدایی پاکستان از هند، سرآغاز درگیری‌های جنون‌آمیز نژادی و فرقه‌ای بود. نهرو و دوستانش در دولت تازه تاسیس، راه سخت و دشواری پیش رو داشتند. هنگامی که هندوهای تندرو در 30 ژانویه 1948 گاندی را ترور کردند، شرایط دشوارتر هم شد. اما  نهرو توانست از سد این مشکلات، با قدرت بگذرد. او و دوستان مسلمان و هندویش، موفق شدند 565 ایالت هندوستان را یکی و تأسیس کشور واحد را اعلام کنند.
از بین بردن تبعیض در هندوستان
نهرو به دلیل اقداماتش برای کسب استقلال و برقراری ثبات در هندوستان، به چهره‌ای محبوب در جهان تبدیل شد. نخستین نخست‌وزیر هند، در اقدامی تأثیرگذار و شجاعانه، نظام کاستی هند را از بین برد؛ نظامی خشن و طبقاتی که از دوران ورود آریایی‌ها به هند برقرار شده بود و بر مبنای آن، هر فرد در طبقه مشخصی قرار می‌گرفت که امکان جابه‌جایی از آن، تقریباً ناممکن بود. گروهی از مردم این سرزمین که امروزه شمارشان بیش از 200 میلیون نفر است، با عنوان «دالیت»، نجس خوانده می‌شدند و از حقوق اجتماعی محروم بودند. نهرو به عنوان یک شخصیت بین‌المللی، یکی از پایه‌گذاران جنبش عدم تعهد بود؛ جنبشی که می‌کوشید در بلوک بندی جهانی و تقسیم قدرت میان شوروی و آمریکا، راهی میانه و غیر وابسته را پیش روی کشورهای تازه استقلال یافته، بگشاید. او در دوران نخست‌وزیری خود، از جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت کرد و قیام مردم کشور ما را ستود. او در 27 می 1964، درگذشت. «نگاهی به تاریخ جهان» و «زندگی من»، دو اثر مشهور جواهر لعل نهرو است که توسط محمود تفضلی به زبان فارسی ترجمه شد.
سایر اخبار این روزنامه
بالیوود از نگاه مجیدی بالیوود از نگاه مجیدی دشواری های تحریم ایران دشواری های تحریم ایران هدایتی، امیرکبیر سرخ ها یا رسانه ها؟! هدایتی، امیرکبیر سرخ ها یا رسانه ها؟! رفت و برگشت های اعتمادسوز رفت و برگشت های اعتمادسوز زیر و بم تولید گیاهان دارویی زیر و بم تولید گیاهان دارویی جواهر لعل نهرو ؛سیاستمداری که نظام طبقاتی هند را در هم شکست جواهر لعل نهرو ؛سیاستمداری که نظام طبقاتی هند را در هم شکست تحلیل روان شناختی کاربران برخی شبکه‌های اجتماعی از نگاه انجمن بهداشت بریتانیا درس های ضد تحریمی از معمار تحریم ها تحلیل روان شناختی کاربران برخی شبکه‌های اجتماعی از نگاه انجمن بهداشت بریتانیا صف آرایی 3 قوه علیه ابرچالش های اقتصادی امیدها برای افزایش نسبی سطح آب دریاچه ارومیه روحانی: هر چه از نسل جوان فاصله بگیریم به ضرر نظام و کشور است افشاگری رسانه آمریکایی درباره مقر جدید منافقین و ارتباط با دولت ترامپ دادستان زاهدان: فرد هتاک تفهیم اتهام شد دادستان زاهدان: فرد هتاک تفهیم اتهام شد ادعای رفع اختلال اینترنت با وجود ادامه نارضایتی ها ادعای رفع اختلال اینترنت با وجود ادامه نارضایتی ها 2 قطعه جدید پازل روس گیت 2 قطعه جدید پازل روس گیت کاهش 43 درصدی اعتبارات خراسان رضوی چند گام پیش از سیاستمداری کاهش 43 درصدی اعتبارات خراسان رضوی