زنان جنگ چگونه هستند

آفتاب یزد – سمیرا نوری: وقتی که سخن از جنگ به میان می‌آید، چهره‌ای مردانه و خشن از این پدیده در ذهن تصویر می‌شود؛ تصویری از مردان تفنگ و آرپی‌جی به دست یا تانک‌سواری که لباس‌های خاکی رنگ به تن دارند و سر و روی‌شان خبر از زندگی سختی می‌دهد که باید امروزش را جنگید و کوشید تا فردایش در امن و آسایش باشد. مردانی که دست از جان شسته‌اند و بی هیچ چشمداشتی جان شیرین را در کف نهاده و برای آرزو و آرمانشان می‌جنگند. آرزویی به وسعت یک کشور، آرزویی برای آزادی و آسایش یک کشور. تمام کشورها چنین جان‌فشانی‌هایی را در تاریخ خود داشته‌اند؛ از خود گذشتگی‌هایی که از کیان یک کشور پاسداری می‌کند و موجودیتش را در این جهان پر از خشم و کینه، حفظ می‌کند. ما نیز وجود ایران را مدیون خون‌هایی هستیم که در طول تاریخ دراز عمر این کشور ریخته شده است. هر دوره‌ای از تاریخ این سرزمین، از دلیری ایرانیان در راه خاک ایران خبر می‌دهد. هر گوشه‌ای از ایران نشان از پاکبازی مردمان بی‌ادعا برای پاسداری مادی و معنوی از میهن دارد. رزمندگان هشت سال دفاع مقدس نیز نقش مهمی از این حیث در تاریخ معاصر ایران داشته‌اند. نجات مرز‌های غربی و جنوب غربی ایران از بلایی که به آن گرفتار شده بود، بازگرداندن امنیت و آسایش به سراسر کشور و جلوگیری از هرگونه تجاوز به ایران، بدون از خودگذشتگی این رزمندگان ممکن نبود. حتی تصور اینکه شهرهای اشغال شده در دوران جنگ تحمیلی، امروز در خاک ایران نباشند، هم دردناک است. دردناک‌تر از هر درد جسمی و روحی. چرا‌که ایران تداوم روح و جان ماست. خاک میهن ادامه بدن ماست. بخشی از ماست. خود ماست. زخم شود، دردمان می‌گیرد؛ غم داشته باشد، رنج می‌کشیم. وقتی این دردانه را رنجشی آید، هر کس به سهم خودش برای کاهش و بهبود دردها تلاش می‌کند؛ مادر به اندازه‌ همه‌ فرزندانش غمخوار و جان بر کف دارد.

زنان، نیروی فعال جنگ
اما این جانفشانی‌ها تنها مختص مردان ایران نیست. برعکس تصاویر مردانه‌ای که از جنگ و دفاع از خاک میهن در ذهن جامعه نقش بسته است، زنان نیز نقش مهمی در طول تاریخ ایران برای اینکه خاری به تن پاک میهن نرود، ایفا کرده‌اند. زنانی که نگاه و درکشان از جنگ به آن صورت که شایسته آن است مورد توجه قرار نگرفته است. شاید کاویدن جنگ در لابه‌لای سخنان، خاطرات و احساسات زنان، دید تازه‌ای از این پدیده به ما بدهد. روز آزاد‌سازی خرمشهر بهانه‌ای شد تا این گزارش را به نقش فراموش‌شده‌ زنان در جنگ اختصاص دهیم. البته این به معنای نادیده‌گرفتن دلاوری‌های مردان در جنگ‌ نیست. اما وقت آن رسیده است تا حضور زنان که بخش فراموش‌شده‌ جامعه هستند، در تاریخ ایران مورد بررسی و مداقه‌ بیشتری قرار بگیرد. از همین رو به سراغ خاطرات زنان حاضر در جنگ، چه در جایگاه پرستار و چه رزمنده برویم. سکینه حورسی یکی از زنانی است که تجاوز به خرمشهر و سقوط آن را به چشم دیده است. خانم حورسی در گفت‌وگویی با مشرق‌ حال و روز آن‌ روزهای خودش را در خرمشهر این گونه بیان کرد: «همه آن 45 روز سخت بود. اما روزی که خرمشهر مظلومانه سقوط کرد شهری که مردم برای نگه داشتنش نزدیک به یک ماه و نیم بدون هیچ گونه آمادگی جنگی و کمترین تجهیزات نظامی مقاومت کرده بودند، برای همه سخت بود. بعد از سقوط شهر خواهران رفته بودند ماهشهر، اما من همچنان در خرمشهر مانده بودم و همان موقع موج انفجار شدید من را گرفت. آن زمان شهید جهان‌آرا هتل پرشین که الان نامش پارسیان شده را مجدداً راه‌اندازی کرده بود. خانم‌ها فعالیت‌های مربوط به امداد در بیمارستان را آموزش می‌دیدند و به کارهای درمانی و پرستاری مشغول می‌شدند. بعد‌ها دانشکده پرستاری در بیمارستان طالقانی گروه امداد سپاه خرمشهر را تشکیل داد و آنها خدمت خود را آنجا شروع کردند. من جزو بچه‌های بومی و انقلابی شهر بودم که از اول دبیرستان فعالیت‌های سیاسی را شروع کردم. شهید جهان‌آرا همیشه به عنوان یک نیروی فعال به من نگاه می‌کرد. هر صبح دوره آموزش نظامی می‌گذاشتم. با اینکه خودم به طور رسمی دوره ندیده بودم اما چون تاکتیک‌های نظامی را از همسرم یاد گرفته بودم، مربی تاکتیک خانم‌ها شدم و به آنها آموزش نظامی می‌دادم.» در دوران دفاع مقدس خانم‌هایی که مانند خانم حورسی دفاع از خاک میهن را تنها مختص مردان نمی‌دانستند، کم نبودند.



خاطره‌نگاری و خاطره‌پژوهی
پاسداری از ایران، زن و مرد نمی‌شناسد؛ هر کسی که دل در گرو ایران دارد کمر همت می‌بندد و در برابر هجوم به سرزمین مادری می‌ایستد. در طول یک جنگ تنها شرکت مستقیم در آن و سلاح در دست گرفتن نیست که موجب کامیابی یک کشور می‌شود. فعالیت‌های دیگری که در اصطلاح به آن کمک‌های پشت جبهه می‌گویند، کم‌اهمیت‌تر از رزم مستقیم و رو در رو نیست. معصومه رامهرمزی در آن زمان 16 سال بیشتر نداشت. اما این سن کم مانع از این نشد که برای امداد و کمک به رزمندگان، به جبهه‌ها نشتابد. وی که متولد آبادان است در زمان شکست حصر این شهر به فعالیت‌های امدادگری مشغول بود. فعالیت‌های خانم رامهرمزی تنها به دوران جنگ محدود نمی‌شود. آنچه امروز باعث شناخته شدن این رزمنده و امدادگر می‌شود، کتاب‎‌هایی است که از خاطراتش و دفاع مقدس به چاپ رسانده است. جای خاطرات زنان بسیار در تاریخ شفاهی جنگ در ایران خالی است. از همین رو کسانی که خودشان در جنگ حضور داشته‌اند رسالت سنگینی را برای این مهم بر دوش دارند. خانم رامهرمزی در این خصوص در گفت‌وگو با خبرگزاری فیدوس گفت: «ما باید موضوع خاطره‌شناسی و خاطره‌پژوهی را وارد حوزه شناخت و مطالعات جدی جنگ کنیم. گاهی با کتاب‌های خاطره جنگ، فقط به صورت احساسی برخورد می‌کنیم و مثلا می‌گوییم از مطالعه خاطرات فلان رزمنده گریستم یا خندیدم! این رویکرد به کتاب خاطره باید باشد اما به دلیل جایگاه پایه‌ای که خاطرات جنگ در حوزه مطالعات جنگ دارند، پژوهشگر برای پژوهش، داستان‌نویس برای انتخاب سوژه‌های داستانی، فیلمنامه‌نویس برای نگارش سوژه فیلمنامه خود، نیازمند مطالعه این آثار است. کتاب‌های خاطره، محل ارجاع و استناد‌ هستند. به همین دلیل موقعیت پایه‌ای، این موضوع باید وارد مطالعات جدی و بحث‌های شناختی شود. آسیبی که همیشه خاطره را تهدید کرده است، این است که بیشتر افرادی که در این حوزه کار می‌کنند، گمان می‌کنند که نوشتن خاطره، نیاز به دانش و روش ندارد. خاطره موضوع مهمی است که برای روای رخ داده و او در حال بیان آن است؛ یعنی ما به عنوان خاطره‌نگار، از دریچه ذهن و زبان و وجدان او، آن موضوع را می‌بینیم. هرقدر مصاحبه ما به این سمت برود که تمامیت راوی را بیان کند، مصاحبه‌گر موفق‌تر است. همه دغدغه ما این است که کتاب‌های خاطره‌نگاری را کم‌ارزش نپندارند. این کتاب‌ها فقط برانگیزاننده هیجانات و احساس‌های ما نیستند بلکه جایگاه جدی در مطالعات فرهنگی و اجتماعی جنگ دارند. کتاب خاطره می‌تواند به ما برای آینده دید خوبی بدهد و می‌تواند عبرت‌آموز باشد؛ مثلا از لابه‌لای کتاب‌های خاطره‌نگاری حوزه جنگ تحمیلی در می‌یابیم که امدادگری فقط مربوط به زخم‌ها نمی‌شود و امدادگری روحی و روانی را هم شامل می‌شود. این نکته می‌تواند آموزش امدادگری در حوادث، بحران‌ها و... را دچار تحول کند. اگر در بحث خاطره، با دقت‌نظر عمل کنیم، مباحث انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی و... را درک می‌کنیم. بسته به رویکردمان می‌توانیم کتاب‌های خاطره را بخوانیم. امروزه دیگر در کتاب‌های خاطرات جنگ، در پی تبلیغات نیستیم و باید به حوزه تعقل و تفکر وارد شویم. زمانی در انتخاب موضوع، در پی منحصر بفرد بودن آن از نظر برانگیختگی احساسات بودیم اما امروزه در پی این هستیم که موضوع‌های ناشناخته جنگ مانند نقش بازاریان در جنگ تحمیلی را بشناسیم. اگر رویکرد مطالعاتی در حوزه خاطره داشته باشیم، می‌توانیم اولویت‌های خود را مشخص کنیم. همه اینها زمانی رخ می‌دهد که وارد مطالعات جدی در حوزه جنگ شویم.» و چقدر جای مباحث انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و روانشناسی و همچنین نقش گروه‌های مختلف در کتاب‌های دوران دفاع مقدس خالی است.
هیچ یک از این گروه‌ها در نسبت با جمعیت زیادش و نقش‌آفرینی گسترده‌اش در دوران جنگ تحمیلی به اندازه‌ زنان مغفول نمانده است که به همت خاطره‌نگاری‌های زنان حاضر در جنگ به میزان قابل توجهی محتوا در تاریخ شفاهی جنگ تولید خواهد شد.

توجه به جریان عادی زندگی
مریم کاتبی از دیگر زنان حاضر در جنگ است. حضور در مجلس روایتگری خانم کاتبی یکی از اتفاقات خوب زندگی من بود. نخستین آشنایی من با حضور زنان در جنگ و همچنین نخستین آشنایی من با نگاه و احساسات زنان به این پدیده، با شنیدن خاطرات این پرستار صورت گرفت. جملات و خاطرات طنزگونه‌ خانم کاتبی، چهره‌ خشن و خشک جنگ را برای چند ساعتی برای من به حاشیه برد. البته لطافت حرف‌های خانم کاتبی تنها به دلیل عنصر طنز نبود، بلکه اشاره به رابطه عاطفی و با مهربانی رزمندگان و همسرانشان که با هم در جبهه حضور داشتند، تا حدودی خشونت را از چهره‌ روزهای جنگ می‌زدود و به زندگی‌های معمولی آدم‌هایی که هیچ‌کدام دلشان نمی‌خواست جنگی وجود داشته باشد، می‌پرداخت.
وضعیت زنان در دوران دفاع مقدس نیازمند این است که مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. در سال‌های اخیر توجه بیشتری به این موضوع شده است. نمونه‌اش را می‌توان در فیلم ویلایی‌ها که سال گذشته در همین روزها در حال اکران بود، دید. وقت آن رسیده است که برگ‌های بیشتری در لابه‌لای دفتر تاریخ دوران دفاع مقدس بیفزاییم.