آزادسازی خرمشهر و رویای صدام و ترامپ

«وجود پنج ایران کوچک، از وجود یک ایران واحد بهتر خواهد بود...
ما از شورش ملت های ایران پشتیبانی و همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد.»
این بخشی از سخنان طارق عزیز معاون نخست وزیر صدام در آغاز هشتمین ماه تجاوز ارتش بعث عراق به کشورمان بود.
صدام در روزهای ابتدایی جنگ در مصاحبه با الشرق الاوسط مورخ 1359.7.1 (23 سپتامبر 1980) یعنی تنها یک روز پس از آغاز حمله به کشورمان گفت: «نیروی هوایی پیروزما، پایگاه های گروه مجوس را بمباران و خسارات سنگینی به آن ها وارد کرد.»


طه یاسین رمضان معاون رئیس شورای فرماندهی عراق پس از سقوط خرمشهر چنین گفت: «عربستان (خوزستان) آزاد شده است». الانوار 1359.8.18
مطبوعات عراق زمان صدام نوشتند: «محمره (خرمشهر) سرزمین اجدادی است و نیروهای مسلح عراق آن شهر را برای ابد بازپس گرفتند». الشرق الاوسط 1359.8.5
و صدام پس از اشغال پاره تن ایران خرمشهر عزیز چنین گفت: «نیروهای مسلح ما هم اکنون محمره (خرمشهر)، مروارید شط العرب را به تصرف درآوردند، شهری که امروز لباس عزا را از تن رها و لباس عربی یعنی پیروزی بر تن کرد». این ها از جمله اسناد کاملا روشن و غیرقابل انکاری است که به خوبی نشان می دهد صدامیان البته با چراغ سبز حامیان غربی، شرقی و عربی خود برای تحقق کدامین اهداف و تعبیر چه رویاهایی حمله به کشورمان را در 31 شهریور 1359 یعنی حدود 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در آن شرایط بسیار خاص و حساس و شکننده سیاسی، نظامی و اقتصادی آغاز کردند که اشغال خرمشهر و برنامه برای جدا کردن خوزستان از دامان مام میهن، مقدمه ای البته بسیار مهم و استراتژیک برای تحقق بقیه خواب ها و رویاهایشان بود.
به همین دلیل است که سوم خرداد یعنی سالروز بازپس گیری خرمشهر از ارتش بعث عراق برای ایرانیان تنها یک روز بزرگ و یک مناسبت دوست داشتنی و افتخارانگیز نیست. چرا که اولا با اوضاع و شرایط نامناسب آن زمان کشور و امکانات و تجهیزات اندک در مقابل عراق که با بهره گیری از 12 لشکر مرکب از پنج لشکر پیاده، پنج لشکر زرهی و دو لشکر مکانیزه و همچنین 15 تیپ مستقل به اضافه تیپ 10 گارد جمهوری و نیز نیروهای گارد مرزی (20 تیپ مرزی و برخورداری از تجهیزات فراوان و پیشرفته از جمله 366 فروند هواپیمای جنگی پیشرفته، 400 فروند بالگرد، 5400 دستگاه تانک و نفربر و... حمله ای گسترده، برق آسا، سنگین و همه جانبه علیه کشورمان انجام داد و توانست به رغم دلاورمردی ها و جان فدایی های جهان آراها، مقاومت 40 روزه «دلاورستان» ایران را بشکند و خرمشهر عزیز را به اشغال درآورد و یک دنیا نیرو و استحکامات و تجهیزات در این شهر مستقر کند. در چنین شرایطی حتی خبره ترین و خوش بین ترین نیروهای نظامی، احتمال بازپس گیری و آزادسازی خرمشهر را با امکانات و تجهیزات موجود آن روز و نوع آرایش نظامی و تسلط ارتش عراق بر منطقه بسیار بسیار بعید می دانستند .
تجلی نصرت الهی
اما مجموعه عملیاتی که به عملیات بیت المقدس و سرانجام آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد سال 61 منتهی شد، نشان داد وقتی ملتی با ایمان و توکل به خداوند و با نیت نصرت دین و کتاب خدا مردانه و مومنانه برای حفظ ناموس و ارزش های انسانی و اخلاقی و حفاظت از کیان و عزت و شرف و استقلال وطن خود پا به رکاب عرصه جهاد و دفاع شوند، براساس وعده تخلف ناپذیر الهی، پیروز میدان خواهند بود و آزادسازی خرمشهر عزیز از چنگال متجاوزان مستظهر به کمک های بی دریغ غرب و شرق و بسیاری از اعراب منطقه و برخوردار از آن همه امکانات و تجهیزات نظامی پیشرفته، نمونه و نماد آشکار «امداد و نصرت الهی» بود که در عصر حاضر تجلی پیدا کرد و چه باورمندانه و مومنانه و دلنشین گفت آن پیر اهل حق و حقیقت که «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
ثانیا و دیگر این که آن فتح بزرگ و بازپس گیری و به دامان میهن بازگرداندن خرمشهر، فقط پس گرفتن یک شهر و یک منطقه نبود بلکه بازپس گیری و احیای عزت، شرف و استقلال همه ایران و ایرانیان بود کاری که غیورمردان و گردان گرد این کهن مرز و بوم در قامت رزمندگان اسلام در لباس ارتشی و بسیجی و سپاهی و عشایر و ... با پیشانی بندهای افتخار یاا... و یا محمد و یا علی و یا زهرا و یا حسین و ... انجام دادند و جان های پاکی که در این راه هدیه جانان کردند تنها آزادسازی خرمشهر به عنوان یک شهر نبود بلکه احیای عظمت ایمان و شرف ایران و ایرانی و نشاندن تاجی پرتلالو بر تارک تاریخ پرفراز و نشیب و پر افتخار ایران عزیز بود. ایرانی که حملات اسکندر مقدونی و چنگیز و تیمور و دیگر تاتاران و مغولان و ... تاراج روس و انگلیس و حمله عثمانی و کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد و حمله آمریکا به طبس و ... و جدا شدن بخش های عظیمی از پیکره اش را در برخی جنگ های گذشته و عهدنامه های ننگین «گلستان» و «ترکمان چای» در عهد قجر نالایق و حتی واگذاری و از دست دادن بحرین را در دوره پهلوی دوم به تلخی تمام در حافظه خود دارد.
ایرانی مجوس نبوده و نیست
ثالثا و دیگر این که آن فتح بزرگ و خدایی و بازپس گیری خرمشهر به اراده و مشیت الهی و به دست توانمند سربازان قرآن و وطن و آن رزمندگان جان فدای ناموس و شرف کیان میهن به صدام و همه حامیانش و تمامی همفکران و هم مسلکان و هم «رویاهای» او نشان داد که ای بزرگ دروغ گویان و تهمت زنندگان عالم، ایرانی، مجوس نیست بلکه همه شما همفکران دیروز و امروز صدام مانند بن سلمان سعودی و سران وهابیت تکفیری و داعش خون ریز و ترامپ صهیونیست! و غاصبان فلسطین و تمامی منکران حق و حقیقت مجوس و بت پرست و بنده و برده غیر خدا هستید نه ایرانیان پاک نهاد که حتی قبل از قبول آگاهانه شریعت ناب محمدی و تشرف به ولایت علوی، موحد و یکتاپرست بوده اند حتی قبل از دوره باشکوه فرمانروایی کورش کبیر بر این سرزمین.
ای صدامیان آن فتح بزرگ به دست غیورمردان ایران زمین، نشان داد که خرمشهر عزیز آن روز که خونین اش کردید و «محمره اش» خواندید و با چکمه های کثیف تان اشغالش کردید لباس عزا به تن کرد و آن روز که به دامن مام عزیزش ایران عزیزتر از جان بازگردانده شد، لباس شادی و شور و عزت و شرف دوباره بر تن کرد و این گواه تاریخی به لطف الهی بر تارک تاریخ ایران و منطقه بلکه جهان می درخشد و همچنان خواهد درخشید. رابعا این که، آن فتح و بازپس گیری و آن امداد و لطف آشکار الهی دیگر بار اثبات کرد به برکت خون شهیدان راه استقلال و عزت و شرف دین و میهن نه خرمشهر هیچ گاه محمره بوده و خواهد شد و نه خوزستان عزیز ایران عربستان بوده و خواهد شد و نه به کوری چشم همه بدخواهان ملت بزرگ ایران، این سرزمین یلان و دلیران و جوانمردان و حماسه آفرینان و فرزندان نام آوران نامبردار در شاهنامه فردوسی بزرگ تا خون ایرانی و جوانمردی و مسلمانی و ایمان محمدی و ارادت اهل بیت در رگ هایشان جاری است اجازه خدشه دار شدن عزت و شرفشان و جدایی حتی وجبی از خاک کشورشان را به احدی نمی دهند. فتح و بازپس گیری خرمشهر از چنگال متجاوزان گواه روشنی بر این واقعیت نیز هست که همان گونه که صدامیان آرزوی محمره کردن خرمشهر و عربستان کردن خوزستان و تقسیم ایران را به ذلت هر چه تمام تر در آن شرایطی که دیدیم و تاریخ ثبت کرد به گور بردند، صهیونیست ها و سعودی ها و ترامپ و پمپئو نیز یا باید از این خواب بیدار شوند یا با آرزوی «ایرانستان» کردن ایران سر به گور بگذارند.