برجام واکسن نبود

مذاکرات جدید میان ایران و اروپا برسر حفظ برجام درحالی آغاز شده است که پیش‌بینی چشم‌انداز این گفت و گوها دشوار است. فارغ از اینکه اروپا چگونه با تحریم های ایالات متحده مواجه خواهد شد، موضوع دیگر راهبرد سیاست خارجی در ایران است. دو دیدگاه در تصمیم سازی های سیاست خارجی ایران مسلط است که در برخی موارد با یکدیگر پارادوکس دارند. می توان گفت تمام کشورهای جهان از سیاست خارجی واحدی تبعیت می کنند که از سوی دولت ها اعلام می شود. در همین راستا دولت بر تمام پایگاه های اجرایی که تضمین کننده قدرت به شمار می رود مسلط است. اما در ایران برخی خود راسا سیاست خارجی را تبیین و اعلام موضع می‌کنند! این دو رویکرد مغایر هم است. درحالی که برخی جریان ها چندان تمایلی به سیاست خارجی دولت ندارند، بنابراین از کدام تعامل می توان سخن گفت؟! به نظر می رسد دولت با فشارهایی مواجه است که در مواردی آزادی عمل آن را تحت‌الشعاع قرار می دهد. این گروه حتی متوجه شرایط نیست، در حال حاضر غرب دچار یک شکاف شده که برسر همین توافق هسته ای ایجاد شده است. در حالی که اتحادیه اروپا مخالف پایان آن است. اروپا معتقد است نحوه عمل ایالات
آمریکا مخاطره انگیزتر از کاستی های برجام برای آنهاست. همچنین تک‌روی واشنگتن با سیاست هایی مانند بستن تعرفه بر سر واردات، هزینه های
ناتو یا امر و نهی های ترامپ که تصور می کند در جایگاه مدیرعامل قرار گرفته و اروپا را کارمندان خود قلمداد می کند موجب رنجش رهبران اروپایی شده است. اینکه رئیس جمهور ایالات متحده رسما اعلام کنند شرکت های اروپایی اگر با ایران معامله
کنند چنین و چنان می شود موجب خشم


اروپایی ها می شود. آنها مستقل ترین کشورهای سه قرن اخیر بوده اند و چه بسا در دوران استعمار بر دیگران
حکومت کرده‌اند. اما جنبه مشترک غرب نیز این است که به طور کلی در مناسبات بین الملل خواهان عدم تهدید موجودیت اسرائیل هستند. این موضعی مشترک در میان کل جریان غرب است. از سوی دیگر درباره برجام باید گفت درحالی برخی در روزهای اخیر انتقادات تندی را علیه دولت به دلیل دستیابی به برجام مطرح می کنند که پیش از این سیگنال هایی مغایر رویکرد روحانی به جهانیان
ارسال کرده اند و چه بسا خواسته یا ناخواسته در جهت تضعیف راهبرد دولت روحانی گام
برداشته اند. تنها یک نمونه از این موارد را می توان حمله به سفارت عربستان نامید. چه کسانی این اقدامات را انجام دادند؟
اگر اختلافات هسته ای میان طرفین به سرانجامِ برجام رسید به دلیل برخی نگرانی هایی بود که به زعم خودشان از برنامه هسته ای ایران داشتند و به همین دلیل ذیل یک توافق بده بستان هایی تعیین شد. اما گروهی در ایران این توافق را به مانند یک واکسن در نظر گرفتند که چون برجام امضا شده است می توان در دیگر موضوعات رویه ای مغایر از تعاملات بین‌المللی داشت و می توان نظم را نادیده گرفت. این درحالی است که دولت روحانی چنین تصوری نداشت. در واقع آنهایی که فارغ از فضای دولتی هستند، جریانی که رای نیاورد و تنها یک سوم آرا انتخابات را داشت نگاهی متفاوت و از قضا تاثیرگذار در سیاست ایران دارد. با چنین شرایطی چندان نمی توان به راه حل در ادامه امیدوار بود. این جریان درحالی بر خروج از برجام تاکید دارد که صادقانه اگر بگویند آنها برای کنار گذاردن این توافق در رفتارهای خود نیازی به این توافق ندارند و هرلحظه که بخواهند فارغ از تصمیمات دولتی می توانند فضایی فرا برجامی را ایجاد کنند. در شرایط فعلی نیز خبر از محتوای بسته نداریم اما می دانیم که آنها برخی اختلافات خود را پیش از این نیز اعلام کرده‌اند. بنابراین اگر صحبت برسر منافع ملی است باید خود را برای گفت و گوهایی موثر آماده کنیم. باید مراقب واقعیت ها باشیم، بازار ایران و اهمیت آن نسبت به تجارت با ایالات متحده برای اروپا مشخص است. به نظر می رسد نیاز است براساس ظرفیت ها در مناسبات جهانی ذیل منافع خود عمل کنیم.
*کارشناس بین الملل