خودکشی‌هایی که از نظرها دور ماند!

آفتاب یزد- مهدی مالمیر: برخی پدیده‌ها گویی با آدمی زاده شده‌اند و احتمالا تا مادامی که مُقدر است انسان بر روی کره خاک نفس بکشد با او باقی خواهند ماند. از آن جمله‌اند جنگ و جنایت و حق‌کشی و.... خودکشی نیز یکی از پدیده‌ها‌یی است که عمرش به بلندی عمر انسان بر روی اختر زمین است. مرگ خودخواسته یا همان خودکشی افسوس‌مندانه امروز چنان رنگ و لعابی گرفته است که در تقویم جهانی، دهم سپتامبر را روز پیشگیری از خودکشی نام نهاده‌اند. به یک روایت، سالانه نزدیک به
یک میلیون نفر در سراسر جهان داوطلبانه از زندگی دست می‌شویند. می‌شود این آمار را جور دیگری نیز نوشت: در هر 40 ثانیه یک نفر
در جهان خودکشی می‌کند.



خودکشی‌هایی که از نظرها دور ماند
در این چند روزی که خارج شدن رئیس جمهوری ایالات متحده از قرارداد موسوم به «برجام» در پیشانی خبرگزاری‌ها‌ و روزنامه نشسته، چند خبر خودکشی در کشور ما از نظر‌ها‌ دور ماند و آنچنان که سزاوار است در جامعه و رسانه‌ها طنینی نیافت. از شیرجه مرگ‌آور دختر نوجوانی از طبقه پنجم ساختمانی در شهر یاسوج بگیرید تا خودکشی همزمان سه دانش‌آموز دختر در شهرستان نقده، به اینها بیفزایید خودکشی آلوده به جنایت مادری در هتلی در مشهد که پس از کشتن فرزند دو ساله‌اش، به زندگی خود نیز پایان داد. این‌ها‌ تنها نمونه‌ها‌ی سوگناکی از ماجراهای خودکشی در اردیبهشت ماه جاری بوده است.

آمارهای مخدوش!
آمارهای غیرواقع‌بینانه، امروز یکی از معضلات چشم ناپوشیدنی کشور ماست. از آمارهای نامطمئن در حوزه ورود و خروج کالا گرفته تا آمارهای مربوط به بیماری‌ها‌یی نظیر ایدز و هپاتیت، از میزان جمعیت کارتن خواب‌ها و معتادان متجاهر گرفته تا میزان دقیق بیکاری در جامعه؛ می‌توان ضعف در تحقیق و شیوه‌ها‌ی آمارگیری را با انگشتِ اشاره نشان داد. پدیده خودکشی نیز از آن دسته ماجراهایی است که آمارها در آن چندان قابل اتکا نیستند. تفاوت در داده‌های درج شده در سالنامه مرکز آمار ایران با آمارهای نیروی انتظامی و پزشکی قانونی شاهد محکمی بر این ادعاست. بسیاری از خودکشی‌ها به سبب تابوهایی که در جامعه ریشه‌های محکمی دارند، از چارچوب خانواده‌ها و اطرافیان نزدیک فراتر نمی‌روند و از این رو، هرگز به آمارها راه نمی‌یابند. سوء استفاده از آمارها و دستاویز قراردادن آنها از سوی گروه‌های سیاسی نیز یکی دیگر از عواملی است که همواره آمارها را در کشور ما با حرف و حدیث‌های فراوان همراه کرده است.
نوجوان شدن خودکشی!
نوجوان شدن پدیده خودکشی و رواج آن در میان دختران و پسران کم سن و سال امروز معضلی جهانی است که نرم‌نرمک به کشور ما نیز رسیده است. خودکشی‌ها‌ی اردیبهشت ماه امسال نشان داد که این پدیده در میان نوجوانان ما هر روز ابعاد بیشتری به خود می‌گیرد و می‌طلبد تدبیر عاجلی برای آن اندیشه شود. تمام قربانیان پدیده خودکشی در این چند روز گذشته، بین 14تا 18 سال سن داشتند. نوجوانانی که در پگاه زندگی به غروبی خودخواسته رسیدند!

کند و کاوی در پدیده خودکشی
جامعه‌شناسان، روانشناسان و حتی فیلسوفان درباره خودکشی فراوان قلم زده‌اند و هریک
به فراخور دانش و سلیقه شان پدیده خودکشی را واکاوی کرده اند. در این میان شاید مشهورترین آنها «امیل دورکیم» جامعه شناسان فرانسوی باشد که خودکشی را به چند دسته طبقه‌بندی کرده و از خودکشی خودخواهانه، دگر خواهانه و خودکشی آنومیک و.. سخن گفته است. اما با این همه هنوز دلیل بنیادی برای پدیده خودکشی به دست نیامده است و همچنان طیفی از مسائل گوناگون همانند: افسردگی، مشکلات مالی، روان‌زخم‌های عاطفی، اعتیاد به مواد مخدر و الکل و نظایر اینها برای توجیه خودکشی مطرح می‌شود.
خودکشی؛ پیامی به زندگان!
دلایل مرگ خودخواسته هر چه باشد و هرچه دانشمندان علوم انسانی درباره زمینه‌ها‌ی رویش این پدیده غمبار اختلاف نظر و دیدگاه داشته باشند، اما کمتر کسی در میان اندیشمندان به چشم می‌آید که با این نکته مخالفتی داشته باشد که خودکشی مولود هر چه باشد،
در بافت خود پیامی است به جامعه و اطرافیان.
به عبارت دیگر, فردی که دست به خودکشی می‌زند، خودآگاه با ناخودآگاه تصمیم گرفته است که پیامی به اطرافیانش برساند و آن اینکه جام زندگی اش بنا به دلایلی چنان لبریز شده که مرگ را به نفس کشیدن برتری داده است و از این رو طوق مسئولیتی به گردن بازماندگان نهاده تا با تحقیق به علل خودکشی اش نزدیک شوند.

لذت بردم و خدا نگهدار!
«دنبال دلایل پیجیده نگردید، لذت بردم و خدا نگهدار». این جمله مشهوری است که «رومن گاری» نویسنده نامدار فرانسوی در کاغذی نوشته بود. پلیس این کاغذ را در کنار مغز پریشان نویسنده یافت. در تحقیقات معلوم شد گاری پس از از دست دادن همسر جوانش در یک التهاب روحی با اسلحه خودکار به مغزش شلیک کرده و به زندگی‌اش پایان داده است. این جمله البته در کنه خود خبر از نوعی سیری و خرسندی از زندگی می‌دهد. نویسنده‌ای نام آور و خلبانی درجه یک، آن اندازه از میوه درخت زندگی چشیده بود که خیال اطرافیان را آسوده کند که به استقبال مرگی نه چندان غمبار می‌رود اما، پرسش اساسی در برخورد با خودکشی‌ها‌ی این چند روز اخیر اینجاست: دختران و پسران نوجوانی که در اردیبهشت ماه دست از جان شستند تا چه اندازه در زمان حیات از زندگی بهره‌مند بوده‌اند؟ آیا دلایل اقتصادی و فرهنگی و ناکامی‌ها‌ در رقم خوردن این رویدادها موثر بوده است؟ آیا نوجوانان با چنین کاری پیامی به جامعه مخابره کرده‌اند؟ پیام این جوانان که در لفافه خودکشی پیچیده شده است، چه می‌تواند باشد؟ این‌ها‌ پرسش‌هایی است که پاسخش بر ذمه مدیران جامعه و سرپرستان خانواده باقی است.