خُر م آن نغمه که مردم بسپار ند به یاد

خبر درگذشت قاسم افشار، گوینده با سابقه خبر که سال های سال، مردم را پای تلوزیون نگه می داشت دلِ اهالی فرهنگ و رسانه را به درد آورد. او پس از حوادث سال 88 دیگر در تلويزیون دیده نشد و تا روز گذشته که خبر درگذشتش بر اثر ایست قلبی در رسانه ها منتشر شد، درباره اش سخنی گفته نشده بود. او را می توان یکی از با سابقه ترین و حرفه ای ترین افراد در حوزه فن بیان و گویندگی به شمار آورد.
قاسم افشار متولد آبان 1330 در آبادان است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا زمان وقوع حوادث سال 88، گوینده اصلی اخبار سیاسی در تلویزیون بود. او از کودکی و دوران مدرسه به اجرای برنامه علاقه داشت و در دوره دبیرستان این علاقه، به سمت گویندگی خبر کشیده شد. افشار علاوه بر گویندگی اخبار صدا و سیما، به عنوان کارشناس ارشد با سازمان پژوهش‌های علمی نیز همکاری ‌کرده‌ است. در سال های پایانی دهه ۶۰ و در شرایطی که اوج فعالیت حرفه ای‌اش بود، دخترش را بر اثر خفگی از دست داد. براساس آنچه نقل شده مرگ فرزندش بر اثر انسداد مجاری تنفسی به دلیل بسته شدن با پاک‌کن بوده است. افشار فقط یک گوینده خبر نبود، بلکه خبر را به خوبی می شناخت و همین بود که مردم همواره به خبرخوانی های او علاقه داشتند. او به درستی می دانست از چه موضوعی حرف می زند و به راستی و درستی خبر، توجه فراوانی داشت. او به عنوان یکی از گویندگان باتجربه و پیشکسوت، نظریاتی در باب گویندگی خبر و حواشی آن داشت. بنا به تعریف او «خبر تنها آگاهی رساندن است». به گفته او تجربیاتی که در زمان گویندگی اخبار جنگ ایران و عراق به‌دست‌آورد، هیچ گاه تکرار نخواهند شد. او درباره سانسور اخبار در ایران گفته‌است:«در کشور ما بین خبر سقوط هواپیما در برزیل تا سقوط همین هواپیما در عربستان تفاوت زیادی است». از دید او مورد پسندترین اخبار مربوط به سازندگی کشور ایران بوده و همیشه آرزو ‌کرده که خبر سقوط صدام حسین را او اعلام کند و برعکس مایل نبوده که خبررحلت امام خمینی(س) را اجرا کند. این نوع رویکرد برگفته از روحیات لطیف و دل صاف این گوینده مردمی بود و مردم ایران بی شک یاد و خاطره وی را فراموش نخواهند کرد.
گفتنی است مراسم ترحیم زنده‌یاد قاسم افشار که بامداد روز گذشته (بیست و ششم اردیبهشت) در ۶۷ سالگی درگذشت، عصر روز شنبه (۲۹ اردیبهشت) از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹ در مسجد الغدیر واقع در خیابان میرداماد برگزار می‌شود.
او نیز گذشت از این گذرگاه وان کیست که نگذرد بر این راه


راهیست عدم که هرچه هستند از آفت قطع او نرستند