مهاجرت می کنند چون فقیرند

وزیر بهداشت چندي پيش از حذف اسید چرب ترانس تا پایان دولت دوازدهم خبر داد. او همچنین از کاستن تدریجی میزان نمک و شکر موجود در محصولات غذایی سخن گفت؛ چیزی که می خواهیم به آن بپردازیم. اظهارات تازه دکتر سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت در رابطه با سلامت فرآورده‌های غذایی را نمی‌شود تنها در قالب یک خبر پوشش داد و بحث را تمام شده انگاشت. این تنها یک خبر کوتاه نیست و نمی‌توان روی زوایای متعدد آن متمرکز نشد.ما آن را به چشم «بیشتر از یک خبر» نگاه می کنیم. دكتر قاضي زاده هاشمي در سخنان خود گفت:«باید خوشحال باشیم که موضوع سلامت به تدریج دارد اجتماعی می‌شود و همه دستگاه‌ها خودشان را در این زمینه موظف می‌دانند». در نقد اين بخش از صحبت‌هاي آقاي وزير بايد خیلی متاسف بود که موضوع سلامت «به تدریج» دارد اجتماعی می شود. مگر اجتماعی‌تر از موضوع سلامت هم داریم؟ مگر برای تک تک افراد که تشکیل دهنده جامعه هستند، موضوعی مهم‌تر از سلامت هم وجود دارد؟ چقدر بد است که به گفته وزیر بهداشت موضوع سلامت به‌تدریج دارد اجتماعی می‌شود.از سويي وزیر بهداشت خبرداد:«قرار است كه هر سال میزان نمک و شکر به تدریج در محصولاتی که پروانه سازمان غذا و دارو و یا سازمان استاندارد را دارند، کاهش یابد». اينجا نيز بايد به آقاي وزير گفت كه بسيار عقب هستيم. حالا که تصمیم گرفته ایم فاجعه را از فروشگاه‌های عرضه موادغذایی جمع کنیم، می‌خواهیم این کار را طی پروسه ای چند ساله و به تدریج پیش ببریم؟چرا؟
سبك هاي غذايي خطرناك
در خیر بودن نیت وزیر بهداشت از سخن‌های جديدش هیچ شکی نیست اما طمانینه عجیبی که قرار است در تار و پود این طرح نفس بکشد، ضرورتی دارد؟ می ترسیم ذائقه مردم دچار سکته شود و محصولات سالم‌تر نتواند رضایت آن‌ها را جلب کند؟ مگر الان مردم از خوراکی های سرشار از نمک و شکر موجود در بازار دل خوشی دارند؟ مگر الان مردم ما وقتی می روند خرید کنند از فروشنده می‌خواهند به آن‌ها مارک‌های شیرین تر یا پرنمک تر را معرفی کند؟ قطعا چنین نیست و سال‌هاست که ذائقه افراد جامعه ایرانی به سمت خورا کی‌های کم شیرین، کم نمک و کم چرب گرایش پیدا کرده است. به افرادی که به دنبال کیترینگ‌هایی می گردند که غذای سالم تهیه می کنند ، زیاد برمی خوریم؛ به افرادی که قنادی‌هایی را نشان کرده اند که شیرینی محصولات‌شان آن‌ها را از خرید خود پشیمان نمی‌کند. خودمان به احتمال بسيار جزو افرادی هستیم که ترجیح می دهیم چای‌مان را با شکلات تلخ یا خرما بنوشیم و نه قند و کیک و بیسکوییت‌های خیلی شیرین. وقتی آوردن مثال هایی از این دست از ذائقه امروز ایرانیان کاری بسیار آسان است، چه ضرورتی برای کاستن تدریجی نمک و شکر از مواد غذایی وجود دارد؟ این بخش از سخنان آقای وزیر حاوی نکته گل درشت دیگری هم هست؛ پروانه سازمان غذا و دارو یا سازمان استاندارد به وفور و به راحتی روی محصولاتی حک می‌شود که دشمن درجه یک سلامتند. آن پیرمردی که دارد در پیاده رو راه می رود و گرسنه است، می تواند برود یک عدد سیب از میوه فروشی بخرد و بخورد؟ اینجا که برخلاف خیلی کشورها میوه را دانه‌ای نمی فروشند. یعنی بستر برای روی آوردن به خوراکی‌های مضر همه جوره فراهم است. معلوم است او وارد اولین سوپر مارکتی می‌شود که سر راهش می‌بیند. حالا چی بخرد که برایش ضرر نداشته باشد؟ اصلا او انتخابی دارد؟ یک کیک می خرد که در بالای 90 درصد موارد سرشار از شکر است و پروانه سازمان غذا و دارو و سازمان استاندارد نيز ملاکی برای سالم بودنش نیست.
به مردم قدرت انتخاب بدهيد


وزیر بهداشت در ادامه سخن‌هاي خود تاكيد كرده است:«مردم نباید منتظر دولت و مجلس باشند. مراقبت از سلامت افراد بر عهده دولت نیست بلکه آن‌ها باید از خود مراقبت كرده و با اراده بتوانند از سلامت‌شان مراقبت کنند و به نحوی زندگی کنند که عمر طبیعی داشته باشند و علیل نشوند». اين بخش از صحبت هاي وزير محترم نيز نقد بسياري دارد. آقای وزیر بهداشت! خیلی صحیح گفته‌اید که مردم خودشان باید مراقب سلامت خود باشند. درست است که نباید منتظر دولت و مجلس بود تا سلامت را برای‌مان هجی کنند و لقمه را حاضر و آماده در دهان‌مان بگذارند. بسيارخوب است که هر شخصی برای ابتدایی ترین مسائل خود تصمیم‌گیرنده باشد اما شما به عنوان دولت تا چه حد دست مردم را برای داشتن انتخاب‌های سالم باز گذاشته اید؟ دانش‌آموزی که یادش رفته خوراکی‌اش را با خود از خانه ببرد و وارد فروشگاه اغذیه می‌شود تا چیزی بخرد، چه انتخاب سالمی می تواند داشته باشد؟ آبمیوه ای که قرار است نه تنها سالم بلکه منبع خوب ویتامین باشد، چه دارد مضاف بر مقادیر زیاد آب و شکر و اسانس و رنگ؟ چیپس‌های نیمه سوخته پر نمک قابل اعتمادند؟ ساندویچ های بوفه مدرسه که معلوم نیست با چه مواد اولیه و به چه شکل تهیه شده، گزینه دیگری است؛ آیا انتخاب سالمی می‌تواند باشد؟ بسياري اوقات گزینه‌هایی داریم که چنگی به دل نمی‌زنند اما مجبوریم بین آن‌ها انتخاب کنیم و اینجاست که نمی‌توان گفت مردم خودشان مسئولند وبايد مراقب باشند.«البته نمی‌توان درها را بست اما کسی که می‌خواهد سیگار بکشد یا کالای آسیب‌زايي را مصرف کند، باید بداند که این محصول چقدر به سلامتی‌اش آسیب می‌زند و اگر خواست باز‌هم آن‌ها را مصرف کند، خودش عوارض و هزینه آن را بپردازد». اين هم بخشي ديگر از صحبت هاي وزير بهداشت است. چقدر خوب گفته اید آقای وزیر. دیگر دوره ای نیست که دست مردم را ببندیم و خودمان لقمه ای را که دوست داریم در دهان‌شان بگذاریم. کاش کاری کنیم دست مردم برای انتخاب باز باشد. بی شک مردمی که صبحانه‌شان را همزمان با چک کردن اخبار روز می‌خورند، آن‌قدر آگاهی دارند که غذای سالم را انتخاب کنند و راه درست را بروند. مساله همان موجود بودن انتخاب های سالم است که دیگر به تدبیر و عملکرد شما بازمی گردد.
یک راهکار
بگذارید بیش از این نقد نکنیم و كمي راهکار بدهیم. چرا به جای اینکه از تولید کننده‌ها بخواهیم به تدریج نمک و شکر مصرفی را کاهش دهند، آن‌ها را ملزم به تولید محصولات کم نمک و کم شکر، به موازات همان محصولات کنونی‌شان نکنیم؟ بسيار ساده است؛ روی یک محصول برچسب کم نمک یا کم شکر می‌خورد و و روی محصول دیگر خیر. حتی می‌توان انواع بدون نمک و شکر همان محصول را همزمان به بازار فرستاد. چرا باید پاسخ شخصی که حاضر است برای سلامتش به خوشمزه‌ها نه بگوید، «موجود نیست» باشد؟ برای بسياري افراد خوشمزه یعنی کم نمک، بی نمک، کم شکر یا بدون شکر. وقتی دست خریدار برای انتخاب باز باشد، وقتی برای سلایق و عقاید مختلف غذایی، محصول داشته باشیم اما باز آمار سکته، دیابت، فشار خون و ... بالا باشد، دولت می‌تواند با فراغ بال بگوید مردم اول باید خودشان دلسوز خود باشند. اینجاست که می‌توان گفت قرار نیست مردم منتظر دولت باشند و اینجاست که اگر سلامت را یک انتخاب بدانیم، چیزی به گزافه نگفته ایم.دوباره تاكيد مي‌كنيم چرا نمک و شکر به تدریج کم شود؟ باور کنید تولید محصولاتی با میزان حساب شده این پودرهای سفید نه چندان محبوب، شوکی منفی به بازار نیست. آن‌هم در شرایطی که از يك طرف مردم ما سواد سلامت‌شان به میزان بارزی بالا رفته و از طرف ديگر، طبق تدبیر خودتان محصولات غذایی با میزان بالای شکر، نمک و چربی همچنان جای خود را در بازار خواهند داشت و طرفداران این قسم خوراکی‌ها می‌توانند سبد تغذیه‌شان را به همان سبک قبل پر کنند.
اين نماها را نگاه كنيد!
وارد سوپر مارکت محل يا هایپر مارکت مرکزی شهر می رویم و تمام قفسه‌ها را از نظر می‌گذرانیم.دنبال کیکی می‌گردیم که خیلی شیرین نباشد تا کنار یک لیوان چای، میان وعده لذیذ امروزمان در محل کار باشد. خیلی های‌شان را درگذشته امتحان کرده‌ایم و می‌دانیم صرف نظر از کیفیت کلی، بمب شکر هستند. وقتی چشم‌مان به برخی انواع هنوز امتحان نشده می‌خورد، یکی دوتا از آن‌ها را برمی‌داریم و از فروشنده می‌پرسیم «این خیلی شیرین که نیست؟» می گوید: بد نیست بستگی به ذائقه شما دارد.کسی نیست بگوید آقا ذائقه مردم ما خیلی وقت است که رفته به سمت خوراکی های کم شیرین و کم نمک اما کجاست محصولی که این ذائقه را اقناع کند؟ به جشن تولد دعوت شده‌ایم. می‌رویم ، می‌نشینیم، حرف می زنیم، می خندیم، شادی می‌کنیم و... اما انگار همه جشن یک طرف و کیک تولد یک طرف. دل‌مان آب می شود تا کیک بریده می‌شود و سهم ما از کیک به دست‌مان می رسد.این تجربه چقدر آشناست؛ شیرینی بیش از حد کیک توی ذوق‌مان می‌زند. دلزده می‌شویم و قسمت بیشتر کیک را در بشقاب باقی می‌گذاریم.گاهی اوقات هم که صاحبخانه نظر مدعوین را در مورد کیک می‌پرسد، چاره ای نمی‌بینیم جز اینکه بگوییم عالی بود، فقط یک کم شیرین بود!از فست فود با همه خوشمزگی‌هایش دل کنده‌ایم به خاطر سلامتی! آخرین بار که چک‌آپ کردیم، عدد کلسترول بالاتر از محدوده امن بوده است. دکتر توصیه کرده غذاهای آماده نخوریم اما خانواده می‌روند و پیتزا می خرند. به ما می‌گویند: حالا یه تكه بخور، دوماه است فست فود نخورده‌ای. کمی دل‌مان ضعف می رود و به پیتزای خوش آب و رنگ نگاه می‌کنیم. با خود می گوییم: پر از پنیر است. چربی‌اش بالاست. اگر کمتر پنیر داشت یک تكه می‌خوردم اما واقعیت متفاوت است و نظارت موثری نیز وجود ندارد. راه دوری نرویم. نمی‌گوییم از کشورهای درجه یک الگو بگیریم. اگر پای‌تان به همین کشورهای همجوار مثل ترکیه باز شده باشد، دیده‌اید که نه روی میزهای رستوران‌ها سس‌های آنچنانی وجود دارد، نه غذاهای آماده‌شان پر از نمک است و نه کیک و کلوچه و شیرینی های‌شان، شیرینی آنچنانی دارد. جالب اینجاست که با این اوصاف لذت غذا خوردن هم کمتر نیست. نتیجه هم که ناگفته پیداست؛ آن‌ها در میانسالی و کهنسالی، سلامت و تناسب اندامی به مراتب بهتر از ما دارند. شکم‌های برآمده ما ایرانی‌ها، آمار بالای بیماری‌های قلبی و مغزی، کلیوی، انواع سرطان و عمر کوتاه‌مان ارتباط مستقیمي با تغذیه اشتباهی دارد که همیشه انتخاب خودمان نیست.