سونا می نمک در مر گ د ر یا چه

مسئولان ستاد احيا، چاله عميقي به‌نام «زاب» حفر كرده‌اند كه تنها چند هزار ميليارد اعتبار براي آن لازم است
اقدامات ستاد احيا، روند هيدروليژيكي طبيعي درياچه را برهم زده و خسارت‌هاي بسياري به پوشش گياهي آن منطقه وارد كرده است
با انتقال آب از دریاچه خزر و وان ترکیه نمی‌توانیم مشکل دریاچه ارومیه را به صورت پایدار حل کنیم. این روش‌ها تنها یک مسکن کوتاه مدت است
از يك سو آب درياچه را براي توليد سيب هدر مي‌دهيم و از سوي ديگر سالانه هزاران تن سيب به‌دليل عدم برنامه‌ريزي مناسب در بخش اقتصاد كشاورزي و قيمت پايين خريد، دور ريخته مي‌شوند


توفان نمك، زندگي 6 ميليون ايراني را تهديد مي‌كند. اين ديگر تنها هشدار كارشناسان و فعالان محيط‌زيست ايران نيست بلكه رييس سازمان حفاظت محيط زيست كشور نيز به اين مساله اعتراف كرده است. عيسي كلانتري گفته است:«سالانه هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری می‌کنیم تا دریاچه ارومیه را از خشک شدن نجات دهیم. در سال‌های گذشته بدون در نظر گرفتن حقابه تالاب‌ها سد زدیم و توسعه کشاورزی و صنعتی داشتیم و حالا ۶ میلیون نفر با بحران نمک مواجه هستند». بحران نمك به‌دليل مديريت اشتباه بر منابع آبي ايران رخ داده است و اين مديريت اشتباه همچنان ادامه دارد. در اين ميان نيز گزينه‌هاي مانند واردات آب يا انتقال از درياچه خزر براي نجات نگين فيروزه‌اي ايران پيشنهاد مي‌شود. نكته قابل توجه اينجاست، مسئولان تاكنون به اين باور نرسيده‌اند كه احياي درياچه با روش‌هايي كه موجب خشكي آن شده است، امكان‌پذير نيست و براي احياي آن بايد در تفكر مديريت منابع آبي ايران بازنگري شود.
اروميه به‌عنوان بزرگ‌ترين درياچه خاورميانه در استان‌هاي آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی قرار گرفته‌ است. ارومیه، بزرگ‌ترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه بزرگ آب شور دنیاست. داستان غم‌انگيز خشكي درياچه از اوايل دهه 80 آغاز شد و همچنان ادامه دارد. زنگ خطر خشكي درياچه اروميه سال‌هاست كه به‌صدا درآمده اما گوش شنوايي براي آن وجود نداشته است. البته به‌جز سال‌هاي اخير كه مسئولان بحران را از نزديك لمس كرده‌ و دريافته‌اند كه خشكي دریاچه ارومیه ديگر شوخي و بي‌اهميت نيست و خطر زندگي بيش از 14 ميليون انسان را تهديد مي‌كند. اما در همان سال‌هايي كه مسئولان مربوطه در خواب غفلت بودند، صداي زنگ خطر خشكي درياچه در جهان پيچيد و اين بي‌اهميتي ايراني‌ها به نگين فيروزه‌اي موجب شد تا آنچه با درياچه اروميه كرده‌ايم، تبديل به درس عبرتي شود كه حتي در كتاب‌هاي مدرسه كودكان استراليايي ذكر شود.
درياچه اروميه، نگين فيروزه‌اي ايران زمين، نفس‌هاي آخر خود را مي‌كشد و خشكي درياچه، تنها به بازيچه‌اي براي زورآزمايي جناح‌هاي سياسي تبديل شده است.
بحران نگين فيروزه‌اي ايران به‌جايي رسيد كه بري احياي آن ستادي تشكيل شد. تاكنون انتقادهاي بسياري به عملكرد ستاد احياي درياچه اروميه وجود داشته است. برخي كارشناسان بر اين باور هستند كه اقدامات ستاد احيا، روند هيدروليژيكي طبيعي درياچه را برهم زده است و خسارت‌هاي بسياري به پوشش گياهي آن منطقه وارد كرده است. آن‌ها اين‌گونه اقدامات را خلاف اصول احياي اكولوژيكي مي‌دانند.
حسين آخاني از چهره‌هاي برجسته جامعه محيط‌زيست كشور كه مدتي نيز در بحث احياي درياچه اروميه با ستاد احيا همكاري داشت، با اشاره به هزينه‌هاي هنگفت براي احياي درياچه اروميه به «قانون»مي‌گويد:« اعتبار بسياري براي انتقال آب از «زاب» تخصيص داده شد كه چندين سال تا پايان پروژه مانده است. بخش عمده بودجه ستاد احياي درياچه تاكنون براي ساخت مسير انتقال آب «زاپ» و احداث چندين سد، اختصاص يافته است. اما انتقال آب از «زاب» به درياچه كاري غيرعقلاني، غيراخلاقي و غير علمي است. به دليل اينكه در مسير رودخانه‌ها، اكوسيستم‌هايي وجود دارند كه داراي حقابه هستند. انسان‌هاي بسياري ساليان سال در مسير اين رودخانه زندگي كرده‌اند و معيشت آن‌ها به رودخانه و آب آن بستگي دارد. از لحاظ اخلاقي، نژاد و قوميت اين انسان‌ها هيچ تفاوتي ندارد، ايراني يا همسايگان مسلمان ما در عراق، نبايد معيشت و زندگي آن‌ها نابود شود. به‌دليل پروژه انتقال آب از«زاب» اكوسيستم منطقه نابود مي‌شود. آب كمتري به دجله مي‌رسد، هنگامي‌كه حقابه دجله كاهش يابد، كانون‌هاي توليد گرد و غبار در عراق افزايش مي‌يابند كه سرانجام آن هجوم ريزگردهاي عراق به خوزستان است. از طرفي ديگر اين پروژه به‌دليل هدررفت بخش بسياري از سرمايه‌هاي كشور غيراقتصادي نيز است؛ چراكه اين سرمايه‌ها را در بخشي هزينه كرده‌ايم كه از اساس اشتباه و غيرعادلانه بوده است».
داستان سيب و درياچه
كشاورزي و به‌ويژه باغ‌هاي سيب يكي متهمان اصلي خشكي درياچه اروميه به‌شمار مي‌روند.توسعه كشاورزي و توليد محصولات كشاورزي آب‌بر بلاي جان درياچه است. آخاني در اين‌باره مي‌گويد:« مشكل اصلي باغ‌هاي گسترده سيب در اطراف درياچه اروميه است. از يك سو آب درياچه را براي توليد سيب هدر مي‌دهيم و از سوي ديگر سالانه هزاران تن سيب به‌دليل عدم برنامه‌ريزي مناسب در بخش اقتصاد كشاورزي و قيمت پايين خريد، دور ريخته مي‌شوند، اين كشاورزي، يك بازي دو سرباخت براي كشور است. حال پرسش اينجاست پس از گذشت چهار سال، ستاد احياي درياچه اروميه براي اين معضل چه اقدامي انجام داده است؟ چرا تاكنون اين مساله مديريت نشده است؟».
احياي اكولوژيك
آخاني با اشاره به اينكه سدسازي عامل اصلي خشكي درياچه اروميه است، تصريح مي‌كند:«سدسازي‌هاي بي‌رويه و غيركارشناسي، جلوي روان آب‌ها را به سوي درياچه گرفته و به اين ترتيب درياچه خشك شده‌است.
احيا بايد اكولوژيك باشد؛ اين مساله را بارها به آن‌ها گفته‌ايم اما گوش شنوايي براي آن نيست. مساله ريزگردها را مطرح كرده‌اند و من راهكار آن را جلوگيري از چراي دام‌ها و ايجاد پوشش گياهي اعلام كرده‌ام. اما هيچ مسئولي در اين‌باره جرات انجام اقدامي را نكرده است و حاضر نشده كه جلوي كشاورزان را در توليد محصولات آب‌بر و البته بدون فايده بگيرد».
يكي از بحث‌هايي كه درچند سال اخير براي احياي درياچه مطرح شده بود، معيشت جايگزين كشاورزان اطراف درياچه است. آخاني در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه اين طرح به كجا رسيد، مي‌گويد:«هنگامي‌كه تمام بودجه احيا را به انتقال آب از«زاب» اختصاص مي‌دهيد، ديگر اعتباري براي طرح معيشت جايگزين نمي‌ماند. مسئولان ستاد احيا چاله عميقي به‌نام «زاب» حفر كرده‌اند كه تنها چند هزار ميليارد اعتبار براي آن لازم‌است».
حقابه درياچه را به يغما نبريم
آخاني در ادامه با اشاره به اينكه درياچه اروميه براي بقا به حدود 180 ميلي‌متر آب در سال نياز دارد، بيان مي‌كند:« در صورتي كه درحال حاضر حدود 240 ميلي‌متر در سال آب وجود دارد؛ اين به‌آن معناست كه ما تنها اجازه استفاده آن ميزان مازاد را داريم و بيش از آن را نبايد مصرف كنيم. بيش از آن حق درياچه اروميه است. اين حق بايد به درياچه اروميه بازگردد. اما دولت درك درستي از مفهوم آب در ايران ندارد. شعار آب كم هست را سر مي‌دهيم اما با مصرف بي‌رويه آب در شهرها مواجه هستيم، حال انتظار داريم يك روستايي كه معيشت و زندگي‌اش به كشاورزي بستگي دارد، آب مصرف نكند. نخست بايد الگوي مصرف در شهرها را اصلاح كنيم. چرا بايد پارك «ايل‌گلي» در تبريز به آن زيبايي شود؟ درحالي كه اين پارك با مصرف آب درياچه اروميه به اين زيبايي شده است. بايد تمامي اين مسائل برطرف شود .»
واردات آب ممنوع!
واردات آب يا انتقال از درياچه خزر، گزينه‌هاي پيشنهادي برخي مسئولان براي حل بحران نگين فيروزه‌اي ايران است. دوباره مسئولان احياي درياچه‌اي را در گرو انتقال آب از درياچه ديگري مي‌دانند. مساله‌اي كه حتي مدیر کل حوضه‌های آبریز دریاچه خزر و ارومیه نيز مخالف آن‌است.مرتضی موسوی مدیر کل حوضه های آبریز دریاچه خزر و ارومیه در مصاحبه‌اي گفته است:« با انتقال آب از دریاچه خزر و وان ترکیه نمی‌توانیم مشکل دریاچه ارومیه را به صورت پایدار حل کنیم. این روش‌ها تنها یک مسکن کوتاه مدت است و تنها راه حیات پایدار بزرگ‌ترین دریاچه شور کشور،کاهش مصرف از درون خود حوضه است. اگر دخالت‌های انسان نبود، این حوضه می‌توانست خود را در تعادل نگه دارد. اما در چهار دهه گذشته 200 هزار هکتار به سطح زیر کشت حوضه آبریز دریاچه ارومیه افزوده شد و محصول‌های کشاورزی تولید شده در این منطقه از محصولات کم آب‌برهمچون انگور به سمت محصولات پر آب‌بر مانند سیب و چغندر قند رفته است».
خيال راحت دولت براي درياچه اروميه
معاون اول ريیس جمهور فروردین سال جاری بازدیدي از دریاچه ارومیه داشت، جهانگيري درباره وضعيت اروميه گفته است:« خوشبختانه در حال حاضر تراز دریاچه ارومیه وضعیت مناسبی دارد. البته نسبت به شرایطی که پیش بینی کرده بودیم کمی عقب تر هستیم و امیدوارم با اقداماتی که در سال‌های 97 و 98 انجام می‌شود، بتوانیم به مردمی که تحت تاثیر دریاچه ارومیه هستند و به مردم ایران این اطمینان را بدهیم برنامه احیاي دریاچه ارومیه اجرا خواهد شد. مردم کمترین دغدغه ای نسبت به اجرای برنامه های احیاي این دریاچه نداشته باشند».جهانگيري درحالي به مردم براي احياي درياچه اروميه اطمينان خاطر مي‌دهد كه هر روز خبرهاي بدي از درياچه اروميه به‌گوش مي‌رسد.
ثبت اروميه در يونسكو
سازمان محیط‌زیست ایران بيشتر نقاط این دریاچه را به عنوان پارک ملی شناسایی كرده است. این دریاچه با داشتن بیش از 100 جزیره کوچک صخره‌ای محل توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو، پلیکان، کفچه‌نوک، اکراس، لک‌لک، اردک پیسه، نوک‌خنجری، چوب‌پا و مرغ نوروزی است.بر اساس لیست تنوع زیستی پارک ملی دریاچه ارومیه که در سال‌هاي ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ ارائه شده‌ است، ۶۲ گونه باکتری و آرکئوباکتر، ۴۲گونه قارچ‌های میکروسکوپی، ۲۰ گونه جلبک، ۳۱۱ گونه گیاه، پنج گونه نرم‌تنان دو کفه‌ای، ۲۲۶ گونه از پرندگان، ۲۷ گونه خزنده و دوزیست و ۲۴ گونه از پستانداران در آنجا زندگي مي‌كنند. درياچه اروميه توسط یونسکو به عنوان منطقه تحت حفاظت به ثبت رسیده ‌است. به خاطر شوری بیش از حد دریاچه، هیچ نوع ماهی در این دریاچه زندگی نمی‌کند. با این‌حال دریاچه ارومیه یکی از زیستگاه‌های مهم سخت‌پوست آرتمیا شناخته‌ می‌شود. این سخت پوست یکی از منابع اصلی تغذیه پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو به‌شمار می‌آید. در اوایل سال ۲۰۱۳ از ريیس وقت مرکز مطالعات آرتمیای ارومیه نقل شد که آرتمیا در این دریاچه منقرض شده‌ است. این نظر توسط برخی کارشناسان دیگر رد شده ‌است.در بهمن ۹۴ رييس مرکز تحقیقات آرتمیای کشور بيان كرد که بر پایه بررسی‌ها آرتمیای زنده در دریاچه ارومیه وجود ندارد و متاسفانه با خشکسالی تابستانه این موجودات نابود شده‌اند.این دریاچه از اواسط دهه ۸۰ شروع به خشک شدن کرد. بررسی تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۵ دریاچه، ۸۸ درصد مساحت خود را از دست داده است. دلایل بسیاری برای خشک شدن دریاچه ذکر شده ‌است از جمله خشکسالی، احداث بزرگراه روی دریاچه و استفاده بی‌رویه از منابع آب حوضه آبریز دریاچه. تحقیق جدیدی توسط چند تن از محققان در آمریکای شمالی نشان می‌دهد که خشكسالی تنها باعث کاهش پنج درصدی بارش در حوضه آبریز دریاچه شده و عوامل انسانی شامل پروژه‌های جاه‌طلبانه توسعه اقتصادی-آبی به همراه ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری روی دریاچه با دریچه کوچک ۱/۲ کیلومتری، وضعیت دریاچه را به بحران رسانده ‌است.
تا سال ۲۰۱۲ بیش از 200سد روی رودخانه‌های حوضه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهره‌برداری یا پایان مراحل طراحی بودند.بر پایه بررسی‌ها در آبان ۹۴ تراز آب دریاچه ارومیه 04/1270 متر بيان شد که نسبت به زمان مشابه سال پیش از آن ۴۰ سانتی‌متر کاهش نشان می‌داد. در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست‌محیط منطقه را تغییر خواهد داد. علاوه بر نمک بسیاری از آلودگی‌های شامل فلزات سمی سنگین مورد استفاده در صنعت و مواد سمی مورد استفاده در کشاورزی به آب‌های سطحی و زیر سطحی مرتبط با دریاچه نفوذ کرده‌اند و در صورت خشک شدن دریاچه بسیاری از مواد سمی هوازی شده و خطرات بیماری‌های تنفسی برای زیست‌بوم و مردم منطقه به‌وجود خواهد آورد.