ا صولگرایان توپخانه‌ای علیه‌دولت شده‌اند

آرمان- حمید نظری: شاید مهم‌ترین رویداد سال آینده، در همان ماه‌های نخست سال رخ دهد. در سال ۹۶ شاهد انتخابات ریاست‌جمهوری دور دوازدهم هستیم که اهیمت بسزایی دارد. وضعیت اردوگاه اصولگرایان هنوز سروسامان پیدا نکرده و مشخص نیست چه کسی به عنوان گزینه تحت حمایت آنها معرفی می‌شود. اصلاح‌طلبان نیز همانند سال ۹۲ به طور قطع از حسن روحانی حمایت خواهند کرد. برای بررسی انتخابات پیش‌رو «آرمان» با صادق زیبا‌کلام گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.
شما از ماه‌ها قبل می‌گفتید که روحانی به عنوان گزینه نهایی اصلاح‌طلبان انتخاب خواهد شد. در حالی که نام‌هایی مانند محمدعلی نجفی، جهانگیری و دیگر چهره‌های اصلاح‌طلب به عنوان گزینه آلترناتیو روحانی، مطرح می‌شد، اما در نهایت روحانی به عنوان گزینه اصلاح‌طلبان انتخاب شد.
من علم و اطلاع خاصی نداشتم. با هیچ‌کسی هم مرتبط نبودم که به چنین نتیجه‌گیری‌ای رسیده باشم. ببینید! انتخاب روحانی به عنوان گزینه اصلاح‌طلبان و همچنین انتخاب او به عنوان تنها گزینه آنها، اجتناب‌ناپذیر بود. چیزی نبود که نیاز به بررسی داشته باشد. واضح بود که آقای روحانی قطعا برای انتخابات حضور پیدا خواهد کرد. این‌طور نبود که ما حدس و گمان بزنیم که ممکن است حضور پیدا نکند.
اما آقای روحانی در اظهارنظرهای مربوط به آن زمان، می‌گفت صحبت در این مورد فعلا زود است.


آقای روحانی مزاح می‌کرد و قصد داشت «ناز» کند. من نمی‌خواهم بگویم که هشت‌ساله شدن رئیس‌جمهور، مد شده است و حتما باید ۲دوره‌ای باشد. تمام روسای‌جمهور کشور ۲دوره‌ای بودند. می‌توان گفت که رئیس‌جمهورها برنامه‌هایی دارند که ۴ سال، زمان کوتاهی برای تحقق این برنامه‌هاست. بنابراین اقتضا می‌کند که یک دوره دیگر هم انتخاب شوند. اما درخصوص آقای روحانی، نکته بسیار مهمی وجود دارد. او به هیچ‌وجه رفتارش به‌گونه‌ای نبود که از تردیدش حکایت کند یا اطمینانی به حضور در انتخابات نداشته باشد. بنابراین برای من مشخص بود که او برای شرکت در انتخابات قاطع و جدی است. دلیل دیگر من به وضعیتی برمی‌گردد که پس از انتخابات اسفند ماه ۹۴ به وجود آمد. بعد از این انتخابات و شکست سنگینی که اصولگرایان در تهران و بعضی شهرستان‌های بزرگ متحمل شدند، شروع به تخریب روحانی کردند. قبل از آن هم تخریب‌ها صورت می‌گرفت، اما پس از این انتخابات سعی داشتند در تبلیغات خود به مردم القا کنند که دولت در برجام، اقتصاد، سیاست‌ خارجی و کسب رضایت اقشار مردم ناموفق بوده است. من معتقدم که اگر مطمئن نبودند آقای روحانی قصد حضور دارد، تا این اندازه به او هجمه وارد نمی‌کردند.
اگر آقای روحانی برای دور دوم قصد حضور نداشت، مورد هجمه اصولگرایان قرار نمی‌گرفت؟
بله دقیقا، چون دلیلی نداشت. پیش خود می‌گفتند که روحانی شش ماه یا یک سال دیگر رئیس‌جمهور است و پس از آن اصلاح‌طلبان فرد دیگری را معرفی می‌کنند، بنابراین به سراغ گزینه اصلی آنها برویم. تخریب روحانی در این شرایط فایده‌ای برای آنها نداشت، اما اینکه بخشی از اصولگرایان اصرار به ناموفق نشان دادن دولت دارند، نشان می‌دهد که آمدن آقای روحانی جدی است.
یقین شما برای حضور روحانی از کجا ناشی می‌شود؟
برای من واضح بود. آیت‌ا... هاشمی در زمان حیات خود، یعنی پیش از دی سال ۹۵، اگرچه انتقاداتی به دولت آقای روحانی داشتند اما همچنان قرص و محکم از دولت آقای روحانی حمایت می‌کردند، بنابراین بخش قابل توجهی از یقینی که من داشتم به این دلیل بود که آقای هاشمی حامی دولت تدبیر و امید بود.
حمایت آیت‌ا... هاشمی برای حضو روحانی کافی بود؟ اگر چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب نظر دیگری داشتند کار به کدام سمت‌وسو پیش می‌رفت؟
یک نکته را نباید فراموش کنیم و آن‌ هم جایگاه معنوی آیت‌ا... هاشمی در میان اصلاح‌طلبان بود. آیت‌ا... هاشمی برای اصلاح‌طلبان یک نوع رهبر معنوی بود. اگر آیت‌ا... هاشمی از آقای روحانی حمایت نمی‌کرد، من هم آن‌قدر به حضور روحانی یقین نداشتم. با توجه به حمایت قاطع آیت‌ا... هاشمی از روحانی، خیلی بعید بود بزرگان اصلاح‌طلبان، یعنی رئیس دولت اصلاحات، عارف، حسین مرعشی، محمدرضا خاتمی، کرباسچی، محتشمی‌پور، موسوی خوئینی‌ها، حجاریان، تاجزاده، رمضانزاده و... از شخص دیگری حمایت کنند. اصلاح‌طلبان به خود اجازه نمی‌دادند جلوتر از آیت‌ا... هاشمی حرکت کنند. آنها روی حرف آیت‌ا... هاشمی  حرف نمی‌زدند.
یعنی اگر نظر رئیس دولت اصلاحات بر شخص خاصی بود، اما آیت‌ا... هاشمی از روحانی حمایت می‌کرد، آن شخص از حضور خود صرف‌نظر می‌کرد؟
من نه تنها این نظر را در مورد رئیس دولت اصلاحات دارم، بلکه در مورد جریان رادیکال اصلاح‌طلب هم چنین اعتقادی دارم. بنابراین معتقدم اگر نظر چهره‌هایی مانند رئیس دولت اصلاحات بر شخص دیگری بود ولی می‌دیدند که آیت‌ا... هاشمی نظر دیگری دارد، از نظر خود می‌گذشتند و به نظر آیت‌ا... هاشمی می‌پیوستند. حتی جریان جوان‌تر و رادیکال اصلاح‌طلب هم مقابل نظر آیت‌ا... هاشمی نظر نمی‌دادند.
باتوجه به اینکه روحانی چهره‌ای اصلاح‌طلب محسوب نمی‌شود، حمایت از روحانی از سوی آنان چه تاکتیکی است؟
آقای روحانی شخصیتی معتدل است که میانه‌روی و پراگماتیستی را در دستور کار خود قرار داده است. بنابراین حسن روحانی اصلاح‌طلب نیست. اصلاح‌طلبی این‌طور نیست که یک ذات باشد و اعتدال و پراگماتیسم، هم ذات دیگری باشد؛ این دو یک ذات دارند. شما هرطور که اصلاح‌طلبی را تعریف کنید، بخشی از ویژگی‌های آن، اعتدال و میانه‌روی است. لازمه اصلاحات، اعتدال است. همان‌قدر که اصلاح‌طلبی نزدیک به اعتدال و میانه‌روی است، از افراط و تفریط و رادیکالیزم فاصله می‌گیرد. بنابراین طبیعی است که اصلاح‌طلبان در مرحله فعلی باید به دنبال اعتدال باشند، چراکه اعتدالگرایی است که در برابر رادیکالیزم، تندروی و افراطی‌گری برخی اصولگرایان قرار می‌گیرد. پاسخ جریان تندرو را نباید در بستر اصلاح‌طلبی داد. با اعتدال و میانه‌روی است که باید پاسخ آن افراد را بدهیم.
مخالفتی از سوی اصلاح‌طلبان با کاندیداتوری روحانی وجود ندارد؟
به هیچ‌وجه من چنین اعتقادی ندارم. از بسیاری جهات، عملکرد آقای روحانی ممکن است مورد نقد اصلاح‌طلبان قرار بگیرد. آن بخش از کارهایی که او در این سه سال و نیم گذشته اعمال کرد، مورد نقد نیست، بلکه انتقاد اصلاح‌طلبان درخصوص بخش‌هایی است که روحانی انجام نداده‌ است. به عنوان مصداق، عمده‌ترین انتقادی که ما به دولت آقای روحانی داریم، در حوزه جامعه مدنی و توسعه سیاست داخلی است. انتقادات ما به عملکرد دکتر روحانی در این حوزه‌ها این است که انتظار داشته و داریم که روحانی برای توسعه سیاسی جدی‌تر ایستادگی کند. در دور بعدی انتخابات این توقعات بالاتر هم می‌رود. انتظار بود که مساله حصر به یک نقطه‌ای می‌رسید. البته من باید اشاره کنم که بسیاری از این موارد، تحت اختیار آقای روحانی نبوده است، ولی از او توقع و انتظار داریم. این موضوع نیز تناقض نیست. همه ما اصلاح‌طلبان تشخیص می‌دهیم که از یک سو او به صورت جدی پیگیر این مسائل نبوده و از سوی دیگر این را نیز تشخیص می‌دهیم که این مسائل تحت اختیار روحانی نیست. اما آنچه از او توقع داشته و داریم، این است که او نشان دهد به این مسائل اهمیت می‌دهد. شاید نتواند گام مهمی در حل این چالش‌ها بردارد اما می‌تواند با تلاش خود نشان دهد که به فکر این مسائل هست. گلایه ما از آقای روحانی این است که چرا برخی از این چالش‌ها را در ظاهر امر فراموش کرده است.
آیا آقای روحانی در دور دوم ریاست‌‌جمهوری خود درخصوص چالش‌های سیاست داخلی به‌صورت جدی‌تری عمل خواهد کرد؟
آنچه برای من مسلم است این نکته است که در دور اول، او ملاحظاتی داشت که برای ما نیز قابل فهم است، اما در دور دوم که او قرار نیست مجددا رئیس‌جمهور شود، دست‌و‌بال بازتری دارد و خیلی محکم‌تر می‌تواند این مسائل را دنبال کند.
سراغ اردوگاه اصولگرایان برویم. فکر می‌کنید آنها چه رویکردی درباره نامزدی مجدد آقای روحانی در انتخابات پیش رو خواهند داشت؟
من مطمئن هستم که همین شیوه تخریب را ادامه می‌دهند. یعنی همان سیاستی را که از انتخابات ۹۴ تشدید کردند از این پس شدیدتر خواهند کرد. اصولگرایان متوجه شده‌اند که هیچ شانسی در انتخابات پیش‌رو ندارند. دو انتخابات قبل نشان داد که اصولگرایان به‌شدت محبوبیت خود را از دست داده‌اند و در میان جوانان، نسل‌های بعد از انقلاب، تحصیلکرده‌ها، شهرنشینان، طبقه متوسط و... هیچ محبوبیتی ندارند. تنها امیدی که اصولگرایان دارند این است که تلاش کنند آقای روحانی رای کمتری کسب کند. تنها استراتژی آنها این است که روحانی با اختلاف کمتری آنها را شکست دهد. تلاش دارند که روحانی این‌بار ۱۹ میلیون رای کسب نکند و مثلا ۱۸ میلیون رای بیاورد که پس از آن به او بگویند مردم از شما هم ناراضی هستند. تنها دلخوشی اصولگرایان این است که رای آقای روحانی دچار ریزش شود. ما باید تمام تلاش خود را به کار بگیریم و از آقای روحانی حمایت کنیم و اجازه ندهیم تبلیغات این افراد بر مردم اثرگذار شود. خطری که آقای روحانی را تهدید می‌کند این است که رای او دچار ریزش شود و باید از این موضوع جلوگیری کنیم. روحانی در انتخابات پیش‌رو باید رای بیشتری از سال ۹۲ کسب کند.
چرا این موضوع تا این اندازه اهمیت دارد؟
ببینید! این موضوع، یک مساله روانی است. اگر رای او پایین‌تر از ۱۹ میلیون باشد، برخی مخالفان روحانی برخورد دور از عدالت با آقای روحانی خواهند داشت و تلاش می‌کنند هیچ شان و اعتباری برای او قائل نباشند. به این معنا که قدرت معنوی او کاسته خواهد شد. بنابراین باید تلاش کنیم رای او بیشتر از سال ۹۲ باشد که این مسائل پیش نیاید.
آیا بحث رد صلاحیت روحانی که از سوی برخی تندروها برای تخریب روحانی مطرح می‌شد، منتفی است؟
به نظر من این موضوع را نباید منتفی بدانیم. من معتقدم برخی اصولگرایان تندرو همچنان به دنبال این هستند که جلوی آقای روحانی را از این طریق بگیرند، چون یقین دارند که به هیچ‌وجه نمی‌توانند او را شکست دهند. تنها صورتی که می‌توانند مقابل او ایستادگی کنند این است که او رد صلاحیت شود. البته خیلی بعید است که آنها در این موضوع موفق شوند، جز جریان افراطی اصولگرا و طرفداران احمدی‌نژاد، اصولگرایان معتدل به هیچ‌‎وجه با رد صلاحیت او موافق نیستند.
بسیاری احساس می‌کنند که به‌رغم اینکه دو ماه به انتخابات ریاست‌جمهوری باقی مانده است، حال و هوای انتخاباتی در شهر وجود ندارد.
من هم موافقم که یک حالت پژمردگی «غیرانتخاباتی» مشاهده می‌شود. برخی افراد که قصد شرکت در انتخابات دارند، مردد هستند که در انتخابات شرکت کنند یا نه. به این نکته توجه کنید که در میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان، یک سبد رای ثابت وجود دارد که پای ثابت هستند و همیشه رای خود را می‌دهند. معتقدم رای ثابت اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری، چیزی حدود ۵ میلیون و رای ثابت اصلاح‌طلبان هم حدود ۱۰ میلیون است. از این ۱۵ میلیون که تحت هر شرایطی آرای خود را به صندوق می‌ریزند، در حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیون رای‌دهنده دیگر داریم که معمولا خیلی اطمینان ندارند قصد شرکت در انتخابات را دارند یا خیر. بسیاری از آنها معمولا در دقیقه ۹۰ تصمیم می‌گیرند که شرکت کنند. در انتخابات سال ۹۲، سه روز مانده به انتخابات، شور انتخاباتی در کشور موج گرفت. البته نمی‌توان پیش‌بینی کرد که در ۹۶ هم شاهد این موضوع باشیم، به این دلیل که ردصلاحیت آقای هاشمی و انصراف عارف باعث ایجاد نوعی شوک در جامعه شد و شور انتخاباتی افزایش یافت تا از روحانی حمایت کنند. بسیاری از رای‌دهندگان بالقوه اصلاح‌طلبان معمولا با اکراه در پای صندوق حاضر می‌شوند. به طور کلی من نگران این مساله نیستم، اما این بدان معنا نیست که باید از آن غافل شد. غفلت از این موضوع بسیار خطرناک است. افرادی که برای اصلاح‌طلبان فعالیت می‌کنند باید از هم‌اکنون به صورت جدی دست به کار شوند و این حالت بی‌‌اعتنایی و ناامیدی را از رای‌دهندگان بالقوه اصلاح‌طلب کم کنند. باید دستاوردهای روحانی به مردم گفته شود. فرض را بر این بگذاریم که روحانی ظرف ۴ سال گذشته ناموفق بوده، اما مردم تصور کنند اگر جلیلی آمده بود چه می‌شد. اگر در سال ۹۶ مردم پای صندوق نیایند و شخص دیگری جایگزین روحانی شود، آنگاه حق نداریم گله کنیم که چرا وضع کشور چنین و چنان شد.