روزنامه جمهوری اسلامی
1397/02/15
مغرب؛ از خلوت با سعودی تا قطع رابطه با ایران
ساده انگاری است اگر چنین برداشت شود که قطع روابط مغرب با ایران به بهانه ادعای حمایت تهران از «پولیساریو» نتیجه کشف و شهود یکباره مقامهای مغربی است؛ حتی اگر خلوت و سلفی سه نفره پادشاه مغرب، ولیعهد سعودی و نخستوزیر لبنان تصادفی باشد.مغرب روز سه شنبه بعد از اعلام قطع روابط خود با تهران، از زبان وزیر خارجهاش ادعا کرد که ایران و نیروهای حزبالله لبنان از طریق سفارت ایران در الجزایر با جبهه پولیساریو در ارتباطند و به آنها آموزش و سلاح میدهند.این اعلام با استقبال برخی کشورها و سازمانهای منطقهای مخالف ایران روبرو شد؛ عربستان سعودی، امارات، بحرین، اردن، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس از تصمیم رباط در قطع روابط با تهران استقبال کردند.
خبرگزاری «الصحراویه» گزارش داد که «ابی بشرای البشیر» نماینده جبهه پولیساریو در فرانسه بعد از ادعای مغرب درباره کمک ایران و حزبالله به جبهه متبوعش، در گفت و گو با رسانهها دولت آن کشور را با این اظهارات به چالش کشید و افزود: دولت مغرب تنها و تنها یک دلیل و مدرک بیاورد که ما (پولیساریو) از ایران یا هر طرف خارجی دیگری کمک گرفته باشیم. ما دولت مغرب را به چالش میکشیم تا دلیلی برای اثبات ادعایش بیاورد؛ دلیلی که این ادعاهای بیسند و بیاساس را تایید کند.
وی گفت: پولیساریو جنگ آزادی بخش مردمی خود را فقط با اعتماد مطلق به نیروی انسانی و کادر صحرایی خود پیش برده و در طول مبارزه مسلحانه علیه اشغالگری مغرب، حتی وجود یک نفر نیروی نظامی وابسته به خارج در این جبهه مشاهده نشده است.
با نگاهی به بحران صحرای غربی در مییابیم اسپانیا در سال 1883 میلادی صحرای غربی را به قلمرو خود ملحق کرد و این روند ادامه داشت تا اینکه در سال 1973 جبهه پولیساریو تشکیل و این گروه نبرد با دولت مادرید را آغاز کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1975 میلادی از دیوان بینالمللی دادگستری خواست درباره وضعیت صحرا رای صادر کند. این دادگاه، وجود روابط تاریخی بین صحرا با مغرب و موریتانی را تائید، اما وجود رابطه حاکمیت و سیطره قانونی میان آنها را رد کرد. در همین حال، توافق سه گانه مغرب، اسپانیا و موریتانی منجر به خروج اسپانیا شد.
پس از خروج اسپانیا از صحرای غربی در سال 1975 میلادی، صحرای غربی به مغرب الحاق شد. این امر با مخالفت شدید نیروهای« جبهه پولیساریو» روبه رو شد و درگیریهای شدیدی میان طرفین درگرفت که در سال 1991 میلادی با میانجیگری سازمان ملل، این درگیریها متوقف شد.
جبهه پولیسارو در سال 1976 از تشکیل کشوری به نام جمهوری صحرا به مرکزیت العیون خبر داد که این خود با درگیریهایی در منطقه همراه بود زیرا مغرب و موریتانی مخالف این امر بودند.
مغرب نوعی خودمختاری به صحرای غربی پیشنهاد داده اما جبهه پولیساریو خواستار برگزاری همه پرسی تحت نظارت سازمان ملل برای استقلال جمهوری دموکراتیک عربی صحرا است.
صحرای غربی واقع در ساحل اقیانوس اطلس، تنها منطقه در قاره آفریقا بوده که پس از پایان یافتن دوران استعمار، هنوز وضعیت سیاسی آن نامشخص است.
جبهه پولیساریو سازمانی سیاسی نظامی در صحرای غربی است. این گروه در سال 1973 به عنوان یک گروه مقاومت علیه تسلط استعماری اسپانیا بر صحرای غربی و با هدف استقلال این منطقه ایجاد شد. پولیساریو پس از خروج اسپانیا در سال 1976 از این منطقه و تقسیم آن بین مغرب و موریتانی به مخالفت با این دو کشور پرداخت. استدلال پولیساریو این بود که سرنوشت این منطقه را بعد از خروج اسپانیاییها نه توافقات منطقهای بلکه حق تعیین سرنوشت به دست خود ساکنان آن، تعیین میکند.
موریتانی و پولیساریو در سال 1979 با یکدیگر صلح کردند اما تنشها بین مغرب و پولیساریو ادامه یافت. جبهه پولیساریو که میگوید این سرزمین متعلق به مردم بومی منطقه است، به یک جنگ چریکی علیه مغرب دست زد تا اینکه آتش بسی با میانجیگری سازمان ملل در سال 1991 میان دو طرف منعقد شد اما این مناقشه کماکان حل نشده و دو طرف از آن زمان تاکنون در مذاکرات به بن بست رسیدهاند.
درباره ادعای اخیردولت مغرب از زبان «ناصر بوریطه» وزیر امور خارجه خود مدعی شده ا ست سفارت ایران در الجزایر با جبهه پولیساریو همکاری دارد و دلایل قاطعی در دست دارد که ثابت میکند حزبالله لبنان و سفارت ایران در الجزایر در آموزش جنگ چریکی به نیروهای جبهه پولیساریو و کمک تسلیحاتی به آنها دست دارند.
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه ضمن تکذیب این ادعا گفت: یکی از مهمترین پایههای اصولی سیاست خارجی ایران، عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها بوده و خواهد بود. حزبالله لبنان نیز با انتشار بیانیهای این اتهام را تکذیب و اعلام کرد: باعث تاسف است که مغرب با فشارهای آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی به چنین اتهامات باطلی متوسل میشود.
برخی تحلیلگران میگویند موضع مغرب تحت فشار سعودی-آمریکایی برای تخریب چهره ایران اتخاذ میشود در حالی که ایران هیچ گاه موضعی درباره قضیه صحرای غربی نگرفته است.
«سی سالم» مدیر شبکه تلویزیونی «الصحراوی» علت قطع روابط مغرب را با ایران، «شرایط دشوار داخلی مغرب» میداند و به «اسپوتنیک» میگوید: اوضاع داخلی مغرب سخت شده است... در مناطق جراده و الحسیمه تظاهرات برپاست، پروندههای دستگیرشدگان از جمله روزنامه نگاران عرصه را بر رباط تنگ کرده است و بحران اقتصادی مغرب به مرحله خفهکنندهای رسیده است؛ مغرب ناچار بود کاری کند تا حمایت کشورهای ثروتمند خلیج (فارس) را جلب کند.
«محمد بودن» کارشناس و تحلیل گر سیاسی مغربی میگوید: دو مساله باعث شد که مغرب چنین تصمیمی درباره ایران بگیرد: اول اینکه ایجاد تحولات بزرگ در سیاست ایران در قبال مغرب با وجود تبادل سفرا، دشوار است و نکته دوم این است که تصمیم قطع رابطه با ایران، روابط مغرب با آمریکا و عربستان سعودی را بهبود میبخشد.
به عبارت دیگر آن گونه که تحلیلگر مغربی میگوید رباط ترجیح داد نقد آسان همراهی با آمریکا و عربستان را به نسیه دشوار روابط با ایران ترجیح دهد. این در حالی است که دولت مغرب مدعی است تصمیم قطع روابط با ایران «کاملا مغربی» است.
در بیروت اما، «سالم زهران» مدیر مرکز رسانهای « الارتکاز» نظر دیگری دارد و میگوید: حزبالله هیچ ارتباطی به بحران صحرای غربی ندارد؛ مساله این است که مغرب میخواست هدیهای به دولت ترامپ بدهد و تلاش کرد حزبالله لبنان را هزاران کیلومتر آن سوتر به قربانگاه آمریکایی ببرد؛ اگر چه این اتهامهای مغرب، حزبالله را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
و اما چرا حزب الله؟ مغرب میتوانست تنها از ایران نام ببرد و تهران را متهم به حمایت از پولیساریو کند یا تنها به دخالت ادعایی سفارت ایران اکتفا کند؛ سوال اینجاست که چرا حزبالله را هم در این سناریوی فرضی داخل کرده است؟
واقعیت این است که خلوتهای محمد بن سلمان، سعد حریری نخستوزیر لبنان و پادشاه مغرب فراتر از دیدارهایی ساده است.
بسیاری از ناظران تحولات منطقه در ماههای اخیر، سلفیهای سعد حریری نخستوزیر لبنان با برخی سران منطقهای و بینالمللی مانند امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه و محمد بن سلمان ولیعهد سعودی را به خاطر دارند؛ سلفیهایی که جنجالی بود و برای بسیاری تداعیکننده سیلیهایی که الحریری در ریاض و در جریان استعفای خود از سعودیها خورده بود.
بسیاری میگفتند سلفی گرفتن سعد حریری با محمد بن سلمان نتیجه همان سیلیها و اقدامی برای به دست آوردن دل ولیعهد سعودی بعد از خشم او بود؛ هر چه باشد بن سلمان باید به حریری نشان میداد که استعفای ناگهانیاش از نخست وزیری لبنان اشتباه بوده و حریری هم باید نشان میداد که به اشتباهش پی برده است؛ اما سلفی این دو با پادشاه مغرب چه معنایی داشت؟
اواسط فروردین ماه بود که محمد ششم، پادشاه مغرب پس از سپری کردن دوران نقاهت در پاریس قرار بود به کشورش بازگردد اما بازگشت او برای دیدار با ولیعهد سعودی به تعویق افتاد.
عکس سلفی پادشاه مغرب، ولیعهد عربستان و نخستوزیر لبنان در توییتر سعد حریری با عنوان «بدون شرح» منتشر شد تا به گفته برخی، عمق روابط بین این سه مسئول عرب را نشان دهد.
با تصمیم اخیر پادشاهی مغرب برای قطع روابط با ایران به بهانه و ادعای حمایت از پولیساریو، حالا خطوط واقعی سیاستها و ائتلاف سازیهای منطقهای و فرا منطقهای عربستان در ارتباط با حمایت از طیف سعد حریری در جریان 14 مارس پررنگتر میشود.باید اذعان کرد که مغرب بهترین زمان را برای قطع روابط با ایران انتخاب کرد؛ درست چند روز مانده به تصمیم دولت آمریکا درباره برجام با هدف اعلام پیشاپیش حمایت رباط از تصمیم واشنگتن، کمتر از سه روز مانده به انتخابات لبنان برای جلب حمایت عربستان سعودی و تلاشی برای تخریب چهره حزبالله در کنار ایران و تضمین حمایت سعودیها در بحران اقتصادی مغرب.
سایر اخبار این روزنامه
پیش بینی صندوق بینالمللی پول از شاخصهای کلان اقتصاد ایران؛
عبور ذخایر ارز ایران از 108 میلیارد دلار
دو بانک دیگر به بانکهای ارائه دهنده خدمات ارز مسافرتی افزوده شدند
اجماع اعضای اروپایی و آسیایی برجام علیه پیمان گریزی ترامپ
عرضه 456هزار عنوان کتاب داخلی و خارجی سی و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
بیماران «ایبی» و «اماس» تحت پوشش تامین اجتماعی قرار میگیرند
فیلترینگ تلگرام؛ از دستور دادستانی تا بیانیه دولت
آنچه بر تلگرام فائق آید
آمریکا در تدارک نمایش حمله شیمیایی علیه غیرنظامیان در سوریه
رژیم بحرین برای دومین بار مسجد شیعیان در جنوب منامه را تخریب کرد
مغرب؛ از خلوت با سعودی تا قطع رابطه با ایران
ارتش امارات جزیره سقطری یمن را اشغال کرد
یاسوج چهار بار لرزید
آغاز عملیات اجرایی راهآهن برقی تهران - مشهد در بهار97
برگزاری جشن نیمه شعبان میلاد قائم آلمحمد (ص) در سراسر کشور
دو بانک دیگر به بانکهای ارائه دهنده خدمات ارز مسافرتی افزوده شدند