روزنامه شرق
1395/12/26
افشين يداللهي درگذشت
نسیم قاضیزاده: درحالیکه هنوز جمعیت تشییعکننده علی معلم از مزار او بازنگشته بودند و جامعه هنری در شوک ازدستدادن ناگهانی او بود، خبر رسید که افشین یداللهی، ترانهسرای جوان و خوشنام درگذشته است؛ خبری که تا لحظاتی تأیید نشد و امید تکذیب آن میرفت، اما متأسفانه این دقایق به تلخی گذشت و یکباره همچون همه خبرهای تلخ تأیید شد. این مرگ آخری تلختر از زهر که در آستانه شب عید گریبان هنر ایران را گرفته، بهانهای شد برای اینکه یادی کنیم از اهالی موسیقی که در این سال پرغصه ما را ترک گفتند و دنیایشان را عوض کردند.افشین یداللهی
مرگ افشین یداللهی را قطعا باید شوکهکنندهترین مرگ امسال دانست؛ شاعر و ترانهسرای جوانی که صبح روز گذشته بر اثر تصادف درگذشت. یداللهی که شب ۲۴ اسفند در مسیر بازگشت از هشتگرد به سمت تهران بود، به دلیل برخورد شدید یک دستگاه کامیون با خودرویش، بهشدت مجروح شده و درگذشت.
همسر و برادر همسر این هنرمند هم در این سانحه بهشدت دچار جراحت شدهاند. یداللهی از جمله ترانهسراهای شناختهشده کشور بود که بسیاری از آثارش بهعنوان تیتراژ سریالهای تلویزیون ازسوي خوانندگانی چون علیرضا قربانی و سالار عقیلی خوانده شد. دراینمیان میتوان به ترانههای تیتراژهایی همچون سریالهای «شب دهم»، «مدار صفردرجه» و «معمای شاه» اشاره کرد. او فعالیت حرفهایاش در زمینه ترانهسرایی را در سال ۱۳۷۶ در صداوسیما آغاز کرد و اولین ترانههایش با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شدند، اما بعدها همکاریهایش با فردین خلعتبری و علیرضا قربانی او را تبدیل به یکی از بهترین ترانهسراهای ایران کرد که آثارش بارهاوبارها شنیده و پرطرفدار شد.
حبیب محبیان
قطعا دراینمیان مرگ حبیب محبیان یکی از تراژیکترینها بود. صحبتش بود که به ایران بیاید؛ سال 89 بود؛ آن روزهایی که هنوز التهابها کامل نخوابیده بود. حرف از کنسرتی بود که قرار بود در ورزشگاه آزادی برگزار شود؛ رؤیایی که امروز میدانیم هرگز محقق نشد و به نزدیکیهای تحقق هم نزدیک نشد. رضا رشیدپور تماس گرفت و خبر از ورودش داد. از اینکه حالش خوب نیست و آمده تا اینجا باشد، بماند و کار کند. حتی به روزهای بدتر از این هم فکر کرده. آمده تا اگر اتفاقی افتاد- که افتاد- همینجا و در خاک ایران باشد. بااینحال پرامید بود و شاد از بازگشت و اینکه بالاخره توانسته بعد از گذر ایام در تهران نفس بکشد؛ نفسهایی که به شماره افتاده بود. هماهنگ شده بود تا با او در برجی در شمال تهران گفتوگو کنم؛ گفتوگویی کوتاه، فوری و خبری. دلیلش در ابتدا کسالت بود و در وهله دوم گیجی همهمان که آیا میشود اصلا به او و حرفهایش پرداخت یا نه. البته که میشد بعدها، خیلی زودتر از این حرفها همهمان فهمیدیم، اما در بحبوحه آمدنش به ایران نه، اما زود دیر شد. حبیب زودتر از آنکه مجال شود امیدهایش شکوفا شود، درگیر داستانهایی شد که بیش از اندازه به آنها خوشبین مانده بود. روی قولها و قرارها و حرفها بیش از حد و فراواقعی فکر کرده بود. او که در جریان همان گفتوگوی کوتاه بارها روی خاطراتش از جنگ و تلاشی که برای آن در زمان اقامتش در ایران کرده تأکید داشت و اینکه در سالهای حضورش در خارج از ایران سعی کرده از جریان اصلی موسیقی لسآنجلسی فاصله بگیرد و همیشه حرفی برای گفتن داشته باشد و صدای خسته و خشدارش را ارزان نفروشد، نتوانست حتی یک کنسرت کوچک هم برگزار کند. او که در ابتدای ورود، رؤیاهای بلند را با خودش آورده بود، پیش از مرگ تنها توانسته بود کلیپی از یکی از ترکهایش در شمال ایران ضبط کند که در شبکههای مجازی دستبهدست شد. بارهاوبارها در گفتوگوهای کوتاه از آرزوی برگزاری کنسرت در ایران گفت و بارهاوبارها خبرنگاران در نشستهای خبری از مسئولان ارشاد درباره امکان اجرای او سؤال کردند؛ سؤالهایی که به پاسخهایی گنگ میانجامید. انتقادها شروع شد و از شایعاتي درباره بازی مجوز و عدم امکان حضور رسمی او در ایران خبر میداد. کتاب ترانههایش، چند حضور کوتاه در مجلس ختم هنرمندان و انتشار یک کلیپ، تمام ماحصل او از شش سال زندگیاش در ایران بود؛ زندگیای کوتاه و پرحسرت، اما برخلاف زندگی ششساله و تلخش در ایران، مرگش توانست نظر مقامات رسمی را به خود جلب کند؛ نظراتی که درباره مراسم کفنودفن و محل دفن او بود تا اینکه سرانجام به روستای نیاسته رامسر رسید و در تهران تنها مراسم یادبود او در هفتمین روز مرگش در مسجدجامع شهرک غرب برگزار شد. او که به مرد تنهای شب شهره شده بود، در تنهایی و حسرت از دنیا رفت و تنها آرزویی که بعد از بازگشت به ایران به آن رسید، مرگش در خاک وطنش بود.
مصطفی کمالپورتراب
مصطفی کمالپورتراب، استاد اکثر موسیقیدانان ایرانی بوده است. کمتر آهنگساز و نوازنده شناختهشدهای است که شاگردی او را نکرده باشد و تئوری موسیقی را با او نشناخته باشد. این استاد موسیقی ایران و نایبرئیس شورای عالی خانه موسیقی تیرماه امسال در ۹۲ سالگی درگذشت. از آثار استاد پورتراب میتوان به قطعاتی چون قطعهای در چهارگاه (۱۹۵۵)، سونات ویلن و پیانو در دومینور (۱۹۵۹)، سه قطعه برای گروه خیام (۱۹۶۹) سوئیت هفتپیکر در 9 قسمت برای ارکستر سمفونیک (۱۹۷۰)، مارش در ماژور برای ارکستر سمفونیک (۱۹۷۳)، رقص پریان در فامینور (۱۹۸۰) و آواز بیگفتار دو قطعه برای ارکستر زهی (۱۹۸۰) اشاره کرد. از آثار مکتوب این هنرمند نیز میتوان به آثاری چون تئوری موسیقی (که معروفترین اثر او بود)، مبانی آهنگسازی، تجزیه و تحلیل موسیقی برای جوانان (ترجمه اثر لئونارد برناشتاین از انگلیسی)، حلالمسائل تئوری (ترجمه اثر پرتسولی از ایتالیايی)، هارمونی مدرن (ترجمه اثر ایگل فیلد هال از انگلیسی)، هارمونی کلاسیک (ترجمه اثر سی. اچ. کیتسون از انگلیسی)، آهنگهای برگزیده ایگلفیلد هال، کنترپوان به زبان ساده (ترجمه اثر استاکز از انگلیسی) و... اشاره کرد.
فرهنگ شریف
فرهنگ شریف از جمله نوازندگانی بود که جدای از اسم و فامیل بسیار خاطرهانگیز و فاخرش، نوازندگی و آهنگسازی درخورتوجهی داشت. او که شهریورماه امسال در ۸۵ سالگی درگذشت، سابقه همکاری با بزرگترین موسیقیدانان ایرانی را داشت و در نوازندگی ساز تار صاحبسبک بود. او تار را نزد استادان، عبدالحسین شهنازی و مرتضی نیداوود، تارنوازان بزرگ اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی آموخت، اما شیوه نوازندگی وی به استادانش شباهتی ندارد و مخصوص خود اوست. وی بهعنوان یکی از تکنوازان و بداههنوازان سرشناس موسیقی ایرانی هم شناخته میشود. او در کارنامه خود سابقه همنوازی با خوانندگانی چون اکبر گلپایگانی، حسین خواجهامیری، تاج اصفهانی، غلامحسین بنان و محمدرضا شجریان را داشته است و در چند فستیوال بینالمللی از جمله فستیوال موسیقی برلین توانسته ساز تار را بهخوبی به جهانیان معرفي كند.
دیگر موسیقیدانان
همچنین جواد لشگری، از نوازندگان و آهنگسازان پیشکسوت موسیقی ایرانی، شاهرخ پورمیامین، از نوازندگان موسیقی پاپ که سابقه همکاری با بسیاری از خوانندگان موسیقی پاپ را داشت، خلیل کسایی، فرزند زندهیاد استاد حسن کسایی، نوازنده پیشکسوت نی، مجید نجاهی، نوازنده پیشکسوت سنتور، یدالله تیموری، از استادان پیشکسوت موسیقی نواحی ایران، ابراهیم شریفزاده، یکی از سه خنیاگر باقیمانده از نسل طلایی موسیقی خراسان، سلیم مؤذنزادهاردبیلی، مداح سرشناس اهلبیت که نوای داوودی وی شهرت جهانی داشت، علیمحمد بلوچ، معروف به علیوک، از بزرگترین نوازندگان قیچک بلوچستان، حسین طیبی، نوازنده ساز «له لوا» و از بزرگترین و مطرحترین هنرمندان موسیقی نواحی استان مازندران و طلیعه کامران، نوازنده پیشکسوت سنتور، شاعر و نقاش، از جمله دیگر هنرمندان موسیقی بودند که درگذشتند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
يك لشكر مقابل روحاني
بازار خاكستري اصناف
هاشمی بر نامزدی مجدد حسن روحانی اصرار داشت
پايان جدال 15 ساعته
روسیه قدرتمندتر میشود اگر ایران در منطقه قدرتمند باشد
رسايي ردصلاحيت شد
افشين يداللهي درگذشت
تلاش برای جبران شکاف مزدی
درخواست علی مطهری از وزیر اطلاعات
آموزههای یک پروژه ناکام؛ «خصوصیسازی»
سطحینگری علیه ژنتیک
سال 96، چه سالی خواهد بود؟
تصحيح و پوزش