یادمانی برای معلم ردیف موسیقی و الگوی رفاقت در هجدمین سال خاموشی صدای نورانی سروستان

حسین علیزاده: هیچکس فکر نمی‌کند که رضوی مرده است
علی نامجو - سروستان شهری است در استان فارس که حدود صد سال پیش سید میرزا آقا بزرگ و همسرش بی بی سید در آن زندگی می کردند. به جز محمود و محمد باقر تمام فرزندان سید میرزا و بی بی سید در سال های بیماری از دنیا رفتند؛ همان سال هایی که آنفلونزا مردم فارس را به دام مرگ برد و جمعیت به نیم رسید. . دو فرزند نام خانوادگی رضوی را به خاطر تعلق نسبشان به علی ابن موسی الرضا برای خود انتخاب کردند. سید محمد باقر که بعدها فرزندش نورالدین رضوی سروستانی از نام‌آورن موسیقی ایران شد، همراه برادر به شیراز نرفت و در محله ای در سروستان ماندگار شد. بعد از اینکه همسر اول سید محمدباقر از دنیا رفت، دوباره ازدواج کرد و سید معزالدین و سید نورالدین از همسر دوم سید باقر به دنیا آمدند. بعدها برادر بزرگتر راهی شیراز شد اما سید نورالدین کنار پدر ماند و شاگردی او در سنگ تراشی و چینی بندزنی را هم عهده دار شد. سید نورالدین شش یا هفت ساله بود که به مدرسه آقای امام رفت. در همان مدرسه بود که معلمش متوجه صدای زیبا و دلنشینش شد و مرحوم کل اسماعیل شفیعی سروستانی (کل اسمال تعزیه خوان معروف) تعلیمش برای خواندن اذان و تعزیه را به عهده گرفت. 13ساله بود که پس از گرفتن تصدیق کلاس ششم ابتدایی؛ همان زمانی که پدرش از دنیا رفت، راهی شیراز شد. چند سال بعد در دارایی شیراز استخدام شد. حدود بیست سال سن داشت که در محضر مشیر معظم افشار سه تار نواز شهیر در شیراز مقدمات ردیف موسیقی ایرانی را فراگرفت. بیست و دو ساله بود که ازدواج کرد و یک سال بعد برای تکمیل آموخته های آوازی اش راهی تهران شد. دکتر راجی، رضوی سروستانی را به داود پیرنیا معرفی کرد؛ آن روزها پیرنیا تهیه کننده برنامه گلها بود. بعد از پشت سرگذاشتن آزمون صدا، پیرنیا، نورالدین جوان را نزد مرتضی محجوبی فرستاد و همان موقع بود که مردم ایران برای بار اول صدای جوان سروستانی را از رادیوهایشان شنیدند. احمد عبادی، علی اکبر خان شهنازی، اصغر بهاری و سلیمان امیر قاسمی استادان رضوی سروستانی در سال های پیش رو بودند. نورالدین رضوی سروستانی کم کم به نامی آشنا برای علاقه‌مندان موسیقی در پایتخت تبدیل می شد تا بالاخره به کلاس نورعلی خان برومند راه پیدا کند. سروستانی در همان سال ها خوشنویسی را تا درجه ممتاز پی می گیرد. چین، ژاپن، بلژیک، فرانسه و انگلیس تنها نام چند کشوری است که نورالدین رضوی سروستانی در آن کنسرت برگزار کرده است. سروستانی سال 1355 بعد از اجرای برنامه ای در بلژیک، از دست پادشاه آن کشور دکترای افتخاری موسیقی دریافت کرد؛ سال‌ها قبل از رایج شدن دریافت نشان ها، مدال ها و مدرک‌هایی که هم صنفانش امروز به کسب آن ها می‌نازند. نقل می کنند بعد از انقلاب برای برگزاری اجرایی با گروه موسیقی به صدا و سیما دعوت می شوند و بعد از معطلی یکی دو ساعته مسئولی پشت میکروفون می‌رود و با عبارت های توهین آمیز آنها را بدرقه می‌کند. سروستانی همانجا با صدای رسا اعلام می کند تا زمانی که شما در اینجا باشید دیگر پایم را در صدا و سیما نمی‌گذارم و همین اتفاق هم می افتد. رضوی به شیراز باز می گردد تا سال ها بعد که علی لاریجانی ریاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را به عهده گرفت. در آن دوره استاد رضوی دوباره به تهران دعوت شد و در صدا و سیما به فعالیت هنری پرداخت. همکاری با گروه‌های شیدا، سماعی، مولوی و درویش، همراهی با فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده در کنسرت‌های داخلی و خارجی با هدف آموزش صحیح خوانی آواز ایرانی و گسترش و شناساندن موسیقی. تدریس شاگردان در شیراز و تهران، حضور به عنوان کارشناس و مشاور آواز در مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و داوری چندین جشنواره، عضویت در هیئت موسس و انتخاب به عنوان عضو هیئت مدیره اولین دوره انتخابات خانه موسیقی بخشی از فعالیت های این معلم ردیف فقید موسیقی ایرانی است. استاد رضوی عاشقانه همسرش را دوست می داشت. همین علاقه‌مندی باعث شد برای آرامش بیشتر عشقش، رهسپار شیراز شود. این بار اما با چشمانی اشکبار، همسر استاد به سرطان مبتلا شده بود. آنقدر غمگین بود که سال 77 به بیماری مشابه بیماری شمسی خانم(همسرش) دچار شد؛ سرطان! دو سال بعد هم هشتم اردیبهشت 79به سوی آسمان پرید. قطعه هنرمندان حافظیه شیراز پیکر زنده یاد نورالدین رضوی سروستانی را در آغوش گرفت. گویا شمسی خانم هم نتوانست فراق استاد را تاب بیاورد و یک سال بعد به همسرش پیوست. نه فقط هنر آواز خوانی و ردیف دانی که حل شدنش در سجایای اخلاقی نیکو و افتادگی و متانت باعث شده است امروز بعد از حدود ده دهه از زمان رفتنش هنوز نامش به احترام برده شود. اخلاق و منشش را بسیاری از آنان که امروز جزء نام آوران هنر ایرانند الگو می دانند. حسین علیزاده در بزرگداشت رضوی سال 91 گفته بود: «صدای رضوی بوی معنویت می دهد. مخاطب هر زمانی که صدای او را می‌شنود آرامشی پیدا می‌کند که ریشه در ویژگی‌های معنوی رضوی دارد. هیچکس فکر نمی‌کند که رضوی نیست چرا که خصوصیت‌های اخلاقی این استاد برجسته همچنان الگویی برای همگان است.»
صدیق تعریف، حسین علی شاپور، علیرضا قربانی، محمدعلی احدی، علیرضا وکیلی منش، علی‌کاظمی‌راد، پوریا اخواص، مهدی کلاهدوز، علی مرادی،
سید‌ابوالحسن مختاباد و .... از جمله شاگردان نام آشنای زنده‌یاد سروستانی هستند.


از آثار منتشر شده اش می توان به «رنگ فرح» (موسسه ماهور)، «نوای غربت»، «نسیم سحر» و «سروستان» ( انتشارات سروش) اشاره کرد...
تولد دف در ماهور بود . الهامی از خانقاه های کردستان بود. قطعه هایی که در این اثر اجرا شد به ترتیب پیش درآمد عرفان، درآمد سنتور و قطعه دو نوازی نسیم، گروه نوازی و آواز در گوشه کرشمه و داد، تصنیف منظور دل با شعری از سعدی، دو نوازی کمانچه و آواز و سنتور در طوسی و درّی و چهارپاره، تصنیف پنج ضربی با من صنما با شعری از مولانا، تار و آواز در خاوران و شروع شکسته، پنج ضربی جلیلی در نوا و گوشه های دلکش، قرچه و رضوی، نی و آواز در گوشه دلکش، قرچه، رضوی و فرود به ماهور، تصنیف دل سراپرده محبت اوست با شعری از حافظ و قطعه سماع.
منصور سینکی نوازنده تار بود، پروانه حاج غلامحسینی عود می نواخت، جمیل عندلیبی نواختن قانون را بر عهده داشت، هادی آزرم کمانچه می نواخت، بهزاد فروهری نوازنده نی بود، محمدجلیل عندلیبی علاوه بر سرپرستی، رهبری و آهنگسازی، سنتور می نواخت، محمود فرهمند نوازندگی تنبک را بر عهد داشت و فرشید عندلیبی و عبدالجبار احدی نوازندگان دف بودند.
چند ماه قبل در سفری به شیراز از سوی محمد امجدیان برای حضور در دورهمی شاگردان زنده یاد نورالدین رضوی سروستانی دعوت شدم؛ به ظاهر این دورهمی ها چهارشنبه هر هفته به میزبانی یکی از شاگردان برگزار می شود. خوانندگان و نوازندگان توانمند که از آغاز تدریس زنده یاد سروستانی تا روزهای پایانی عمر این استاد فقید محضرش را تجربه کرده اند، در دیدارهای هفتگی گرد هم می آیند تا یاد معلم آوازو اخلاقشان را زنده نگه دارند، یکی دو ساز و آواز اجرا می شود، میز بان حاضران را به شام میهمان می کند تا چهارشنبه بعد و تازه کردن دیدار هفته قبل.. محمد امجدیان هفته گذشته به تهران آمده بود. او که از قرار ملاقات سرویس فرهنگی روزنامه همدلی با استاد اکبر گلپا با خبر بود همراهمان شد و به درخواست روزنامه چندخطی درباره استادش زنده یاد رضوی سروستانی نوشت تا در یادمانش منتشر شود. نوشته شاگرد درباره استاد در ادامه آمده است:
استاد برایم از دوران کنونی شان خاطرات زیادی بازگو کرده اند. از لابه‌لای این خاطرات نکات آموزنده و جالبی درباره چگونگی رشد و پرورش شان فهمیدم. این را می دانم که پدری زحمتکش داشتند که از راه سنگ تراشی در کوه های سروستان، معاش خانواده را تامین می کرد. شخص استاد هم مدتی به کمک پدر رفته بود و در کنار تحصیل، به کار سنگ تراشی اشتغال داشت. ظاهرا ایشان از همان سنین کودکی، صدای رسا و زیبایی داشت و در مساجد محل، اذان می گفت. یکی از خاطراتی که از دوران کودکی شان برای من بازگو کرده بودند، این چنین بود: «در پستوی اتاق خانه می خواندم و یکی از دوستان در اتاق لبخوانی می کرد، طوری که دیگران کمک می کردند آن شخص در حال آوازخوانی است» در جای جای زندگی نامه هایی که درباره استاد نوشته اند، بارها و بارها اشاره شده که نزد چه استادانی تحصیل موسیقی کردند و پس از آن به تهران رفتند اما در این نوشته من تصمیم دارم شیوه دیگری را ارائه کنم. از آنجا که چند سال محصل دروس آوازی استاد رضوی سروستانی بودم و رفیق و هم صحبت ایشان خوب است درباره خلقیات آن مرد بزرگ چند کلامی بنویسم. شاید برای علاقه مندان به موسیقی ایرانی جالب و شنیدنی باشد.
یکی از مهم ترین خصیصه های زنده یاد رضوی سروستانی، انزجارشان از انواع دخانیات بود. به خاطر دارم روزی در کلاس درس نشسته بودیم و من شخصی را که به آموزش نزد استاد علاقه مند بود با خود به کلاس آورده بودم. استاد از او خواست کمی بخواند. بعد از این که دو، سه بیت خوانده شد، استاد گفت: «من نمی توانم آموزش شما را بپذیرم.» از آن هنرجو اصرار و از استاد انکار. تا این که کلاس تمام شد. ظاهرا استاد آن همراهِ علاقه مند را به گوشه ای برده و گفته بود: «تا زمانی که سیگار می کشی، نمی توانم آموزش دادن به تو را قبول کنم.» حال این بماند که استاد از کجا متوجه سیگاری بودن آن شخصِ خوش صدا شده بود اما همین اتفاق نشان دهنده تنفر استاد از دود بود.
یکی دیگر از خصیصه های مهم استاد آن بود که با تمامی شاگردانش مثل یک دوست و رفیق رفتار می‌کرد. هیچ گاه در کلاس درباره مبلغ شهریه با کسی صحبت نکرد. به یاد ندارم در طول سال هایی که افتخار شاگردی ایشان را داشتم، کسی را مجبور به پرداخت هزینه حضور در کلاس کرده باشد. البته شاگردان هم به فراخور حال و شغل پدری، هر کدام کم و زیاد سعی می‌کردند به شکلی از خجالت استاد دربیایند.
زنده یاد سروستانی اهل ریا و دورویی نبود، هیچ وقت غیبت نمی کرد، آرام سخن می گفت. به یاد ندارم کلام زشتی بر زبان شان جاری شده باشد، با صبر و حوصله تدریس می کرد. مثلا اگر شاگردی در مورد فراگیری گوشه ای، سختی داشت و بعد از چند جلسه، تمام اشکالاتش رفع نمی شد، استاد کار را رها نمی کرد و به گوشه بعدی نمی رفت، آن قدر تکرار می کرد تا شاگرد آن گوشه را بی کم و کاست و با تمام ظرافت هایش بیاموزد.
زنده یاد رضوی سروستانی بسیار خانواده دوست بود و به همسرش علاقه داشت. استادان امروز موسیقی ایرانی خوب می دانند که از جمله اولین هنرمندانی بود که سلسله کنسرت هایی را به شکل تور در کشورهای مختلف آسیایی، اروپایی و آمریکایی برگزار کرد. من هم در تعداد زیادی از کنسرت های استاد به عنوان یکی از اعضای گروه کُر حضور داشتم و از نزدیک شاهد برخورد زنده یاد رضوی سروستانی با کنسرت گذاران بودم. ایشان هیچ وقت در قبال اجرای برنامه، تقاضای وجه زیادی نمی کرد. خرج کردن همان مقدار اندکی هم که بابت اجرای برنامه به ایشان پرداخت می شد برای خودش قصه جالبی دارد.
زنده یاد رضوی سروستانی بخش زیادی از عواید کنسرت را برای کودکان بی سرپرست و معلولان ذهنی در نظر می گرفت. این روش شاید در آن دوره هیچ توجیهی نداشت چون نه پوشش رسانه ها برای بزرگ کردن کسانی که این اقدامات را انجام می دهند، وجود داشت و نه شبکه های مجازی به این حد از تاثیرگذاری رسیده بودند که یک آدم شناخته شده با قرار دادن عکسی کنار تخت کودکی بی سرپرست یا کم توان بتواند برای خودش «فالوور» جمع کند. اصلا استاد سروستانی به دنبال این هیاهوهایی نبود.
به یاد دارم که در ابتدای همه کنسرت ها یک دوبیتی در وصف حضرت مولا می خواند و برنامه را آغاز می‌کرد. ارادت استاد رضوی سروستانی به حضرت علی (ع) میان شاگردان ایشان هنوز هم موضوعی برای گفت و گوهای پایان هر جلسه است؛ جلساتی که هر چهارشنبه در منزل یکی از شاگردان برگزار می شود و دیگران به منزل او می روند و دید و بازدیدی اتفاق می افتد، چند تنی می خوانند و عده ای می نوازند.
اوایل دهه هفتاد بود که همسر زنده یاد رضوی سروستانی دچار یک بیماری نادر شدند. داخل دهان ایشان دانه های سفید رنگی ظاهر شد که پزشکان در شیراز نتوانستند آن را تشخیص دهند. روز به روز حال جسمی آن بانو بدتر می شد و استاد که علاقه مندی شدیدی به همسرشان داشت، روز به روز ضعیف تر می‌شدند. ناراحتی استاد از بیماری همسرشان به قدری پیش رفت که پزشکان بیم داشتند پیش از همسر، شوهر از دنیا برود!
شاید خواندن ردیف های آوازی به همراه نوازندگی تار توسط استاد داریوش طلایی به جرات دقیق ترین و کامل ترین نمونه برای فراگیری ردیف موسیقی دستگاهی ایران باشد که امروزه در فروشگاه های معتبر فرهنگی قابل تهیه است. شاگردانی که تربیت شده مکتب شخص استاد در شهر شیراز هستند خود گواه توانایی زنده یاد نورالدین رضوی سروستانی در ارائه و آموزش ردیف موسیقی ایرانی است. امروز متاسفانه هر کدام از این شاگردان که به حق می توانند راه استاد را به خوبی ادامه دهند به دلایل گوناگونی نظیر بی توجهی مسئولان، نبود بستری برای ارائه هنرشان و عدم وجود برنامه ریزی کاربردی از سوی مدیران واحد موسیقی در استان و البته درگیری های شخصی این افراد به انزوا کشیده شده اند و همین بی صدایی باعث کمرنگ شدن بخش مهمی از هنر موسیقی ایران، شهر شیراز شده است. بی شک اگر توجه شایسته به این میراث زنده به جا مانده شود، امکان و بستر فعالیت برای این گروه که عمری در محضر استاد به آموزش پرداخته اند، فراهم آید و تک تک این هنرآموزان که امروز اغلب شان به درجه استادی رسیده اند، برنامه ریزی دقیق تری در بُعد شخصی هنرشان داشته باشند، به زودی دوستداران موسیقی ردیفی ایران را می شود از آبشخور مکتب استاد سیراب کرد.
آثار درخور و شایسته ای از استاد رضوی سروستانی به جا مانده که می تواند حتی در جامعه مینی مال، مدرنیته زده و متزلزل امروز، هنر والای نورالدین رضوی سروستانی و علم و فضل و دقیق خوانی آن روانشاد را به شکلی کاربردی ارائه کند،
به شرط‌ها و شروط‌ها...
سایر اخبار این روزنامه
هاشمی: بودجه فرهنگی شهرداری خرج مداحان و پخت آش می‌شود برجام کلاف‌های تودرتویی است که ترامپ قادر به پاره کردن آن نیست حکومت‌ها باید درهای خود را به روی اقتصاد جهانی بگشایند رهبر انقلاب در دیدار با کارگران و کارآفرینان بر رفع دو مشکل بزرگ اهالی صنعت کشور تاکید کردند سه روز پس از نمایش بی‌مزه موش‌های شیرنما در عربستان، واکنش‌های منفی به این حقارت و توهین علیه پرچم ایران همچنان ادامه دارد نتیجه بالاگرفتن بحران در سوریه، شرارت‌ صهیونیست‌ها را در پی دارد شام در خاکستر حمیدرضا در آستانه اعدام؛ قصاصی که بخشیده شد و دیه‌ای که وجود ندارد تقاضای نجات، لطفا کمک کنید یادمانی برای معلم ردیف موسیقی و الگوی رفاقت در هجدمین سال خاموشی صدای نورانی سروستان یادمانی برای معلم ردیف موسیقی و الگوی رفاقت در هجدمین سال خاموشی صدای نورانی سروستان دستور قضایی فیلتر تلگرام صادر شد دستور قضایی فیلتر تلگرام صادر شد افکار عمومی را در یابیم