جهانبخش محبی نیا فرصت آزمون وخطا نداریم!

نظام های سیاسی برآمده از انقلاب، جنبش اجتماعی – فرهنگی، اصلاحات و فصول تاریخی آمیخته با عقلانیت بزرگ ترین دارایی سیاسی ملت ها محسوب می‏شود که برای صیانت از آن باید اندیشه کرد و الا فرصتی برای ورود به دالان تیره و تار آزمون و خطا در این حوزه باقی نمی ماند تا هرآن با اسب سعادت و توسعه برانیم و بتازیم.
هر نظامی جدای از دشمنی و خصومت داخلی و خارجی که در سطح متخاصمین طبقه بندی می شود با آسیب ها و تهدید های بنیانی تری مواجه است که شناخت و درمان آن ها بدون شک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تهدیدهای مذکور که در جامعه ایران نمود بارزتری دارد به تمامیت طلبی، سلطه گری و مصادره اهداف و سیاست های نظام سیاسی توسط گروه های سازمان یافته و بعضی از طبقات اجتماعی برمی گردد.
درواقع جناح ها و تشکل های شناسنامه دار و غیر رسمی پنهان به جای روی آوردن به رقابت و مبنا قرار دادن قانون که مشروعیت و کارآمدی نظام را بیش تر می کند، قدرت را طعمه ای لحاظ کند که به هر طریق نه تنها باید شکمشان را بالا آورد بلکه محرومیت تاریخی، طبقاتی، قومی و قبیله ای آنان را هم جبران کند این بیماری مشروعیت را از نظام می گیرد. هنگامی که نظام با بحران مشروعیت مواجه می‏شود نخبگان و نیروهایی که کارآمدی نظام را تامین می کنند با سردمداری جریان های سیاسی برکنار می شوند و یا آنکه نخبگان موثر همراهی با نظام ها را به هر دلیل قبول نمی کنند و نتیجه آن ضعف و ناکارآمدی است.
اردوگاه های سیاست در ایران اگر بخواهند به جای توجه به تامین رفاه، عدالت، آزادی و کسب رضایت مردم با توسل به پوپولیسم از رانت بقا به هر دلیل استفاده کنند حاصل آن خلقدره های عمیق نارضایتی، اختلاف طبقاتی و نفرت خواهد شد. طبقات مسلط اجتماعی اگر به تعادل و حضور طبقات دیگر در حاکمیت و اداره مملکت تن ندهند و برای خود حیات ویژه ای تعریف کنند و درنهادهای عمومی و رسمی زیست نکنند مورد بغض قرار خواهند گرفت و بخش اعظمی از ظرفیت گروه های اجتماعی، نخبگان و حتی مردم به مبارزه علنی و غیر علنی با سلطه ای مصرف خواهد شد که در ذهن آنان شکل گرفته است.


با این وصف لازم است پله های صعود به بهره مندی از فرصت های ویژه قضا، معیشت و قدرت برای عموم هموار شود. عدالت نسبی پیوند و گره علایق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملت به حساب می آید.
عدالت با تحکم و صوت بلند حیات پیدا نمی کند بلکه به عملکرد و کارکرد درست طبقه مسلط و تامین زیرساخت ها وابسته است. دانشگاهیان، نظامیان، روحانیون، سیاستمداران، اصحاب دولت و همه اقشار و صنوف طبقه ساز و نخبگان طبقه آفرین که بخشی از قدرت را در اختیار می گیرند طبیعی است که مراقبان صیانت از حیثیت نظام سیاسی باشند و از واقعیت ها متابعت کنند و الا جامعه ایران بیش از اندازه حساس است و واکنش نشان می دهد.
متاسفانه عکس‏العمل ملت ایران از جنس غضب های حلیم است که باید از آن به خدا پناه برد.