هادی مرزبان، هنرمند باسابقه تئاتر در گفت‌وگو با «همدلی»: تئاتر چیزی جز عشق نیست

همدلی| روژا پیران - تئاتر ایران به‌عنوان یکی از مهم‌ترین حوزه‌های فرهنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است و از این حیث توجه به مشکلات و مصائب هنرمندانش امری ضروری است. دولت یازدهم از ابتدای روی کار آمدنش همواره بر لزوم توجه به این هنر تاکید کرده است و مدیران و متولیان فرهنگی همواره سعی کرده‌اند هنرمندان این عرصه را مورد حمایت قرار دهند. باری در آستانه سال جدید مروری داشته‌ایم بر وضعیت این هنر و مشکلات آن در سال گذشته که امید است در سال پیش‌رو به همت مدیران و همیاری هنرمندان حل و رفع شود. در این راستا به گفت‌وگو با هادی مرزبان نشستیم که شاید بیش از هر هنرمند دیگری از تنگناها و مشکلات اهالی این هنر باخبر است، گفت‌وشنیدی که در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
وضعیت تئاتر در سالی که گذشت را چطور ارزیابی می‌کنید؟
تئاتر در سال گذشته وضعیت خودش را داشته است، چه اینکه بچه‌های تئاتر و به‌خصوص نسل جوان خیلی خوب کار کرده و می‌کنند. البته گه‌گاه می‌بینم یک سری کارهای نامانوس هم در بعضی سالن ها روی صحنه می‌رود، ولی بیشتر می‌بینم که تعداد جوان‌های مستعد که در بخش کارگردانی کار می‌کنند و مطرح می‌شوند روزبه‌روز بیشتر شده است. به هر حال بچه‌های تئاتر از پیر و جوان گرفته و تازه‌کار و پیشکسوت، همه و همه دارند کار خودشان را با شور و اشتیاق می‌کنند و تئاتر هم جز همین عشق چیز دیگری نیست. از سوی دیگر مدیران و متولیان فرهنگی هم دارند کار خودشان را می‌کنند و امیدوارم با امیدها و وعده‌هایی که امسال داده شده است، سال جدید را به شکل دیگری شروع کنیم.
به هر روی تئاتر همان شرایط سابق خودش را دارد و بیشتر با عشق و پشتکار بچه‌ها دارد جلو می‌رود. سالن‌های کوچکی هم که به همت این جوانان در گوشه‌ و کنار شهر ایجاد شده یک سری از مشکلات را حل کرده و امیدوارم همچون گذشته دیگر کسی مشکل سالن نداشته باشد.


مهم‌ترین مشکلی که به نظر شما در گذشته اهالی تئاتر با آن روبه‌رو بودند و حل و رفع آن در اولویت سال جدید قرار دارد، چیست؟
مدیران ما بایستی ما را باور داشته باشند و تئاتر را بشناسند و بدانند که با تئاتر خیلی کارها می‌توان کرد، امروزه همان‌طور که فرهنگ جوامع را با گیشه‌های تئاتر ارزیابی می‌کنند، بسیاری آسیب‌ها و مشکلات را می‌توان با تئاتر حل کرد، از مشکلات خانوادگی گرفته تا مسائل فرهنگی و جوانان، از اعتیاد گرفته تا حتی مسئله ترافیک. همه این‌ها می‌تواند در آثار نمایشی مطرح شده و در راستای آن فرهنگ‌سازی شود، با این حال همه این‌ها منوط به این است که مسئولین این هنر را بشناسند و بدانند که ارزش و کارایی تئاتر تا کجاست.
با تئاتر خیلی کارها می‌توان کرد که از آن بی‌خبریم، چرا که برخی مسئولین هنوز ما را باور ندارند، برخی هنوز ما را مفسد می‌دانند. با این حال مدیریت فعلی در دست کسانی است که دلسوز تئاتر هستند، از همان اول که آقای مرادخانی به معاونت هنری آمدند من اطمینان داشتم وضعیت بهتر خواهد شد، چرا که آقای مرادخانی خود محرم و آشنای تئاتر است و این هنر را از سالیان دور خیلی خوب می‌شناسد، آقای شفیعی هم به‌عنوان مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی، در جریان هستم که عمرش را در راه هنر نمایش گذاشته و شناخت بسیاری از این هنر و مشکلات و مصائب آن
دارد.
اگر بخواهید به یکی از مشکلات به‌شکلی عینی اشاره کنید، آن کدام است؟
اگر بخواهم مثالی عینی بزنم می‌توانم به وضعیت تالار رودکی (وحدت) اشاره کنم و واقعا یکی از مشکلات اهالی این هنر است. برنامه‌ریزی این سالن و ازدحام و اغتشاش آن واقعا برای ما مسئله شده است. خود آقای مرادخانی که کارش را خیلی خوب انجام می‌دهد و خدا را شکر. اگر او نباشد کلاه ما پس معرکه است. لااقل بعضی چیزها را به خود او شکایت می‌بریم. همین الان شما برنامه تالار وحدت را ببینید که یکی از همین بخش‌های بنیاد رودکی است. سالن فلان این گروه، دو ساعت بعدش گروه دیگر، در این بین برنامه موسیقی یا نشستی ادبی، خلاصه چنان برنامه پر و درهم‌برهمی دارد که انرژی کارگردان و گروهی که در آن اجرا می‌گذارد، تماما گرفته می‌شود. بگذریم از زمانی که به اجراهای نمایشی اختصاص می‌دهند و اصلا ناسب نیست، آخر کدام مخاطب ساعت شش عصر به دیدن تئاتر می‌نشیند.
حضور کارها هم که از هیچ فیلتر کیفی نمی‌گذرد و حتما دیدید چندی پیش چگونه اثری نازل و ابتدایی امکان اجرا در این سالن معتبر و قدیمی را یافت. به هرحال این مجموعه از حرمت و اعتبار بسیاری برخوردار است که بایستی حفظ شود. برای رفع این موضوع معتقدم مدیری که برای این چنین مراکزی انتخاب می‌شود بایستی حتما مدیریت هنری داشته باشد، یاد دکتر منتظری بخیر، هرجا هست دعای خیر همه پشت سرش باشد که واقعا به تئاتر این مملکت هویت داد. ما نیازمند چنان مدیرانی هستیم که از دردها و مشکلات تئاتر آگاه باشند و این هنر و دغدغه‌های هنرمندانش را بشناسند. از طرفی می‌بینیم برخی اشخاص که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند هر کاری بخواهند می‌کنند، ولی هنرمندان واقعی که با شور و عشق کار می‌کنند از کمترین امکانات و حمایت برخوردار نیستند. من هنرمندی را می‌شناسم که وقتی از شهرستان‌های اطراف تهران می‌آید، کرایه رفت و برگشت را ندارد، با این همه همه زندگی‌اش را وقف تئاتر کرده است. ما با چنین آدم‌هایی در جامعه واقعی تئاترمان کار
می‌کنیم.
با توضیحی که فرمودید به نظر شما چرا مدیرانی هم‌چون آقای مرادخانی و شفیعی نمی‌توانند در انتخاب مدیران رده‌های پایینی اعمال نظر کنند؟
مطمئن هستم اگر امروز روزهای بهتری برای تئاتر است، به‌واسطه حمایت‌ها و همدلی‌های مدیرانی چون آقای مرادخانی است، آقای شفیعی هم حوزه کارش جداست و مدیریت جدایی دارد و به‌نظرم دارد کار خودش را خوب انجام می‌دهد. با اینکه جوان است واقعا درد اهالی این عرصه را می‌شناسد.
نسبت به سال آینده و حل مشکلات خوشبین هستید؟
بله، در جلسه‌ای که پیشکسوتان داشتند آقای نوبخت در صحبت‌های‌شان حرف‌هایی درباره بودجه تئاتر و معاونت هنری گفتند و من خوشحال شدم که ما چنین مدیرانی داریم که ما را حمایت می‌کنند و ما را باور دارند. حالا امیدوارم این حرف‌ها و وعده‌هایی که داده می‌شود، عملی شود و دردی از درد اهالی تئاتر درمان شود.
به‌عنوان یک سوال حاشیه‌ای دوست داشتم نظرتان را درباره آقای فرهادی و اسکارش بدانم؟
من هم شخصیت و هم هنر آقای فرهادی را دوست دارم و به آقای فرهادی و گروهش تبریک می‌گویم و قبل از این تبریک افتخار می‌کنم که در کشوری زندگی می‌کنم که ما هنرمندی همچون فرهادی‌ها را داریم. معتقدم برخی برای اینکه خودشان را گنده کنند نقدهای تند و ناجوانمردانه‌ای را نسبت به او ابراز می‌کنند. این به اصطلاح منتقدان فکر می‌کنند با این مخالف‌خوانی‌ها مهم می‌شوند.
به عنوان بهاریه و آرزویی برای سال جدید اگر مطلبی هست بفرمایید.
سال نو را به مردم و به خصوص هنرمندان و هنردوستان تبریک می‌گویم، امیدوارم دنیا از شر دیوانگانی که مدام در شیپور جنگ می‌دمند، مصون بماند. آرزو می‌کنم هیچ پدری غم نان فرزندش را نداشته باشد و هیچ بچه‌ای محزون و غمگین به‌خاطر لباس عیدش نباشد.