حانی از حرف حق تا عمل

آرمان: رئیس‌جمهور بارها نشان داده که دیدگاه‌های روشن و صریحی دارد که مبتنی بر حق و حقیقت و انگاره‌های اصلاح‌طلبانه است. هربار که فرصتی به دست آمده و روحانی دیدگاه‌های خود را مطرح کرده، به وضوح نشان داده که مبنا و اساس واحدی در هندسه فکری خود دارد و از آن تا جایی که امکان داشته باشد، عدول نمی‌کند و این مهم با نگاهی شتابزده و سریع هم به جنس و فرم بحران‌های پدید آمده برای دولت تدبیروامید به روشنی قابل درک است. در واقع بحران‌های ایجاد شده توسط مخالفان دلواپس هم مبنا و اساس واحدی دارد که متناظر مبنای واحد عملکرد و بینش دولت است. اینکه دیدگاه‌های روحانی مبتنی بر حق و حقیقت است، از آن رو مطرح می‌شود که بارها نشان داده با درک اقتضائات سیاسی، دیدگاه‌هایی همسو با مطالبات اجتماعی دارد و حتی در سخت‌ترین دوره‌ها هم بر اصول خود قلم نکشیده و سهل است که بر تحقق وعده‌ها تاکید کرده است. مثال روشن در این مورد، واکنش دولت و وزارت ارتباطات درباره بحث فیلترینگ است. اگر روحانی در یکی از موارد حتی، از اصول خود عقب می‌نشست، لحظه آسایش و آرامش دلواپسان رسیده بود و چه بسا موجب کم شدن فشارها بر دولت می‌شد اما حتی به قیمت کم شدن فشارها بر مجموعه دولت هم چنین عقب‌نشینی در تاکتیک و روش هم مشاهده نشده است.
آقای روحانی! «روزه سکوت» را بشکنید
اینکه صادق زیباکلام می‌گوید «نخستین مدیر دولتی که می‌بایستی «روزه سکوت» را بشکند خود جنابعالی هستید. خود حضرتعالی چرا ۱۰ماه است پیرامون مشکلات و مسائل جدی کشور سکوت کرده‌اید؟ بنده بارها از جنابعالی پرسیده‌ام چرا در گفت‌وگوهایتان با مردم اینقدر سطحی حرف می‌زنید و مشکلات واقعی را با مردم درمیان نمی‌گذارید؟» می‌تواند چنین اشاره‌ای به دنبال داشته باشد که برای ایستادن در مقام گفتار باید به تاثیر سخن دقیق شد. آیا رئیس جمهور که از قضا باید بتواند موازنه‌ای روشن و موثر بین نیروهای سیاسی و اجتماعی برقرار کند، می‌توان با بیان هر حرفی، آوردگاه سیاسی را به صحنه درگیری‌های خشن و پرهزینه تبدیل کند؟ و آیا روشنگری که روحانی در ارائه بودجه به مجلس وارد کار کرد کمتر از این است که مثلا گفته شود، مشخصا فلان نهاد چگونه وارد کار اقتصادی شده و به دولت ضربه می‌زند؟
آرام کردن اسب رمیده


این درست است که مطالبات از روحانی در مواردی به پاسخ نرسیده است، این درست است که موارد مهمی از این مطالبات در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی قرار می‌گیرد و همچنان از سوی رای دهندگان به روحانی پیگیری می‌شود اما باید بر این نکته مهم تاکید مکرر کرد که اگر چه دولت به عنوان قوه اجرایی کشور، صرف نظر از وظایفی که در ابعاد نظارتی دارد، مسئولیت پاسخ دهی به مطالبات را در حوزه اجرا دارد با این حال نهادها و بخش‌های دیگری هستند که در کار دولت دخالت می‌کنند و در محدوده هیچ نهاد نظارتی هم نیستند که خود را موظف به پاسخگویی بدانند. این بخش‌ها در حوزه‌هایی از قدرت و توان تاثیرگذاری عمیقی برخوردارند و اگر دست بر قضا یا اگر حقیقتا در مواردی مخالف برنامه‌های دولت باشند، بی‌که خود را در مقام پاسخگویی بدانند، تمام توان خود را برای جلوگیری از به نتیجه رسیدن کوشش دولت به‌کار می‌بندند. در بحران ارزی پیش آمده تا زمانی که آب سرد دلار تک نرخی روی آتش مهیب چنین فعالیت‌های پنهانی ریخته نشده بود، بازار وسیع ارز را با همه صادرات و واردات و با همه نگرانی‌ها و دلواپسی‌ها حقیقی شهروندان به اینسو و آنسو می‌بردند و معامله‌های میلیاردی در صرافی‌ها می‌کردند. اینکه دولت توانسته باشد خود را از گرداب طرح شده بیرون بکشد یا نه موضوعی دیگر است. قدر مسلم آن است که برنامه ارائه شده توسط دولت در ثبات نرخ ارز توانست بر اسب وحشت‌زده ارز لگام بزند. همین برخورد را می‌توان در ماجرای فیلترینگ هم دید. در حالی که مقام‌ها و مدیران مربوط و غیر مربوط در این باره اظهار نظر می‌کردند، هر جا که زمینه‌ای برای بیان دیدگاه‌های دولت وجود داشت، با طرح آنها موجب آرامش خاطر کاربران شد. هر چند این آرامش به تمامی ننشسته است و هر چند ممکن است تصمیمی دیگر گرفته شود اما این روشن است که دیدگاه دولت در این زمینه چیست. به بیان دیگر حتی اگر بین حرف تا عمل بتوان فاصله‌ای یافت، می‌توان دولت را به‌خاطر ایستادن بر مواضع اصولی و بیان حق و حقیقت ستود و همزمان به خاطر داشت که مقام عمل، عرصه‌ای دیگر است.
سپر در مقابل باران تیر
دولت از همان ابتدای کارش در سال 92 تا امروز نشان داده که چگونه می‌اندیشد و نسبت به مسائل مبتلابه شهروندان چه راهکارهایی را در نظر دارد اما در این بین گروه‌های قدرتمند اما غیر مرتبط با بحث اجرا در کارها دخالت می‌کنند و برای دولت هزینه‌تراشی می‌کنند و در عین حال تنها در گوشه‌های تاریک و به نجوا در گوش همراه و همفکر خود پاسخگو هستند. آنها اساسا پاسخگویی به مردم را دون شأن خود می‌دانند وگرنه در سال‌هایی که قدرت را یکدست شده و بی‌رقیب در اختیار داشتند پاسخگویی خود را نشان می‌دادند تا حتی اگر شده به شکل خاطره‌ای دور در ذهن شهروندان نقش ببندد. از جمله ویژگی‌های چنین گروه‌هایی پنهان شدن در تاریکی‌ها و دنبال کردن برنامه‌هایشان است. در این عرصه خطیر اصلاح‌‌طلبان به تمامی در کنار دولت ایستاده‌اند. اگر انتقادی به عملکرد دولت دارند، که حتما چنین است، در هیچ موردی حمایت خود را از دولت برنداشته‌اند و سهل است که در مواردی به مثابه سپر، از وارد شدن ضربه به دولت جلوگیری کرده‌اند. چنین موردی را در ماجرای ناآرامی‌های دی‌ماه سال گذشته می‌توان به روشنی دید. در کنار اصلاح‌طلبان، اعتدالیون قرار دارند که آنها هم دولت را به تمامی از خود می‌دانند و حتی اگر در برخی موضع‌گیری‌ها دلخوری‌هایی هم برای شریک سیاسی خود ایجاد کرده باشند، باز هم دولت را و برنامه‌های دولت را رها نکرده‌اند. به نظر می‌رسد در این دوره حساس اصلاح‌طلبان و اعتدالیون به گونه‌ای استفهامی تقسیم وظایف کرده‌اند.
ماندگاری بر حق
اینکه گفته می‌شود رئیس جمهور محافظه‌کار است، این که گفته می‌شود بین حرف تا عمل فاصله وجود دارد، این دو دیدگاه در سطح جامعه و فعالان سیاسی وجوددارد . اما چه کسی نمی‌داند که دولت از همان ابتدای معرفی کابینه در سال 92 تا همین امروز و حتما تا آخر دوره مسئولیت زیر فشار نیست؟ خود روحانی همواره تاکید کرده که از آرمان‌های رای دهندگان کوتاه نیامده است و این سخن را بار دیگر در در نشست هم‌اندیشی مدیران دولت موکد کرد و گفت: «نمی‌دانم چرا بعضی‌ها از شبکه‌های اجتماعی بدشان می‌آید، از اینکه مردم اطلاعات داشته باشند بدشان می‌آید. می‌گویند مردم اطلاعات نداشته باشند تا شب راحت بخوابند،‌ بله مردم راحت بخوابند اما اطلاعات داشته باشند». چنین سخنی فاش کننده منویات ذهنی و روشن کننده این است که روحانی هنوز کوتاه نیامده است و اگر جز این بود مگر سکوت کردن در راه‌های پرخطر دشوار است؟ نکته‌ای که باید در نظر آورد این است که اختیارات قانونی او، تعریف شده و معین است و نمی‌تواند از دایره اختیاراتش پا را فراتر بگذارد که اگر چنین بود، بر کشور همان می‌رفت که در سال‌های 84 تا 92 رفت. با این همه انتظار این است که جدیت در سخن و رفتار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت جزئی همیشگی باشد. جدیت در طرح مشکلات می‌تواند به جدیت در حوزه‌های دیگری کشیده شود و در نهایت به امید دامن بزند. همان امیدی که در سال 92 جرقه زد و نور آن سوسو زنان تا امروز کشیده شده است. دولت و فعالان سیاسی حامی دولت با کوچکترین غفلت، زمینه را برای به نتیجه رسیدن تلاش مخالفان فراهم می‌کنند و در آن صورت اولین اتفاق ضربه به امید خواهد بود. امیدی که در جامعه ایجاد شد، آنقدر ارزش دارد که همه کسانی که دستی در کار دارد از آن صیانت کنند. در این راه مدیرانی که نمی‌توانند با آن همراه شوند باید کنار گذاشته شوند و نهایت اینکه دولت باید بر موضع حق و حقیقت با نهایت توان بایستد و اولین شخصی که باید پیش قدم باشد رئیس جمهور است. مردم منتظر شنیدن ناگفته‌ها و موانع هستند و انتظار دارند دولت آنها را بیشتر از گذشته محرم بداند.