لبخند مردم یا لبخند قدرت‌های ارشد

نادر کریمی‌جونی- نامه دادستان کل کشور درباره ضرورت استعفای مجدد شهردار تهران و پذیرش این استعفا از سوی شورای شهر تهران، صفحه جدیدی در مناسبات اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران گشوده است. در تمام دوره حکومت جمهوری اسلامی ایران بی‌سابقه بوده است که تصمیم یک نهاد پارلمانی اینچنین مورد تهدید قرار گیرد و نسبت به تبعات یا نتایج آن هشدار داده شود. آیا این رفتار دقیقا به معنای تحدید و تهدید فرآیند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در دموکراسی و مردم‌سالاری در کشورمان است؟
البته شایعه‌هایی در مورد عدم ملاقات مقام رهبری با اعضای شورای شهر تهران مطرح و نتیجه گرفته می‌شود که ایشان از ترکیب و سازوکار پارلمان شهری تهران رضایت ندارد و برای همین حاضر به ملاقات اعضای این شورا نشده است، اگرچه صحت آن چندان معلوم نیست اما به کلی اگر عدم شرکت ایشان در انتخابات دومین دوره شوراهای شهر و روستا را به یاد آوریم ممکن است این عدم ملاقات مسبوق به سابقه شود آنگاه سوال مهم آن است که در چنین وضعیتی، چه رفتاری باید انجام داد؟
به نظر می‌رسد بهترین کار در این مواقع نزدیک شدن به خواسته‌ها و نظریات مردم باشد. در واقع وقتی مردم تهران اعضای شورای شهر تهران را با دیدگاه‌ها و شعارهایی که اعلام کرده بودند، انتخاب کردند، بیش و پیش از هر چیز می‌خواستند که آنها خودشان باشند یعنی به همان ایده‌ها و آرمان‌هایی که مطرح کرده بودند وفادار بمانند و اهداف از پیش گفته شده را با همان جدیت و اراده‌ای که وعده داده بودند، دنبال کنند.
اگر قرار بود ترکیب فعلی شورای شهر تهران مانند ترکیب پیشین عمل کند و خروجی این شورا، فردی مانند قالیباف یا یکی از همفکران وی به عنوان شهردار تهران باشد دیگر چرا مردم تهران به فکر تغییر ترکیب شورا افتاده‌اند. در واقع شهروندان تهرانی با انتخاب ترکیب جدید شورا این پیام را فرستاده‌اند که مواردی مانند بذل و بخشش‌های دوره گذشته که در قالب اعطای خانه‌های گران‌قیمت و عقد قراردادهای پرابهام با نهادهای نظامی نمود یافته را نمی‌پذیرند و خواهان تغییر این رفتارها هستند. به این ترتیب در واقع نمایندگان شورای شهر تهران به عنوان موکلان شهروندان تهرانی، اجازه‌ای برای ادامه دادن رویه‌های گذشته در مدیریت تهران را ندارند.


در این صورت اول مشخصه و ویژگی غیرقابل اغماض برای مدیریت شهری در ابرشهر تهران استقلال رای است. اگر قرار باشد مدیر ابرشهر تهران که صدها میلیارد تومان قرارداد برای انجام پروژه‌های گوناگون را به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم امضا می‌کند و برای حدود 25 درصد کل جمعیت کشور تصمیم‌گیری می‌کند، تحت‌تاثیر جناح‌های سیاسی و اقتصادی باشد و منافع شهروندان را در ذیل منافع این جناح‌ها مورد توجه قرار دهد، آیا به رای شهروندان خیانت نشده است؟ ویژگی دیگر چنین شهرداری، الزاما پاکدستی است. وقتی بودجه شهرداری تهران با بودجه چند وزارتخانه بزرگ از جمله وزارت راه‌وشهرسازی برابری می‌کند، ضرورتا کسی باید مسوولیت این دستگاه عظیم را بر عهده بگیرد که نه فقط خود و اطرافیان و مدیرانش کاملا پاکدست و سالم باشند بلکه کارگزاران و پیمانکاران طرف قرارداد آنها نیز پاکدست باشند و پول‌های شهرداری را اموال مردم بدانند. در این صورت مسایلی مانند حیف و میل اموال، بذل و بخشش‌هایی که در زمان قالیباف و احمدی‌نژاد مشاهده می‌شد و پول‌پاشی‌های گذشته مشاهده نخواهد شد.
البته همه اینها در صورتی است که اعضای شورای شهر تهران، خود را نماینده مردم و رای‌دهندگانی که به آنها اعتماد کرده‌اند، بدانند و نخواهند که این اعتماد همچنان باقی بماند و تکرار شود. اما اگر اصلاح‌طلبانی که با وعده‌های جذاب و تحریک‌کننده توانسته‌اند اعتماد تهرانی‌ها را جلب کنند بخواهند قدرت‌های ارشد را جایگزین قدرت مردم کنند و درگیر مناسبات قدرت شوند، آنگاه می‌توانند اعتماد مردم را زیر پا بگذارند و شهرداری انتخاب کنند که چندان به منافع مردم پایبند نباشد و در عوض لبخند قدرت‌های ارشد را موجب شود.