تقابل راهبردی بعد از موشک‌باران سوریه

دونالد ترامپ و امانوئل ماکرون در پی اقدامی که صورت گرفت، اعلام کردند به نتایج لازمه رسیده‌اند و در مقابل کشورهای ایران، روسیه و حتی سوری‌ها این موضوع را به تمسخر گرفتند و آن را شبیه خالی کردن تیر در بیابان تفسیر کردند ولی نگاه واقع‌گرایانه را جانسون، وزیر خارجه انگلیس داشت که اقرار کرد این اقدام نظامی تاثیری در روند تحولات نظامی و سیاسی سوریه نداشت. آمریکایی‌ها از زمان سلسله نشست‌هایی که در آستارا، آنکارا و تهران شکل گرفت به صورت متوالی و اروپائیان به صورت متناوب خواهان حضور و پذیرش در عرصه دیپلماتیک تحولات بعد از تعیین سرنوشت سوریه بوده و خواستار حضور در عرصه دیپلماتیک بودند ولی ایران و روسیه و به‌ویژه ایران مخالفت کردند چون این واقعیت است که بازیگران صاحب تاثیر در عرصه میدانی، می‌توانند تاثیر لازمه را در عرصه دیپلماتیک هم داشته باشند. به‌خصوص اینکه آمریکایی‌ها، غربی‌ها و به‌خصوص متحدان منطقه‌ای آنها چه رژیم صهیونیستی و چه مرتجعین عرب نقش دوگانه‌ای داشتند به طوری که در ابتدا داعش را شکل دادند و بعد از آن تروریسم خوب و بد را تعریف کردند و الان هم می‌خواهند سوریه سامان نگیرد مگر اینکه منافع آنها شکل بگیرد. این اقدام نظامی در این قالب شکل گرفت که درواقع هدفشان این است که سوریه سامانی نگیرد که خارج از قلمرو استراتژیک آنها شکل بگیرد و اقدامی را صورت دادند که برای اولین بار بخش عمده‌ای از موشک‌های آمریکایی هم رهگیری شد و نشان داد که در عرصه نظامی هم تحولات تازه‌ای شکل گرفته که به سود آمریکایی‌ها نخواهد بود. احتمالا در آینده باز هم سعی خواهند کرد که در تحولات دیپلماتیک مورد پذیرش قرار بگیرند ولی در طرف مقابل ایران، سوریه و روسیه به این واقعیت پی بردند نقشی را که کشورهای غربی می‌خواهند اعمال کنند، نقشی ثبات‌ساز نیست. همواره در سوریه دو استراتژی در مقابل هم بوده است؛ استراتژی مبتنی بر ثبات که ایران در راس آن بود و بعد روس‌ها به آن پیوستند و استراتژی مبتنی بر بی‌ثباتی که آمریکا، مرتجعین عرب و رژیم صهیونیستی دنبال می‌کنند و الان هم در همین قالب حرکت می‌کنند. اقدام نظامی که صورت گرفت نه تنها مولفه‌های پذیرش دیپلماتیک کشورهای غربی را تقویت نکرد بلکه نوعی تردید را دوباره ایجاد کرد و فضای جنگ سردی را مابین کشورهای غربی روسیه و البته جمهوری اسلامی ایران حاکم کرد. معتقدم شدیدا سامان امنیتی و سیاسی باید در سوریه شکل بگیرد و باز هم نقش ایذایی را بازی خواهند کرد. الان نقش‌ها در سوریه مشخص است؛ نقش راهبردی و محتوایی و اصلی را ایران، روسیه و دولت سوریه دارند و نقش ایذایی را آمریکا، کشورهای غربی، مرتجعین عرب و رژیم صهیونیستی و البته در این میان کشوری مثل ترکیه فقط به عنوان بازیگری است که با برخی از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و داخل سوریه مرتبط است. این عملیات باعث جدی‌تر شدن ایران و روسیه شد که هرچه سریع‌تر سامان سیاسی و امنیتی سوریه را شکل دهند. در این میان موضوع ایران از دیگر کشورها متفاوت است. ایران کشوری است که توان مقابله به مثل و دفاع خوداتکا را دارد و با تحولات منطقه‌ای، روس‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که ایران از توان دفاعی خوداتکا برخوردار است و به همین دلیل رابطه ایران و روسیه رابطه‌ای است که براساس توان متقابل راهبردی شده است و نه به صورت حمایتی. به هر حال روابط راهبردی در گذشته همواره رابطه حمایتی بوده. یعنی کشوری مثل روسیه قلمرو استراتژیک خودش را مورد حمایت راهبردی قرار داده ولی یک نوع جدیدی از رابطه راهبردی را ایرانیان تعریف کرده‌اند و آن اینکه قدرت و نفوذ خود را به قدرت‌های منطقه‌ای تحمیل کرده‌اند و به همین دلیل مورد تجلیل خاص قرار گرفته. از طرفی شاهد تردید آمریکا برای ماندن یا رفتن از سوریه هستیم که در این راستا قابل ارزیابی است. تلاش ترامپ این است که در قبال رقبایش مثل ایران و روسیه سعی می‌کند که یک جایگاه دیپلماتیک برای آمریکا تعریف کند و در میان متحدان منطقه‌ای هم سعی می‌کند که هزینه حضورشان در سوریه را به گردن آنها بیندازد ولی حملات موشکی که صورت گرفت و نتیجه دلخواه را برای کشورهای عربی نداشت، باعث شد که عملا در آینده آمریکایی‌ها نتوانند چندان امیدوار باشند که بیش از این هزینه حضور نظامی‌شان توسط مرتجعین عرب به‌ویژه عربستان پرداخت شود.
* عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس