روزنامه آفتاب یزد
1397/01/27
مرگ سیاسی این 43 نفر
آفتاب یزد- گروه سیاسی: دوستداران دیروز و سینه چاکان در گاه چند ساله او، اکنون قلم به دست گرفته نامهنگاری کردهاند تا به همه نشان دهند که راه آنها از او جداست. این بار به جای آنکه از عدالتپروری و مهرورزی رئیس سابقشان بگویند وی را با الفاظی چون ساختارشکن غیرمتعارف،یاد میکنند و احمدینژاد را کسی که به تضعیف نهادها و ارکان نظام اسلامی به بهانه نقد و اصلاحگری، عدم ترجیح مصالح ملی بر مسائل شخصی و گروهی التهابآفرینی در جامعه، خودحقپنداری و استفاده از شیوههای خارج از روال قانونی که موجب خسارت به کشور و مردم است، فاصله گرفتن از شعارهای انقلابی که مبنای میثاق و رای مردم بود، انقلابینمایی به جای انقلابیگری و استفاده ابزاری از عدالت، تکرار ادعاهای بیاساس فتنهگران و رسانههای معاند و ضد مردمی، دست زده معرفی کرده و از او اعلام برائت میجویند... اینها همه توصیفاتی است که 43 نفراز وزرا و مسئولین دولت احمدینژاد نسبت به او روا داشتند در نامهای که پنجشنبه هفته گذشته رسانهای شد. 43نفر یعنی مرتضی بختیاری (وزیر دادگستری)، مهردادبذرپاش (رئیس سازمان جوانان)، محمود بهمنی (رئیس بانک مرکزی)، امیرمنصوربرقعی (مدیریت و برنامهریزی)، رضاتقیپور (وزیر ارتباطات)، حمیدرضا حاجی بابایی (وزیر آموزش و پرورش)، سیدمحمدحسینی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، سیدشمسالدین حسینی (وزیر امور اقتصادی و دارایی)، صادق خلیلیان (وزیر جهاد کشاورزی)، کامران دانشجو (وزیر علوم تحقیقات و فناوری)، پرویز داودی (معاون اول)، مجید دوستعلی (دبیر دولت)، محمدمهدی زاهدی (وزیر علوم تحقیقات و فناوری)، مسعود زریبافان (رئیس بنیادشهید)، محمد سلیمانی (وزیر ارتباطات)، محمدحسین صفارهرندی(وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، زهره طبیبزاده نوری (معاون امور زنان و خانواده)، محمدحسن طریقت منفرد (وزیر بهداشت)، علیرضا طهماسبی (وزیر صنایع و معادن)، محمد عباسی (وزیر ورزش و تعاون)، فریدون عباسی (رئیس سازمان انرژی اتمی)، ابراهیم عزیزی (معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی)، علیرضا علی احمدی (وزیر آموزش و پرورش)، محمد علی آبادی(رئیس سازمان تربیت بدنی)، مهدی غضنفری (وزیر صنعت،معدن وتجارت)، محمود فرشیدی (وزیر آموزش وپرورش)، لطف الله فروزنده (رئیس سازمان منابع انسانی و معاون پارلمانی)، رستم قاسمی (وزیر نفت)، منوچهر متکی (وزیر امورخارجه)، صادق محصولی (وزیر کشور و رفاه)، عبدالرضا مصری (وزیر رفاه)، حیدر مصلحی (وزیر اطلاعات)، مصطفی محمدنجار (وزیر دفاع و کشور)، محمدجواد محمدیزاده (رئیس سازمان محیط زیست)، سیدمحمدرضا میرتاجالدینی(معاون پارلمانی)، مسعود میرکاظمی (وزیر بازرگانی و نفت)، محمدناظمی اردکانی(وزیر تعاون)، مجید نامجو (وزیر نیرو)، فاطمه واعظ جوادی(رئیس سازمان محیط زیست)، احمد وحیدی(وزیر دفاع)، مرضیه وحید دستجردی(وزیر بهداشت)، سیدمهدیهاشمی(وزیر کشور)، اسدالله عباسی (وزیر تعاون).چرایی یک نامه
هرچند اکثر این وزرا و مسئولین در این یکی دوسال که جریان بهاری بقایی مشایی و احمدینژاد با شکل و شمایلی متفاوت، فعالیت میکرد و رنگ و شکل اپوزیسیونها را به خود گرفته بود اظهاراتی در نفی آنها مطرح مینمودند و هر از گاهی احمدینژاد را با چوب انحرافی بودن مورد عنایت قرار میدادند اما نامه آنها در اعلام برائت از او به این شکل رسمی یک شائبه را بیش از هرچیز مورد توجه قرارداده است و آن اینکه قراراست سرنوشت احمدینژاد هم چون دو هم رزم همیشگیاش بقایی و مشایی شود؟
نامه 43 یار رئیس دولت سابق در حالی صورت میگیرد که بقایی در حبس است و اسفندیار مشایی در اوین روزگار میسپارد، این در حالی است که احمدینژاد این روزها، پنجشنبهها به امامزاده صالح پناه میبرد و در بستنشینیهایش با هواداران خود، هرروز حلقه محاصره حاکمیت علیه خود را نیز تنگتر و تنگ تر میبیند! شاید محمود سیاست ایران خود نیک میداند که این آخرین سلفی گرفتن با هوادارانش است چرا که بعید نیست سرنوشتی مشابه بقایی و مشایی در انتظار خود او باشد.
آن هم باتوجه به اینکه یک مقام مسئول اخیرا باردیگر اعلام داشته که دلیل تاخیردر برخورد قانونی با احمدینژاد بنا به حکمتهایی است. شاید این گفته بدین معنا است که برخورد با او اگر دیرو زود داشته باشد سوخت و سوزندارد و برنامههایی دراین باره در حال شکلگیری است. از سویی دیگر اظهارات محسن رفیقدوست را نیز شاید بتوان حکمت امروز این نامه دسته جمعی هم دانست. رفیق دوست خبرداده که به زودی با احمدینژاد برخورد خواهد شد و اعلام داشته: «یاران ایشان را زندان کردند و جرائمی برای وی مشخص کردند لذا به زودی نوبت به ایشان هم خواهد رسید و برخورد خواهد شد.»
از همین رو برخی معتقدند نامه این 43 نفر نیز در امتداد همین موضع و به معنای زمینهچینی برای برخورد قانونی با محمود احمدینژاد است وگرنه در غیر این صورت نامه او چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟
فرصت طلبی
داریوش قنبری نماینده سابق مجلس هم با بیان اینکه این نامه در زمانی نوشته شده است که مسئولین دوره احمدینژاد قطع به یقین میدانند که احمدینژاد دیگر برای آنها نه تنها خیر و برکتی ندارد، بلکه بیشتر شرش گریبان آنها را خواهد گرفت، این موضوع را تایید میکند و به آفتاب یزد میگوید: «تمامی این مسئولین و وزرای سابق میدانند که قرار نیست آنها از ناحیه احمدینژاد با موقعیت فعلیاش مهر و محبتی بگیرند. این چهره نه تنها جایی در عرصه سیاست کشور ندارد که آنها بخواهند از قبلش در آینده به پست و مقامی برسند، بلکه هرگونه وابستگی به او میتواند پست و مقام فعلی یا آتی آنها را تحتالشعاع قراردهد.»
قنبری تاکید میکند «شاید نیت نوشتن این نامه یک فرصتطلبی تمامعیار است و تهیهکنندگان این نامه تلاش دارند با جدا کردن رسمی راه خودشان از احمدینژاد و ناسزاگویی به او جایگاهی در درون قدرت داشته باشند، البته این به معنای تایید اقدامات احمدینژاد نیست.»
وی ادامه میدهد: «به جای تشویق کار امروز این عده اتفاقا باید انتقاد جدی به آنها وارد کنیم که چرا این نامه را در شرایطی مینویسند که احمدینژاد به لحاظ سیاسی دچار مرگ کامل شده است؟»
قنبری اظهار میدارد: «واقعا چرا چند سال پیش چنین نامهای نوشته نشد و آنها منتظر ماندند تا بعد از آنکه نزدیکترین اطرافیان احمدینژاد به زندان رفتهاند و بحث برخورد قانونی با خود او نیز به جدیت مطرح شده این کار را بکنند.»
این فعال سیاسی اضافه کرد: «نویسندگان امروز این نامه باید موضعگیریهایشان را در دور دوم ریاست جمهوری احمدینژاد نشان میدادند. صبر آنها تا زمانی که بحث برخورد رئیس دولت سابق به طور جدی مطرح شود بیانگر یک اقدام سیاسی از سوی این افراد و البته بالا گرفتن موضوع برخورد با اوست.»
قنبری تاکید میکند: «اگر چنین بیانیههایی در همان دوران قدرت احمدینژاد نوشته میشد احتمال داشت تا احمدینژاد تغییر رویههایی در عملکرد خود داشته باشد اما در شرایط فعلی طبیعی است که چنین نامهای هیچ تاثیری بر رفتار احمدینژاد نمیگذارد.»
وی اظهار میکند: در شرایط فعلی که رئیس دولت سابق در بحران (حتی احتمال بازداشت) قراردارد هدف نویسندگان نامه تنها این است تا خودشان را نسبت به احمدینژاد تطهیر کنند.»
کسی به آنها توجه ندارد
اما به راستی تا چه میزان نوشتن این نامه از سوی یاران سابق احمدینژاد، ممکن است جایگاه او را از اینی که هست متزلزلتر کرده و از پایگاه اجتماعی او بکاهد. این سوالی است که حمید قزوینی فعال سیاسی اینگونه به آفتاب یزد پاسخ میدهد: «اگر این 43 نفر،430 نفر هم بودند افکار عمومی توجهی به آنها و نامه شان ندارد.»
وی ادامه میدهد: «اگر ما مدام گفته ایم که احمدینژاد رجل سیاسی نبود قاعدتا تیمی که با اونیز کار کردند چهرههای برجسته و تاثیرگذاری نبودند، قدرت آنها و شناخته شدنشان تنها به واسطه قدرت احمدینژاد بود از همین رو اگر مردم مدتهاست که از احمدینژاد عبور کردهاند مطمئنا از تیم سابق او نیز با سرعت بیشتری گذر کردهاند و اصلا این نامه برایشان مهم نیست.»
قزوینی گفت: «این اقدام را در ادامه زمینهچینیها برای بازداشت احمدینژاد بدانیم یا نه. نامه این 43 نفر،تلاشی برای مطرح شدن دوباره احمدینژادیهای سابق یعنی خودشان است تلاشی که ناکام خواهد بود.»
این فعال سیاسی اظهار میدارد: «معتقدم همانطور که عدهای تلاش میکنند تا جریان مربوط به احمدینژاد را زنده نگه دارند کسانی که از طریق او حیاتی پیدا کردهاند میخواهند با اینگونه نامهها نشان بدهند که هنوز ما هستیم.»
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
عوارض فیلتر ناخواسته
سید علیرضا کریمی = سردبیر
آقای به شدت ازدواجی بالاخره ازدواج کرد
سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح طلب
محسن جلیلوند کارشناس مسائل بین الملل
شیعیان کماکان در پارلمان عراق در اکثریت خواهند بود
شهرداری مایل است از خانههای خالی عوارض بگیرد
7 رئیس جمهور آمریکا در برابر یک اتهام
مرگ سیاسی این 43 نفر
حتی مردم عادی هم به دنبال خرید خانه در خارج از کشور هستند!
در دهه شصت وقتی دلار 100تومان شد کمرمان شکست
ایران 155 سال دیگر نفت دارد عربستان 80 سال.