كارگردان انيميشن «فيلشاه» در گفت‌وگو با «اعتماد»: انيميشن، بچه ناخواسته سينماست

تينا   جلالي
 
با وجود اينكه بچه‌هاي نسل امروز مخاطبان بسيار باهوشي هستند و متفاوت فكر مي‌كنند اما نشاندن آن براي يك ساعت روي صندلي سينما كاري بس سخت و دشوار است. كودك است و خاصيت دوران كودكي ورجه‌وورجه كردن است. از سوي ديگر انيميشن‌هاي روز هاليوود، دنياي كودكان ايراني را به قبضه خود درآوردند به همين جهت از هر منظر كه به اين نوع فيلمسازي نگاه كنيم كار كردن براي كودكان سخت اما لذت‌بخش است و نياز به پژوهش و مطالعه و همفكري بالا دارد تا بتوان كودك گريز پا را براي ساعتي روي صندلي نشاند. همان‌طور كه هادي محمديان، كارگردان انيميشن «فيلشاه» هم مي‌گويد: «بايد سوژه و داستاني انتخاب كنيم كه در عين جذاب بودن بتوانيم كودك را روي صندلي ميخكوب كنيم و به هدف‌مان برسيم.» اين روزها انيميشن «فيلشاه» به كارگرداني هادي محمديان روي پرده سينماست كه تا حدودي توانسته مخاطب خوبي به خود جذب كند. اين فيلم همچنين در كشورهاي لبنان، عراق و اردن به نمايش درآمد و همچنين دومين فيلم پر مخاطب و پر فروش باكس آفيس سينماي لبنان شد. گفت‌وگوي «اعتماد» را با او ازنظر مي‌گذرانيد.
 
در وهله اول كمي درباره مضمون و داستان «فيلشاه» براي‌مان توضيح بدهيد... اينكه سوژه اين فيلم انيميشن چگونه انتخاب شد؟


گروه توليدكننده فيلشاه يك تيم هستيم همچون كمپاني. همان‌طور كه مي‌دانيد در دنيا انيميشن‌ها توسط كمپاني‌هاي بزرگ توليد مي‌شوند بر اين اساس ما هم به‌واسطه گروهي كه هستيم مدتي است كه ساخت انيميشن‌ها را در دستور كار خود قرارداديم. اين گروه ما از كارگروه‌هاي مختلف ازجمله ايده‌يابي يا فيلمنامه‌نويسي و... تشكيل‌شده كه من هم جزو اين كارگروه‌ها هستم. اين گروه مشخص مي‌كند و تصميم مي‌گيرد كه در چه فضايي كار كنيم تا هر سال بتوانيم يك كار سينمايي بسازيم و از آنجايي‌كه معتقدم در حوزه ساخت انيميشن همچنان تجربه مي‌كنيم بايد قصه‌اي انتخاب مي‌كرديم كه پيش‌تر شنيده‌شده باشد و به‌گونه‌اي براي مخاطب نوستالژي باشيم. نكته مهم‌تر اينكه براي ما اكران خارجي بسيار مهم است و داستاني بايد انتخاب مي‌كرديم كه جهانشمول باشد به همين منظور تصميم گرفتيم «فيلشاه» را بسازيم.
«فيلشاه» را هم همچون «شاهزاده روم» بارويكرد و توجه به كودكان و نوجوانان ساختيد.
بله. در توليدات‌مان اولويت‌مان كودكان و نوجوانان هستند و در وهله بعد بزرگ‌ترها به همين دليل هم بود كه زاويه ديد خود را فانتزي انتخاب كرديم.
در ابتداي صحبت‌تان به كار تيمي اشاره كرديد و كارگروهي كه براي ايده يابي يا فيلمنامه‌نويسي تشكيل مي‌شود. نكته بسيار مهمي كه در سينماي ايران كمتر ديده مي‌شود و بيشتر شاهد آن هستيم كه فرديت در نگارش فيلمنامه و سوژه‌يابي حاكم است تا كار گروهي و تيمي. حتي كارگردانان براي اينكه كار تاليفي باشد خودشان نگارش فيلم را بر عهده مي‌گيرند.
در دنيا وقتي فيلمي ساخته شود مخاطب براي‌شان بسيار اهميت دارد. در سال‌هاي اخير سينماي ايران به دنبال مكاتب اروپايي بوده و از يك‌زماني ساخت فيلم‌ها به سمتي رفت كه مبنا سرگرمي و جذب مخاطب نبود و فيلم را براي قشر خاص و بيشتر براي پز روشنفكري مي‌سازند. همين نكته باعث شد كه از اواخر دهه اخير ما مخاطبين خود را از دست داديم و از دوران طلايي سينماي ايران فاصله گرفتيم. فيلم‌ها ديگر قهرمان يا ضدقهرمان ندارد و از اين مرز فراتر هم رفتيم و برخي فيلم‌ها تحت تاثير نئورئاليسم ساخته شدند.
شما با تكيه ‌بر چه رسالتي فيلم‌هاي انيميشن را مي‌سازيد؟
ببينيد در ساخت فيلم‌هاي انيميشن ما با مخاطب كودك و نوجوان همراه هستيم و محكوميم به اينكه فيلم سرگرم‌كننده بسازيم؛ به همين جهت تفكر فردي نمي‌تواند موردتوجه قرار بگيرد. بچه‌ها مخاطبان بسيار باهوشي هستند و بسيار متفاوت فكر مي‌كنند به همين جهت توليد براي كودكان كار يك نفر، دو نفر نيست و نياز به جهان‌بيني كامل‌تر و فيلمسازي جهانشمول‌تري دارد بايد به‌صورت گروهي توليد را در دست بگيريم چون قرار است با انيميشن‌هاي روز دنيا رقابت كنيم. از آنجايي ‌كه سينماي ايران وابستگي مالي به دولت دارد براي‌شان مخاطب مهم نيست؛ اما براي ما كه در بخش خصوصي فعاليت مي‌كنيم مخاطب و توجه كودك بسيار مهم است. نزديك به 220 نفر روي توليد اين دست پروژه‌ها فعاليت مي‌كنند به همين جهت هزينه كمپاني بايد برقرار باشد. بايد سوژه و داستاني انتخاب كنيم كه در عين جذاب بودن بتوانيم كودك را روي صندلي ميخكوب كنيم و به هدف‌مان برسيم به همين منظور با گرفتن مشاوره از بخش‌هاي مختلف؛ داستاني انتخاب مي‌كنيم كه مخاطب محور است.
البته با در نظر گرفتن سطح شعور مخاطب؟
دقيقا. قرار نيست مخاطب به ما بگويد چه بسازيم، اما ما به شعور مخاطب احترام مي‌گذاريم چون تماشاگر قرار است بليت بخرد و به تماشاي فيلم بنشيند اما تلاش‌مان در ساخت فيلم‌هاي انيميشن اين است كه سطح نگاه مخاطبان را ارتقا ببخشيم. البته ادعاي اين را نداريم كه توانستيم به اين نقطه برسيم اما وجه تربيتي كودكان و نوجوانان در ساخت فيلم‌ها براي‌مان اهميت زيادي دارد.
چقدر براي ساخت انيميشن «فيلشاه» هزينه شد و چقدر اين سرمايه راكد ماند؟
(مي‌خندد) رقمي كه براي پروژه هزينه شده را نمي‌دانم و اگر هم بگويم ممكن است دقيق نباشد به همين جهت بهتر است صحبتي نكنم؛ اما مجموعا دو سال طول كشيد تا اين فيلم ساخته شود از زمان نگارش فيلمنامه تا زماني كه فيلم روي پرده نمايش قرار گرفت. خوشحالم كه هر مخاطبي كه فيلم را ديده آن را با ساخته‌هاي خارجي مقايسه مي‌كند.
آيا اين قياس درست است؟
نمي‌دانم چه نمره‌اي به فيلم تعلق مي‌گيرد، منظور من اين است كه اين قياس صورت مي‌گيرد چراكه فيلم از كيفيت خوبي برخوردار است.
قطعا همين‌طور است و گام‌هاي بلندي در خصوص ساخت فيلم انيميشن برداشته‌شده...
ممكن است در شمايل انيميشن‌هاي خارجي نباشيم اما حداقل نمره مثبت را مي‌گيريم و همين مساله كار ما را سخت مي‌كند. در كشورهاي صاحب سينما و هاليوود حداقل صد ميليون دلار يا دويست ميليون دلار براي ساخت انيميشن‌هاي خود هزينه مي‌كنند. كل تاريخ سينماي ايران چنين هزينه‌اي براي فيلم‌هايش نكرده است.
البته كه هنوز در عرصه انيميشن‌سازي قابل ‌رقابت نيستيم.
مي‌توانم بگويم جنگ نابرابري است كه خوشبختانه در بوته قياس تا حدودي قرار گرفتيم.
به اين نكته هم بايد اشاره كرد كه در هاليوود ساخت فيلم‌هاي انيميشن به‌كرات صورت مي‌گيرد اما در ايران شاهد معدود فيلم‌هاي انيميشن هستيم و همين مساله به نظر مي‌آيد كار شما را سخت مي‌كند چون فرصت تجربه كمتر داريد.
وقتي به فيلم انيميشن «شاهزاده روم» نگاه كنيد متوجه تفاوت‌ها مي‌شويد. در هاليوود توليد انيميشن آتش به آتش صورت مي‌گيرد. معتقدم بايد در فيلمسازي انيميشن تجربه كنيم هرچقدر فيلم بسازيم بيشتر تجربه مي‌‌كنيم و بيشتر با نگاه‌هاي روز دنيا آشنا مي‌شويم ما به‌هيچ‌عنوان نمي‌توانيم تجربه را از آن‌طرف دنيا بخريم و آنها تجربه‌شان را در اختيار ما نمي‌گذارند امكانات‌شان را به ما نمي‌دهند چون از ديدگاه آنها ما كشورهاي جهان‌سومي هستيم و با آنها خيلي فاصله‌داريم. كل تكنولوژي كه ما در كشور داريم بومي است حداقل صد سال با سينماي خارج فاصله‌ داريم؛ اما اين ره صدساله به ما كمك مي‌كند سرعت رشد ما بيشتر شود. خوشبختانه ما چرخ توليد انيميشن را اختراع كرديم اما براي اعتلاي اين مسير احتياج به حمايت مخاطبان داريم.
مهم‌ترين نكته در مورد انيميشن «فيلشاه» اين است كه فيلمنامه و داستان از يك نوع شلوغي و آشفتگي رنج مي‌برد. تعدد كاراكترها بيش‌ازاندازه و اتفاق‌هاي مختلف در فيلم باعث سردرگمي مي‌شود.
اين شلوغي كه مي‌گوييد به فيلمنامه ارتباط ندارد. يكي از خصوصيات كار كردن در سينما اين است كه گروهي كه با آنها در يك پروژه هستيد هر يك با خود آورده‌اي دارند و ما در قسمت‌هاي مختلف شاهد اظهارنظرهاي مختلف هستيم. در دنيا شاهديم كه براي حضور يك بازيگر در پروژه دعوا يا جنگ مي‌شود چون هر بازيگر با خود ارزش‌افزوده‌اي سركار مي‌آورد و به بار فيلمنامه كمك مي‌كند. يك بازيگر خوب كار را زيرورو مي‌كند حتي ممكن است حضور يك بازيگر درجه چندم كار را به نابودي بكشاند؛ اما در فيلم انيميشن ما به‌جاي بازيگر با انيماتور روبه‌رو هستيم كه به مثابه سوپراستار عمل مي‌كند. انيماتورهاي ما دومين كارشان بود كه روي پرده مي‌رفت بايد كاري كنيم انيماتورهاي ما بيشتر شناخته شوند و با مخاطب ارتباط بيشتري داشته باشند. البته از طرف ديگر ما در انتقال حس در فيلم دچار مشكل شديم.
چطور؟
احساس كرديم انتقال حس به مخاطب در فيلم بيشتر باشد. مجبور شديم كمي از طول سكانس‌ها و پلان‌ها كوتاه كنيم. شلوغي‌ها به خاطر كوتاه شدن پلان‌هاست. چون فيلم تايم بلندي داشت و بعضي بازي‌ها خوب نبود ما مجبور شديم بعضي صحنه‌ها را كوتاه كنيم و به‌نوعي روي دور تند فيلم را ببينيم. وقتي هم در فيلم نماي لانگ‌شات نداريم، فيلم تنفس ندارد. اتفاقا من معتقدم فيلمنامه نسبت به «شاهزاده روم» از قوام بيشتري برخوردار است.
چرا بايد انيماتورها با مخاطبين ارتباط بيشتري داشته باشند؟
اين بچه‌هايي كه انيميشن كاركردند حس و حال مخاطب را تابه‌حال نديدند و نمي‌دانستند احساس تماشاگر در مواجهه با فيلم چيست. درحالي كه انيماتورها هركدام به‌نوعي بازيگر فيلم ما به‌حساب مي‌آيند بايد بدانند مخاطب نظر و حس و حالش چيست.
شخصيت‌ها به لحاظ ظاهري خيلي شبيه هم هستند. به عنوان‌مثال بين فيل‌ها تفاوتي نمي‌توان قائل شد همه شبيه هم هستند همه هم يكرنگ.
بخشي از صحبت‌هاي شما درست است. ما فكر مي‌كرديم شبيه به هم نيستند. به لحاظ رنگ‌آميزي هم‌ روي مانيتور تفاوت رنگ‌ها بيشتر بود و خاكستري‌ها باهم تفاوت داشتند چنين مشكلي به تجهيزات برمي‌گردد. ما وقتي روي مانيتور كار مي‌كرديم چنين مشكلاتي نبود ولي وقتي فيلم روي پرده عريض رفت چنين ايراداتي به چشم آمد.
مساله ديگر فيلم تناليته رنگ‌هاست كه در سطح فيلم خاكستري است.
بله موافقم. ما مجبور بوديم سايه‌ها را كمرنگ كنيم. اين تفاوت‌ها باعث مي‌شود كه به تجربه كاري ما افزوده شود. البته شركت‌هاي ديزني هم در ابتداي راه‌شان قطعا با اين‌چنين مشكلاتي روبه‌رو بوده‌اند و كم‌كم به‌جايي رسيدند كه ديگر اشتباه نكردند. ما در تلاش هستيم ريل توليدات انيميشن را ارتقا و بهبود ببخشيم هر بار هم تجربياتي به ما اضافه مي‌شود
در داستان فيلم گريزي هم به تاريخ مي‌زنيد. همان‌طور كه در «شاهزاده روم» هم اينگونه بود.
اساسا قصه «فيلشاه» برگرفته از داستان تاريخي قرآني ابرهه است و ما اين قصه تاريخي مدنظرمان بود اما نمي‌دانستيم سرمنشا آن از كجا باشد و وقتي در نظر گرفتيم كه اولويت ما بچه‌ها هستند به نظرمان رسيد كه داستان قرآني ابرهه براي بچه‌ها ناشناخته است به همين جهت از ابتدا با داستان فيل‌ها كار را آغاز كرديم.
از ابتدا اين‌طور به نظر مي‌رسيد كه داستان صرفا درباره چند فيل است و مشكلاتي كه براي‌شان به وجود مي‌آيد.
ما فكر كرديم كه همه قصه‌هاي تاريخي جذاب و باورپذير هستند. به نظرمان آمد كه قصه سرگرم‌كننده بدون شعارزدگي براي مخاطب روايت مي‌شود.
و نكته مهم‌تر اينكه در بعضي صحنه‌ها زدوخورد بين كاراكترها بيش‌ازاندازه است و اين خودش باعث شلوغي و سروصداي بيش‌ازحد مي‌شود.
به نظر من بچه‌ها زدوخورد را خيلي دوست دارند خصوصا پسربچه‌ها. البته نظرات در مورد فيلم متفاوت است و هر مخاطبي با بخشي از فيلم ارتباط برقرار مي‌كند. به عنوان نمونه مخاطبان بزرگسال مضمون و داستان برايشان جذاب بود. درهرصورت تفاوت فاحشي بين اين نوع فيلم‌ها و سينماي رئال وجود دارد. مخاطب سينماي رئال براي فيلم وقت مي‌گذارد اما براي انيميشن وضعيت به گونه ديگر است. كودكان بزرگ‌ترهاي‌شان را با اصرار به سينما مي‌برند به همين منظور ما با وضعيت پيچيده مواجه هستيم.
جناب محمديان هنر انيميشن با دوبله جلاي بيشتري پيدا مي‌كند و انصافا صداهايي كه براي كاراكترها انتخاب كرديد از دوبلورهاي توانمند كشورمان هستند.
بله، هنر دوبله براي بزرگ‌ترها خيلي جذاب بود اما بچه‌ها خيلي اهميت نمي‌دادند؛ اما سعي كرديم از دوبلورهايي با صداي ماندگار و برجسته انتخاب كنيم و صداهاي كاراكترها هم همان افرادي بودند كه از ابتدا مدنظر داشتيم.
يعني هنگام نگارش به صداهاي دوبلورها فكر مي‌كرديد؟
دقيقا و نكته ديگر اينكه ما فيلم را دوبله نكرديم روي فيلمنامه شخصيت‌ها صحبت مي‌كردند و همين كار ما را سخت‌تر مي‌كرد اما حركت لب‌ها با صداها دقيق‌تر شده است.
در مورد گيشه فيلم هم كمي صحبت كنيد كه شروع اميدواركننده‌اي داشتيد اما در ادامه وضعيت تداوم نداشت.
معتقدم فرهنگ مطالبه‌گري براي بچه‌ها وجود ندارد؛ يادم مي‌آيد زماني كه بچه بودم زياد سينما مي‌رفتيم حتي بعضي فيلم‌ها را چند بار در سينما مي‌ديديم؛ اما در حال حاضر بچه‌ها اصلا سينما نمي‌روند. قيمت بالاي بليت هم باعث شده كه خانواده‌ها هزينه زيادي را متقبل شوند تا سينما بروند. سواي از اين، مشكلات اكران فيلم ما هم زياد بود. رقباي قدري در اكران داشتيم به نظر من در بازار فروش «فيلشاه» با نجابت مي‌فروشد و رقم‌هاي فروشش اعداد حقيقي هستند.
با توجه به اينكه خودتان فرزند كوچك داريد و به روحيه كودكان نزديك هستيد اين سوال براي من پيش‌آمده كه كودك شما كه بزرگ شد شما بازهم دغدغه كودكان راداريد؟ يا با بزرگ شدن فرزندتان دغدغه‌هاي شما هم بزرگ مي‌شود؟ چون مشاهده ‌شده كه بعضي كارگردانان ما متناسب با سن فرزندان‌شان فيلم مي‌سازند كه البته آن‌هم بخشي از دغدغه‌هاي آنها به‌حساب مي‌آيد اما مهم اين است كه وقتي فرزندشان بزرگ‌شده دغدغه‌هاي كودكان هم توسط آنها به فراموشي سپرده مي‌شود.
به نكته مهمي اشاره كرديد اتفاقا با نظر شما موافقم. معتقدم از آنجايي‌ كه ازدواج در نسل جوان ما وجود ندارد و اكثر فيلمسازان ما مجرد هستند به همين دليل دغدغه‌هاي آنها بيشتر اجتماعي است حال اگر همين فيلمسازان ازدواج كنند دغدغه‌هاي آنها تبديل به خانه و خانواده مي‌شود. بايد آرزو كرد اهالي سينما ازدواج كنند. (مي‌خندد) خير، من تاجايي كه بتوانم فعاليتم را در حيطه كودكان ادامه مي‌دهم.
 
  فيلم ما در اكران نوروز قرار گرفت اما چه فايده كه در سانس‌هاي كم و با سالن‌هاي محدود فيلم نمايش داده شد. متاسفانه در كشور ما انيميشن مثل بچه ناخواسته و طفيلي سينما مي‌ماند.